جاده جدید امپراتور
رسانههای دولتی چین تلاشها و برنامههای آموزشی راهآهن در کنیا را اعلام کردند؛ اما تبلیغات با پدرسالاری نیز همراه است. برای نمونه، یک مقاله «گل سرسبد ایستگاههای» چینی را توصیف میکند که «حجم زیادی از ساعات کاری را برای نظارت بر ورود و خروج از سرویس خدمات مومباسا- نایروبی صرف کرده؛ درحالیکه همکاران کنیایی را وامیدارد که وظیفهشناس باشند.» کارکنان چینی این خط آهن را تا ۲۰۲۳ مدیریت خواهند کرد. وابستگی SGR به یک نیروی خارجی یادآور خط آهن بریتانیایی است که جایگزین آن شد. راهآهن بریتانیا بهطورمعمول یک ماجراجویی امپریالیستی بود که محرک آن انبوهی از منافع ژئوپلیتیک، تجاری و تعصب مذهبی بود. بریتانیا خواستار حفاظت از کنترل خود بر کانال سوئز با توسعه ادعاهایش در حوالی منبع رودخانه نیل بود که از سودان جنوبی امروز بهسوی شمال حرکت میکند. کنسول بریتانیا در مصر در سال ۱۸۸۹ هشدار داد که «هر قدرتی که دره نیل علیا را در اختیار بگیرد باید - تنها با توجه به موقعیت جغرافیایی خود- بر مصر استیلا یابد.»
«بخار» و «فولاد» مواد اولیه را از منطقه «Great Lakes» به خط ساحلی و «نوسازی» را به شرق آفریقا منتقل میکند؛ البته با نشان دادن جذابیت فناوری برتر و سرانجام اسکان شهروندان بیشتر بریتانیایی. وقتی بریتانیا شروع به ساخت این خط آهن در سال ۱۸۹۶ کرد، به شکل تاسفباری ناآماده بود. شتاب در مطالبهگری و نقشهبرداری از زمین از نظر سیاسی بر نقشهبرداری از ویژگیهای فیزیکی زمین پیشی گرفت. نقشههای سیاسی میتواند در زمره کارهای مهندسی اجتماعی بگنجد، البته نه بیش از آنچه از سوی نیروهای خارجی در آفریقا ترسیمشده است، اما آنها در مقایسه با آنچه برای مهندسی فنی موردنیاز است، سطحی هستند. وقتی بریتانیا تصمیم به ساخت راهآهن از مومباسا به ساحل دریاچه ویکتوریا در اوگاندا گرفت، اطلاعات اندکی درباره چالشهای پیش رو وجود داشت. «هنری لابوچر» نویسنده و قانونگذار بریتانیایی، این پیشنهاد و یکی از حامیانش را با شعر به باد انتقاد گرفت: هزینه آن در هیچ کلامی نمیگنجد/ هدف آن به هیچ مغزی خطور نمیکند/ آغازش را کسی نمیتواند حدس بزند/ مقصد آن را هیچکس نمیداند/ فایده آن را کسی نمیتواند بر زبان آورد/ هیچکس نمیتواند بگوید که چه چیزی قرار است جابهجا شود/ و باوجود سخنرانی برتر جورج کرزن/ این آشکارا چیزی نیست جز خط دیوانگی.
