بخش سیزدهم
جاده جدید امپراتور
در آن زمان تاکید بیشتر بر کمیت بود تا کیفیت. پلها خراب، دیگهای بخار منفجر و قطارها از ریل خارج شدند. جدول زمانیِ مشکلدار و راههای تکمسیره به تصادفات مرگبار قطارها منجر شد. طی همین بازه زمانی در بریتانیا، مهندسان راهآهن با دقت تمام اطمینان حاصل میکردند که مسیرها تا حد ممکن نزدیک به سطح باشند. این فرآیند در کوتاهمدت کُندتر و گرانتر بود، اما این پروژهها زمان بیشتری طول میکشیدند و بسیاری از پلها و تونلهایی که در بریتانیا ساخته شدند، امروز هم همچنان مورد استفاده هستند. از آنجا که مسیری بیش از آنچه بازار نیاز داشت بهوجود آمد، ارزش هر کالایی که خطآهن جابهجا میکرد هم دگرگون شد. از زمینهای جدید مشتاقانه بهرهبرداری شد و تولید گندم، دام، زغالسنگ و نقره سر به فلک کشید. شهرهایی مانند «داجسیتی» و «کانزاس» بهسرعت رشد کردند؛ زیرا به بازارهایی در شرق کشور وصل شدند. سپس با حرکت راهآهن بهسوی غرب و نزدیکتر شدن آن به منابع دامی و دیگر کالاها، بسیاری از شهرهایی که بهسرعت رشد و توسعهیافته بودند، ورشکست شدند. همانطور که «ریچارد وایت» مورخ در اثر خود با عنوان «Railroaded» نوشت، «داکوتاها» به تجربه و آزمون طبیعی در حمایت دولتی تبدیل شدند. در داکوتای جنوبی، خطوط آهن بهتدریج ظاهر شدند تا خواستهها را محقق سازند و کشاورزان در مناطقی اسکان یافتند که برای محصولاتشان بهطور طبیعی سودمندتر بود. اما در داکوتای شمالی، اعطای زمین و یارانهها تشویقکننده ساختوساز سریع بود، قیمت زمین را بالا برد و در زمینهای کمتر حاصلخیز اسکان جمعیت فراوانتر شد. نشانههای اولیه نشان میدهد که ابتکار «کمربند و جاده» چین هم از چنین افراطهایی رنج خواهد برد. براساس مطالعه بانک جهانی، یکسوم تا نیمی از پروژههای حملونقل چین در اوراسیا ارزش کمی تولید میکنند. یک مطالعه دیگر از بانک جهانی هشدار داد که جمهوری آذربایجان، مغولستان و تاجیکستان -که همگی حامیان اولیه BRI بودند- در حال ضرر دادن هستند؛ زیرا هزینههای زیرساختی احتمالا از دستاوردهای بالقوه فراتر برود. خدمات جدید راهآهن از چین تا اروپا اغلب عناوین مثبتی را به طرح BRI چین اختصاص میدهد، اما اینها بهشدت یارانه دریافت کرده و با چالشهای ساختاری روبهرو میشوند. در جنوب شرقی آسیا، چین در حال ساخت خطوط عظیم راهآهن با هزینههای اجتماعی نگرانکننده و ارزش اقتصادی پرسشبرانگیز است. رویدادهای ناگوار خطآهن در ایالاتمتحده نشان میدهد که چگونه گامهای اشتباه اقتصادی میتواند به بلایای زیستمحیطی منجر شود. زمین بیش از حد مورد کشت قرار گرفت و دام بیش از حد در آن چرید. شرکتهای معدنی رودخانهها را بند آوردند، کوهها را منفجر کردند و خاک و آب را مسموم ساختند. شکارچیان بوفالوها را فقط برای تفریح و ورزش، بهخاطر پوست و گوشتشان کشتند و زمینه انقراض تقریبی آنها را فراهم ساختند. تخریبی که خطوط آهن آمریکا به ارمغان آورد به همان میزانی که در مورد آن سخن گفته شد و برایش جشن گرفته شد، نادیده گرفته نشد. طی یک دوره ۱۸ماهه، یک پیمانکار خطآهن «کانزاس پاسیفیک» به نام «ویلیام کودی» ۴هزار و ۲۸۰بوفالو را برای تغذیه کارگرانش کشت و همین اقدام لقب «کُشنده بوفالوها» را برایش به ارمغان آورد. درست همانطور که مقامهای چینی جرات نمیکنند BRI را به چالش بکشند، توسعه ایالاتمتحده بهسوی شرق پس از آغاز بهندرت مورد پرسش قرار گرفت. همانگونه که هارپر (Harper) در سال ۱۸۶۷ گزارش داد «این کار یکی از کارهای مهم ملی است که مردم بر پیگیری جدی آن اصرار میورزند، به همان اندازه که بر پیگیری جنگ گذشته اصرار میورزیدند»، هیچ بازگشتی به عقب یا کاهش سرعتی در این مسیر نخواهد بود. خطوط اصلی به شاخههای فرعی منشعب شد که این شاخهها هم به خطوط محلی تقسیم میشد. فقط طی دهه ۱۸۶۰، ۲۲هزار مایل مسیر جدید در ایالاتمتحده ساخته شد؛ شاهکاری که طی دهه بعد تقریبا دو برابر شد. ساختوساز بهدنبال خود ساختوساز میآورد. تعداد اندکی میدانستند که این قطعات چگونه کنار هم قرار میگیرند.
تعداد اندکی متوجه خطرهای مالی که انباشته شده بود، بودند. زیادهرویهای خطآهن در آمریکا اقتصاد این کشور را نه یکبار که دو بار بهزانو درآورد. در سال۱۸۷۳، بحران بازار سهام اروپا سرمایهداران را واداشت تا اوراق قرضه راهآهن را بهسرعت و با قیمت ارزان بفروشند. وقتی شرکتهای راهآهن نتوانستند خریداران بیشتری برای اوراق قرضه خود بیابند، بسیاری از آنها ورشکست شدند؛ درست همانطور که یکی از بانکهای بزرگ به این سرنوشت دچار شد.