بخش پانزدهم
تراژدی اجتنابناپذیر: کیسینجر و جهان او
به گفته «ناتانیل دیویس»، سفیر زیرک و معقول آمریکا که شاهد سقوط آلنده بود: «همه چیز برای تمام انسانها». به خاطر تمام جذابیتهایش، هیچ کس حتی در میان تحسینکنندگان آلنده تصور نمیکرد که او حاضرجوابترین ذهن را داشته باشد. «ادوارد کوری» جانشین دیویس که هیچ گاه در کلام کم نمیآورد در مورد آلنده میگفت: «به لحاظ اقتصادی، او تقریبا بیسواد بود» فهرست کردن بسیاری از اشتباهات آلنده به محض دستیابیاش به قدرت، خطر متهم شدن به «سرزنش کردن مقصر» را به دنبال دارد اما در حقیقت، آلنده ظاهرا از مسیر خود خارج شده بود تا خود را قربانی سازد.
حزب سوسیالیست آلنده دومین حزب از سه حزب اصلی چپگرا بود که در شیلی سازمان گرفته بودند و آلنده با افتخار میگفت که در خلق یکی از این احزاب نقش پایهگذار داشته است. این حزب در سال ۱۹۳۳ یعنی ۱۳ سال پس از اینکه حزب کمونیست از سوی روشنفکران، کارگران و دیگر کنشگران و فعالانی که مخالف با جزمگرایی کمونیستها و و مطیع بودن آنها در برابر مسکو بودند تاسیس شد. خود آلنده، یک پزشک جوان آرمانگرا، دریافت که نمیتواند وضعیت وخامتبار کشور را نادیده بگیرد. کمونیستها آرمانگرا بودند. آنها بهعنوان افرادی خودبین و متعصب آگاه بودند که پایگاه محکم حمایتی در مناطق معدنی شیلی دارند جایی که کارگران در اجتماعات بسته و دُگم به راحتی سازماندهی میشدند؛ شما نیازی به نوشتههای مارکس ندارید تا به این نتیجه برسید که درگیری و نزاع طبقاتی نیروی محرکه روابط اجتماعی بود. افزون بر این، آنها حمایت تضمین شده شوروی را داشتند که منبعی پیوسته از تامین مالی و جهتگیری بود.