در نگاه اول، این راهآهن جدید بیشتر آینده نگرانه است تا احمقانه. ایستگاه جدید نایروبی یک سازه فلزی خاکستری رنگ است که اگر نگوییم از کهکشانی دیگر، گویی از کشوری دیگر و از دوردستها آورده شده است. این خط آهن در میان بوتههای قهوهای و خاکهای سرخ در خارج از شهر قرارگرفته همچون یک قطعه بزرگ کامپیوتر است که میتواند به یک «مادربورد» عظیم وصل شود. حروف قرمز بزرگ در بالای ایستگاه - NAIROBI TERMINUS- نشان از این است که حروف و مقصد تازه هستند. هیچ قطاری به مرکز شهر نمیرود؛ زیرا برای ورود و خروج به ایستگاه نیاز به مسافر گیری دارد. بهاینترتیب، ترمینال مومباسا ترمینالی ناجور و بزرگ است ازجمله یک برج مراقبت بزرگ دارد که گویی این برج مراقبت از یک فرودگاه ربودهشده است. پس از رسیدن، مسافرانی که به شهر میروند باید کرایه اتوبوس یا تاکسیای را که از رمپهای جدید ایستگاه به جادههای شلوغ و فرسوده مملو از ترافیک و ابرهای آلودگی میرود، بپردازند. در داخل هر دو ایستگاه، دستگاههای دارای صفحه لمسی بلیت میدهند و میلههای ورودی گیت با اسکن بلیتها اجازه ورود و دسترسی به قطار را میدهند. شنبه صبح در نایروبی یک بُرد الکترونیکی بزرگ نشان داد که نیم ساعت قبل از ترک ایستگاه از سوی قطار، ۳۰بلیت درجهیک و ۴۰۰بلیت درجهدو موجود است. مسافران میتوانند بلیت خود را بهصورت آنلاین سفارش دهند و از طریق تلفنشان و با نرمافزار M-Pesa هزینه آن را بپردازند. این یک سیستم پرداخت کنیایی است که به یک نمونه الهامبخش تبدیل شده است که چگونه نوآوری محلی میتواند اقتصاد آفریقا را جلوتر از اقتصادهای توسعهیافته قرار دهد. وقتی در سال ۲۰۰۷ نرمافزار پرداخت M-Pesa راهاندازی شد، تقریبا ۳ نفر از هر ۴ کنیایی فاقد دسترسی به خدمات مالی رسمی بودند. یک دهه بعد، این نرخ معکوس شد و از هر ۴ کنیایی ۳ نفر از چنین دسترسیای برخوردار بودند. نرمافزار پرداخت M-Pesa همچنین نشاندهنده تغییر و گرایش کنیا به چین بود. یک شرکت آمریکایی به نام IBM سرورهای اصلی سیستم را که در آلمان قرار داشت، اداره میکرد. با افزایش تقاضا، Safaricom تصمیم گرفت که سرورها را به کنیا منتقل کند، آنها را توسعه دهد و هوآوی را به شریک فنی خود بدل سازد. هوآوی نهتنها تامینکننده سرورها بود، بلکه در طراحی پلت فرم M-Pesa هم کمک کرده بود. این نرمافزاری بود که تا سال ۲۰۱۹ روی ۲۱ میلیون گوشی نصبشده بود. در سال ۲۰۱۸، برابر ۹۰درصد از تولید ناخالص داخلی کنیا از مسیر M-Pesa و با طراحی، از طریق سرورهای هوآوی تامین میشد. استقبال SGR از ابزارهای جدید باید منجر به دستاوردهای بهرهورانه میشد؛ اما خواه بهدلیل برنامهریزیهای احتیاطی یا فشار برای ایجاد شغل، چنین به نظر میرسد که ایستگاه نایروبی به آن مزیتها دست نیافت. خدمه و پلیس در سراسر ساختمان مستقر بودند آنهم به تعدادی که نشان میدهد آنها همچون ساختمانهای بسیار بزرگ و تاریک، آماده جمعیتی عظیمتر بودند. در سال ۲۰۱۸، مقامهای کنیا پی بردند که نیروهای «شرکت جاده و پل چین» در حال انتقال و جابهجایی درآمدهای برخاسته از بلیت از راهآهن بودند. هفت کارمند ازجمله سه کارمند ارشد چینی در ارتباط با این رسوایی دستگیر شدند. SGR چالشهای بزرگی برای غلبه بر آنها دارد؛ اما این باعث نمیشود که هر دو طرف از استفاده از آن بهعنوان نمادی از پیوندهای نزدیکتر دست بردارند. پرچمهای چین و کنیا بر بالای درهای واگنهای درجهیک (first-class) در کنار هم قرار دارند. کنار قطار، با نوارهای نارنجی، سفیدرنگ شده است و شعاری ارجمند روی آن خودنمایی میکند: «ارتباط دادن مردمان، موفق و مرفه ساختن مردمان». SGR برای پیوند دادن کنیا به رواندا و اوگاندا طراحیشده؛ مسیری که پیشبینیشده بود عهدهدار یکسوم از ترافیک راهآهن باشد؛ اما آن ارتباطات محقق نشد.