روابط میان امارات و عربستان نه فقط مبتنی‌ بر دوستی میان حاکمان دو کشور بلکه مبتنی ‌بر اتحادی دیرپا است که از بحران متعددی طی سال‌ها جان به در برده است. اما یک موضوع ثابت همیشه در همه جا باقی است. «یاسمینا ابوظهور»، محقق موسسه بروکینگز به الجزیره می‌گوید، به‌طور سنتی این دو کشور منافع مشترک ژئوپلیتیک و منافع مشترکی در سیاست خارجی دارند. این محقق می‌افزاید: «طی تحولات بهار عربی، هیچ یک مدافع جنبش‌های انقلابی در منطقه نبودند. آنها ایران را به مثابه تهدیدی برای پادشاهی‌های سنتی و رژیم‌های سنی در منطقه می‌نگرند و هر دو روابط پرنوسانی با ترکیه دارند.» ابوظهور معتقد است، هر دو طرف گاهی مواضع نسبتا متفاوتی در مسائل مختلف اتخاذ می‌کنند مثل جنگ یمن، جنگ سوریه و عادی‌سازی رابطه با اسرائیل. در سال‌های اخیر، شراکت میان این دو کشور به‌تدریج به رقابت تبدیل شد. این تحلیلگر افزود: مناقشه نفتی اخیر نشانه نهایی از این گسست میان دو کشور است. «توماس او فالک» در تحلیل ۱۶ جولای در الجزیره به نقل از ابوظهور نوشت، اختلاف بر سر اهداف اقتصادی احتمالا نقش مهمی در دستور کارهایشان ایفا کند. این محقق موسسه بروکینگز افزود: «با توجه به اهداف اقتصادی مشابه‌، عربستان و امارات ممکن است دچار اصطکاک شوند زیرا می‌کوشند اقتصادهایشان را متنوع ساخته و با توسعه بخش‌هایی مانند گردشگری، خدمات مالی و تکنولوژی از هیدروکربن رها شوند و بنابراین برای دستیابی به تخصص و سرمایه‌گذاری به رقابت می‌پردازند.» این تحولات نشان‌دهنده تغییری مهم در منطقه است؛ چراکه رهبران این دو کشور یعنی «محمد بن سلمان» (ولیعهد عربستان) و «محمد بن زاید» (ولیعهد امارات) به‌عنوان رهبران جدید خاورمیانه یا «دوگانه‌های رهبری در خاورمیانه» عمل می‌کنند. تحلیلگران می‌گویند علت این اختلافات اخیر عمیق‌تر از بحث‌های اقتصادی است. در دو سال گذشته روابط میان «دو محمد» به‌طور روزافزونی دچار بحران شده است. در ابتدا آنها خواستار جنگ با حوثی‌های یمن در سال ۲۰۱۵ بودند و با ایالات‌متحده علیه توافق هسته‌ای ایران لابی می‌کردند. هر دو در اقدام مشترک دیگری مبادرت به محاصره قطر کردند؛ چراکه در قاموس آنها قطر متحد ایران بود و نسبت به حماس هم رویکرد منعطفی داشت و به اخوان‌المسلمین بسیار نزدیک بود. امارات نبرد خود علیه حوثی‌ها را در شمال یمن در تابستان ۲۰۱۹ متوقف کرد و بر حمایت از جدایی‌طلبان جنوب متمرکز شد. به همین دلیل، ابوظبی از عربستان جدا شد. با این حال، بزرگ‌ترین ترس امارات همچنان «دولت حوثی»ها در مرز جنوبی‌اش است. «افشین شاهی»، مدرس ارشد در سیاست‌های خاورمیانه در دانشگاه برادفورد، به الجزیره می‌گوید: «اگرچه آنها همکاری نزدیکی در بسیاری از حوزه‌ها مانند یمن، سوریه و عراق دارند اما این گونه نیست که همیشه هماهنگی کاملی با هم داشته باشند.»  در آگوست ۲۰۲۰، امارات روابط خود را با اسرائیل عادی کرد و این یعنی تضعیف پیشنهاد صلح سعودی برای نزاع خاورمیانه (که شناسایی اسرائیل را در ازای دولت فلسطینی پیشنهاد می‌داد). «جیمز وارل»، استادیار روابط بین‌الملل و مطالعات خاورمیانه، به الجزیره می‌گوید، آغوش باز امارات برای اسرائیل نتیجه فرآیندی طولانی است که به دقت در مورد آن فکر شده و برای آن هماهنگی‌های لازم تدارک دیده شده بود. او می‌گوید رابطه‌ای که به صراحت آشکار شده بسیار گسترده است و به مراتب غیر از «صلح سرد» نیمه‌جان با مصر و اردن است. وارل می‌افزاید: «این شراکتی استراتژیک است که به هر دو کشور پیشنهادهای زیادی ارائه می‌دهد و به شدت هم روی آن سرمایه‌گذاری شده است. روی این سرمایه‌های سیاسی قمار زیادی شده است؛ بنابراین بعید است با سعودی‌ها به‌طور گسترده مشورت نشده باشد.» وارل می‌گوید: شناسایی اسرائیل از سوی امارات و تعامل با او مزیت‌های زیادی هم برای ریاض به‌دنبال دارد. آنچه سعودی‌ها انجام داده‌اند همانا تغییر قوانین‌شان است - با توجه به فقدان شناسایی اسرائیل و تداوم بایکوت کالاهای این رژیم از سوی عربستان- تا اطمینان یابند که کالاهای ساخت اسرائیل در امارات از توافق‌های تعرفه ترجیحی که این پادشاهی با امارات منعقد کرده برخوردار نمی‌شود. منطق آن روشن است. وی می‌گوید: «برای مشروعیت ریاض در داخل بسیار سخت است که ببیند سیل محصولات ساخته شده توسط شرکت‌های اسرائیلی در قفسه‌هایش به عیان دیده می‌شود.»