ریشه‌های نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه

با این حال، تنش‌ها میان «توئوبا»یی‌ها منجر به جنگ داخلی و تجزیه دولت به «وی شرقی» و «وی غربی» در اولین دهه‌های قرن ششم شد. در جنوب، دربار قدیمیِ شمالی در سلسله جین شرقی از نو تاسیس شد که در آن تعداد زیادی از خانواده‌های آریستوکراتیک و خدم و حشم‌شان از آن گریخته بودند. این سلسله در کودتای نظامی در نیمه قرن چهارم سرنگون شد و سلسله‌های ضعیف دیگری از سوی نظامیان جایگزین آن شد. پادشاهی «وی»، که به دست سائوسائو جنگ‌سالار «هان» و فرزندش «پی» در سال ۲۲۰ تاسیس شد، گرایش «هانِ» رو به احتضار به سوی «پدر موروثی» یا «وراثت‌پروریِ پدرسویی» را با دایر کردن «نظام ۹ رتبه‌ای» تسریع بخشید؛ نظامی که در آن یک «حَکَم» برای هر «بخش» یا «مقر فرماندهی» منصوب شده تا نامزدها را برای منصب بوروکراتیکِ مربوطه بر طبق «شخصیت» و «توانایی» طبقه‌بندی کند. برخلاف نظام اولیه «هان» که مبتنی بر «توصیه» بود، این حَکَم‌ها نه از سوی حکومت مرکزی که به شکل منطقه‌ای برگزیده می‌شدند و به این ترتیب آنها بیشتر در معرض نفوذ نخبگان محلی قرار می‌گیرند. این نظام جدید عضوگیری تمام خانواده‌های فرادست را در یک نظام رسمیِ واحد رتبه‌بندی کرد و دسترسی به مناصب حکومتی را برای آن رتبه‌ها برقرار ساخت. در حالی که در نظام «هان»، فرد می‌توانست بدون اینکه بوروکرات باشد جایگاه بالایی داشته باشد اما در نظام ۹ رتبه‌ای، منصب و مقام به تنها راه برای جایگاه بالا تبدیل شد. این با احترام روزافزون به شجره‌نامه همراهی می‌شد و احتمال زیادی داشت که پسران در آن منصب جانشین پدران خود شوند.

در دستان یک حکومت مرکزی قدرتمند، عضوگیری از طریق نظام ۹ رتبه‌ای احتمالا روشی برای تضعیف یک آریستوکراسی قوی و گره زدن آن به دولت تلقی می‌شد. در قرون هفدهم و هجدهم، پادشاهی فرانسه سلسله مراتب دقیقی از عناوین و رتبه‌ها را به آریستوکراسی فروخت که تاثیر آن همانا تضعیف کلی ظرفیت این طبقه برای اقدام جمعی بود. هر خانواده‌ آریستوکرات آنقدر گرفتار نگاه از بالا به پایین بود که دیگر وقتِ دفاع از منافع گسترده طبقه خود را نداشت. با این حال، در چینِ قرن سوم، نظام ۹ رتبه‌ای ظاهرا ابزاری بود که به واسطه آن اشرافیت می‌توانست دولت را به تسخیر خود در آورد. دیگر برای یک عامیِ باسواد صعود به جایگاه یا منصب بالا از طریق توصیه یا امتحان میسر نخواهد بود؛ این مناصب برای فرزندان دارندگان آن پست‌ها محفوظ می‌ماندند درست مانند اینکه در حال غلبه کردن بر روسای قبیله‌ای هستند. شواهدی دال بر اینکه قدرت واقعی در دست خانواده‌های آریستوکرات است نه دولت، در این حقیقت نهفته است که یک امپراتور در این برهه اغلب نمی‌توانست انتصاب یک گزینه مطلوب در پستی بالا را تضمین کند زیرا نامزد او فاقد شجره‌نامه مناسب خانوادگی بود.

با سقوط «جین غربی»، نظام «پدر موروثی» یا «وراثت‌پروریِ پدرسویی» در شمال و جنوب به شیوه‌های متفاوتی تحول یافت. در جنوب، دربار «جین شرقی» تحت سلطه خانواده‌های برجسته محلی و مهاجران آریستوکراتی بود که از لوئویانگ به آنجا رفته بودند. آنها با خود نظام ۹ رتبه‌ای و حکومتی را بردند که تحت سلطه وانگ‌ها، لوها و چانگ‌ها بود که همگی عموزادگان نزدیک از دودمان‌های رتبه‌بندی شده عالی‌رتبه بودند. سلطه آریستوکراتیک با رشد مداوم لاتیفوندیاهای بزرگ تقویت شد. در اواخر قرن سوم، «جین غربی» یک «قانون زمین» را تصویب کرد که حق خانواده‌های دهقان برای حداقل مقدار مشخصی از زمین را در عوض دریافت مالیات و بیگاری اعلام می‌کرد. این قانون همچنین میزان دارایی خانواده‌های آریستوکرات و تعداد مستاجران و خدم و حشمی که آنها می‌توانستند از مالیات ملی معاف‌شان دارند را محدود می‌کرد. اما این قانون، همچون قانون مشابه دیگری که در «جین شرقی» صادر شده بود، هرگز اجرایی نشد؛ همچون اصلاحات ارضی ساقط شده وانگ مانگ، شکست این قانون هم شاهدی بود بر قدرت روزافزون حامیان لاتیفوندیا و میزان تهدیدی که آنها می‌توانستند بر کنترل و منابع دولتی وارد آورند.

در شمال، تبتی‌ها و ترکمن‌های فاتح در قالب قبیله‌ای سازماندهی شده شروع به وارد کردن دودمان‌های برجسته خود به مناصب بالای قدرت کردند. در روزهای آغازین تداوم جنگ‌ها و نزاع‌های بین‌قبیله‌‌ای، این خانواده‌های خارجی فرادستان حاکم در کل منطقه را تشکیل می‌دادند. خانواده‌های چینی آریستوکراتی که طی دوره سلسله «هان» به جایگاه‌های برجسته رسیده بودند یا به جنوب و دربار «جین شرقی» گریختند یا به املاک و مستغلات خود عقب‌نشینی کردند. آنها قدرت را به شکل محلی در دست داشتند، در غیر این صورت، از سیاست‌های درباری پاک‌سازی می‌شدند. اوضاع زمانی شروع به تغییر کرد که سلسله «وی شمالی» در نیمه دوم قرن پنجم و به ویژه پس از اینکه پایتخت خود را به شهر تاریخی لوئویانگ در دهه ۴۹۰ منتقل کرد، قدرت خود را متمرکز ساخت. امپراتور «شیائو وِن» استفاده از زبان و پوشش «شیان بی»ای را در دربار ممنوع کرد، ازدواج میان خانواده‌های «شیان بی»ای و خانواده‌های چینی را ترغیب و خانواده‌های برجسته آریستوکرات را برای خدمت به دربار دعوت کرد. او موفق به خلق یک آریستوکراسی متحد شد که خانواده‌های برجسته را بسیار شبیه نظام ۹ رتبه‌ای جنوب، رتبه‌بندی می‌کرد. این به وضعیتی منجر شد که تعداد زیادی از مقام‌های بالا همگی اعضای همان دودمان بودند و اینکه رتبه‌بندی آریستوکراتیک شرطی لازم برای ورود به عالی‌ترین سطوح بوروکراسی بود.

22222