ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
صهیونیستهای روس، با اقدام به شهرکسازی در فلسطین، پیش از کسب اجازه بینالمللی، نقش اصلی را در مخالفت با «هرتسل» درباره طرح او برای اسکان یهودیان در «اوگاندا» ایفا کردند. مجوز بینالمللی که «هرتسل» به دنبال گرفتن آن بود.همین یهودیان روس بودند که در پایان، انتخاب «فلسطین» - نه «اوگاندا» یا هر مکان دیگری - را بهعنوان مکان میهنگزینی صهیونیستها نهایی کردند. از هنگام تاسیس «اتحاد شوروی» کمونیسم با صهیونیسم بهطور مشخص در رابطه با موضع مخالف آن با «اتحاد شوروی» از در دشمنی وارد شد. حزب کمونیست که اندیشه صهیونیستی را نقد و اعتراضی بر برنامه کمونیستی مبنای عمل دولت «اتحاد شوروی» میدانست، آماده پذیرش اندیشه صهیونیستی در داخل «شوروی» نبود. این موضوع تا هنگام عملی شدن طرح صهیونیستی و اعلام تاسیس کشور اسرائیل، به همین شکل باقی ماند. البته این موضع، با نگاه حزب کمونیست «شوروی» به صهیونیسم و نقش و فعالیت آن در بیرون از مجموعه «اتحاد شوروی» و در غرب، متفاوت بود. درمجموع، دولت «اتحاد شوروی» موضع منفی خود را درباره فعالیت صهیونیسم در «شوروی» بر شهرکسازی یهودی در «فلسطین» تعمیم نداد. در برخی کتابهای منتشرشده در ضمن ادبیات رسمی «شوروی» مطالبی هست که نشان میدهد شهرکنشینی یهودیان در «فلسطین» به منصه ظهور رساندن جنبش قومی یهودی در خارج از «اتحاد شوروی» است. این در حالی است که دولت «شوروی» یهودیان را یکی از قومیتهای کشور خود دانسته و پیشتر، استان خودمختار یهودی «بیروبیجان» را به آنها اختصاص داده بود. دولت «استالین» تاسیس اسرائیل را در سال ۱۹۴۸ تایید کرد و در تایید خود تا در اختیار گذاشتن سلاح به صهیونیستها نیز پیش رفت. روشن است که معامله تسلیحاتی صهیونیستها با «چک»، سرنوشت نبرد نظامی را روی زمین به سود صهیونیستها نهایی کرد. حزب کمونیست اسرائیل به رهبری «سموئیل میکونس» این قرارداد تسلیحاتی را بست. البته سازمان «سیا» هم در توطئه برای ترتیب دادن این معامله، نقش داشت. دولت «استالین»، دومین دولت جهان پس از دولت [هری] ترومن [رئیسجمهور آمریکا] بود که هنگام تاسیس اسرائیل، آن را به رسمیت شناخت. اما دولت «استالین» از استقبال یهودیان از «گلدا مایر» نخستین سفیر اسرائیل در «مسکو» در سال۱۹۴۹، غافلگیر شد. یهودیان با استقبال گسترده از سفیر اسرائیل و برافراشتن پلاکادرها و دادن شعار، سازمانهای اطلاعاتی «شوروی» را غافلگیر کردند. مسوولان اطلاعاتی «شوروی» فکر نمیکردند همدلی یهود «روسیه» با اسرائیل، چنین ابعادی به خود بگیرد. از همان هنگام موضع «استالین» و «شوروی» درباره اسرائیل، دچار عقبگرد شد. به نظر میرسد «استالین» به ایجاد یک نظام سوسیالیستی در اسرائیل، امید بسته بود. نظامی که همپیمان «شوروی» خواهد بود. «استالین» در این امید خود، به آنچه چپ اسرائیل نامیده میشد، تکیه داشت.
«شوروی» تماسها و ارتباطاتی هم با احزاب «مابام» و «احدوت هعفودا» برقرار کرد. اما «بن گوریون» که پس از تاسیس اسرائیل، از احتمال اقدام این دو حزب به کودتای نظامی و جهتگیری آنها برای همپیمانی با «اتحاد شوروی» نگران بود، ضربه پیشگیرانهای بر آنها وارد کرد. موضع «شوروی» درباره اسرائیل، هنگامی نهایی شد که «تلآویو» در جریان جنگ «کره» (۱۹۵۰)، ناچار شد، از موضع حقیقی خود در همپیمانی با «آمریکا» پردهبرداری کند. با این تحول، دیگر جایی برای امید پیشین باقی نماند و «اتحاد شوروی»، به خاطر این موضع، تهدیدهای خود را متوجه اسرائیل کرد. ائتلاف سهگانه غربی (آمریکا، فرانسه، بریتانیا)، هم در پاسخ به این تهدیدها، بیانیه مارس ۱۹۵۰ را صادر کرد. بیانیهای که به مثابه تعهد سه کشور غربی نسبت به حفظ مرزهای اسرائیل و در صورت لزوم بهکارگیری زور برای تحقق این هدف بود. بنابراین، بیانیه سهگانه، مرزهای آتشبس ایجادشده در سال ۱۹۴۹ را که مرزهایی موقت و بیش از محدوده دولت یهودی در قطعنامه تقسیم بود، تثبیت کرد.
از آن هنگام، هر چه اسرائیل در همپیمانی خود با غرب پیش رفت، دشمنی «شوروی» با آن افزونتر شد. امری که در سال ۱۹۵۶ و سپس در سال ۱۹۶۷، به منصه ظهور رسید. اما بنیاد این مخالفت و دشمنی، همانگونه که در نوشتههای متخصصان «شوروی» آمده است، با اصل موجودیت اسرائیل نبود و تنها منحصر به موضع «شوروی» درباره نقش خدماتی اسرائیل به «آمریکا» میشد. اما با وجود همه حرفهایی که گفته میشود، دشمنی «شوروی» نسبت به اسرائیل همچنان بهصورت روزافزون باقی ماند و به مهاجرت گسترده یهودیان به اسرائیل اجازه داده نشد. البته مهاجرت در اندازههای محدود و به شکلهای مختلف، هیچگاه قطع نشد. این وضعیت تا اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود وجود داشت و از آن زمان، مهاجرت یهودیان «شوروی» به اسرائیل، شکل گستردهای به خود گرفت. البته برخی بررسیها، ۶۰درصد مهاجران روس را غیر یهودی میداند. همین روزهای گذشته، شنیدم داستان عجیبی در ارتش اسرائیل اتفاق افتاده است. شماری از داوطلبان ورود به ارتش از میان مهاجران جدید روستبار، سوگند به «تورات» را نپذیرفته و گفتهاند مایل هستند به «انجیل» سوگند بخورند؛ چون یهودی نیستند. این موضوع باعث ایجاد اختلاف میان دو گروه از مسوولان اسرائیلی شده است. یک گروه از این افراد حمایت و اعلام کردهاند، هرکس حاضر است، جان خود را در راه اسرائیل و دوستی آن، فدا کند، نمیتواند غیریهودی باشد و گروه دیگری که یهودی بودن این افراد را نمیپذیرند و این مشکل همچنان حلناشده باقی مانده است.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com