ریشه‌های نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه

چاندراگوپتا شمال غرب هند را در مبارزه‌ای علیه جانشینی اسکندر یعنی «سولوکوس نیکاتور» فتح کرد و پنجاب و بخش‌هایی از افغانستان شرقی و بلوچستان را زیر کنترل موریاها درآورد. امپراتوری او اکنون از ایران در غرب تا آسام در شرق را دربر می‌گرفت. فتح دراویدی‌های جنوب هند به فرزند چاندراگوپتا یعنی «بیندوسارا» و نواده‌اش امپراتور «آشوکای کبیر» سپرده شد. بیندوسارا وسعت امپراتوری را به دشت جنوبی «دکن» تا منتهی الیه جنوب «کارناتاکا» گسترش داد و آشوکا – در آنچه براساس تمام روایت‌ها، یک عملیات طولانی و خونین نامیده می‌شد- در سال ۲۶۰ قبل از میلاد کالینگا را در جنوب شرق (متشکل از ایالت‌های مدرن اوریسا و بخش‌هایی از آندراپرادش) فتح کرد. به دلیل فرهنگ بی‌سوادی در هند در آن زمان، دستاوردهای آشوکا هرگز در تاریخ مانند «کتاب تاریخ» چینی‌ها یا «گاهشماری‌های بهار و پاییز» ثبت نشد. او از سوی نسل‌های آینده تا سال ۱۹۱۵ به‌عنوان پادشاهی بزرگ شناخته نمی‌شد یعنی زمانی که متنی که در آن تعداد زیادی از احکام سنگی نوشته شده بود رمزگشایی شد و باستان‌شناسان بر اساس این احکام و چیدن آنها کنار هم وسعت این امپراتوری را مشخص کردند. از این زمان بود که آشوکا به‌عنوان پادشاهی بزرگ مورد احترام قرار گرفت.

امپراتوری تشکیل یافته به‌دست موریاها در سه نسل متشکل از کل شمال هند در جنوب هیمالیا از ایران در غرب تا آسام در شرق و به سوی جنوب غرب تا کارناتاکا را شامل می‌شد. تنها بخش‌هایی از شبه قاره که درون این امپراتوری نمی‌گنجید سرزمین‌هایی در منتهی الیه جنوب و در جایی بود که اکنون کرالا، تامیل نادو و سریلانکا است. هیچ رژیم بومی هندی هرگز بار دیگر نتوانست سرزمینی با چنین وسعتی را زیر اقتدار یک حاکم واحد متحد سازد. سلطان‌نشین مغول‌ها در دهلی هم به‌طور چشمگیری کوچک بود. بریتانیایی‌ها بر امپراتوری بزرگ‌تری در شبه قاره حکومت می‌کردند اما این مساله این سوال را مطرح می‌سازد: چه معنایی دارد که بگوییم آشوکا، اکبر یا نایب‌السلطنه بریتانیا بر هند «حکومت می‌کردند»؟

 امپراتوری موریا: چه نوع دولتی؟

مورخان به تفصیل این مساله را بررسی کرده‌اند که در هند باستان چه نوع دولتی وجود داشت. اگر این موضوع را در یک چشم‌انداز مقایسه‌ای قرار دهیم و به‌ویژه در یک مقایسه خاص که در آن امپراتوری آشوکای هند با امپراتوری چینی که از سوی «چین شی هوانگ دی» تاسیس شد، می‌توانیم درک بهتری از این مساله به دست آوریم. این امپراتوری‌ها تقریبا در دوره مشابهی به وجود آمدند (از اواسط یا اواخر قرن سوم قبل از میلاد) اما بر حسب ماهیت نظام حکمرانی‌شان، نمی‌توانستند چندان متفاوت باشند. هر امپراتوری حول یک واحد اساسی می‌چرخید: یعنی دولت‌های «ماگادها» و «چین». دولت «چین» سزاوار آن است که دولتی راستین نامیده شود چرا که بسیاری از ویژگی‌های نظام دولتی مدرن را که سوی ماکس وبر توضیح داده دارد. نخبگان موروثی که دولت را اداره می‌کنند در جنگ‌های رخ‌داده طی قرون جان خود را از دست دادند و تازه‌واردانی جایگزین آنها شدند که بر مبنای کاملا شخصی انتخاب می‌شدند. دولت «چین» حقوق مالکیت سنتی را از طریق نسخ «نظام توزیع زمین» [یا نظام مزرعه چاهی] واژگون کرد و یک نظام یکپارچه فرماندهی و بخشداری جای نواحی موروثی را گرفت. وقتی «چین» رقیب خود «ایالات متخاصم» را شکست داده و یک امپراتوری یکپارچه را برقرار کرد، کوشید تا یک نظام اداری متمرکز را به کل چین تسری دهد. نظام فرماندهی و بخشداری آنقدر گسترده شد که شامل قلمرو دیگر دولت‌های فتح شده و اوزان و مقیاس‌های یکپارچه و متون مکتوب مشترک هم شد. چنان که در فصل ۸ دیدیم، سردودمان‌های «چین» در نهایت در پروژه‌هایشان ناموفق بودند و حکومت موروثی تا حدودی زیر لوای سلسله «هان قبلی» بازگشت. اما حاکمان «هان» که در پروژه‌شان برای متمرکز ساختن نظام اداری اصرار می‌ورزیدند، تیول‌داران [feudatory: فردی که براساس شرایط نظام فئودال، دارای زمین است؛ تیول‌دار؛ فردی که در مقابل کار یا خدمتی که انجام می‌دهد، قطعه زمینی به او داده می‌شود] باقی‌مانده را یک به یک هدف قرار دادند تا اینکه آنها توانستند چیزی را تشکیل دهند که به شکل منطقی نه یک امپراتوری که یک دولت یکپارچه و متمرکز نامیده می‌شد.

مقادیر بسیار اندکی از این موارد در دوره امپراتوری موریا رخ داد. دولت «هسته»ای ماگادها ظاهرا هیچ ویژگی مدرنی در این زمینه نداشته، اگرچه چیز کمی در مورد ماهیت نظام اداری در آنجا می‌دانیم تا در مورد «چین». عضوگیری در نظام اداری دولتی کاملا موروثی بود و به شدت از سوی نظام کاست محدود شده بود. «کوتیلیا» در «آرتاسترا» می‌گوید صلاحیت و خصلت اصلی برای یک مقام عالی باید نجیب‌زادگی باشد یا اینکه «پدر و پدربزرگ» فرد «آماتیا» یا مقام‌های عالی باشند. این مقام‌ها تقریبا به‌طور کلی برهمن بودند. مقیاس‌های پرداختی در درون بوروکراسی، بسیار سلسله‌مراتبی بود آن هم با نرخ پایین‌ترین تا بالاترین حقوق‌ها که ۸۰۰/ ۴: ۱ می‌شد. هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد استخدام بوروکراتیک بر مبنای شایستگی انجام گرفته باشد یا آن پست دولتی برای هر کسی خارج از آن سه وارنای صدرنشین در دسترس باشد، واقعیتی که از سوی سیاح یونانی «مگاستنز» تایید شد.

22222