ریشه‌های نظم سیاسی:  از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه

اگرچه اصلاح ارضی «کین» شامل مستغلات «آب رفته» [ entailed estates: محدود کردن به ارث بردن مالکیت طی چند نسل به گونه‌ای که مالکیت در درون یک گروه یا خانواده خاص باقی می‌ماند] و محدود شده را از هم گسست و بازاری را در زمین خلق می‌کرد اما هیچ طبقه‌ای از مالکان کوچک ظهور نکرد و در عوض، زمین از سوی طبقه‌ای از خانواده‌های ثروتمند جذب می‌شد.در نهایت هیچ حاکمیت قانونی برای محدود کردن توانایی حکومت برای مصادره بیشتر اموال وجود نداشت. نوسازی اجتماعی گسستی است از روابط خویشاوندمحور و جایگزینی آن با اَشکالی داوطلبانه‌تر و فردگرایانه‌تر از روابط. این به دو دلیل پس از وحدت «کین» رخ نداد. اول، شکست در توسعه یک اقتصاد بازاری به این معنا بود که هیچ تقسیم کار گسترده و عمقی‌ای وجود نداشت که گروه‌ها و هویت‌های اجتماعی جدید را بسیج سازد. دوم، تلاش برای تضعیف خویشاوندی در جامعه چین به مثابه پروژه‌ای از بالا به پایین از سوی یک دولت دیکتاتور انجام گرفت. در عوض، در غرب خویشاوندی با مسیحیت- هم در سطح عقیدتی و هم از طریق قدرتی که کلیسا بر مسائل خانوادگی و ارث اعمال می‌کرد- تضعیف شد (بنگرید به فصل ۱۶). از این رو، ریشه‌های نوسازی اجتماعی غربی چند قرن قبل از ظهور دولت مدرن و اقتصاد بازاری سرمایه‌دارانه شکل گرفت. مهندسی اجتماعی بالا به پایین اغلب در برآورده کردن اهدافش شکست خورده است. در چین، به نهادهای دودمانی پدرسویی و حکومت موروثیِ مبتنی بر آن ضرباتی وارد شد اما کشته نشد [از میان نرفت]. چنان‌که خواهیم دید، آنها پس از سلسله کوتاه‌مدت «کین» بازگشتی بزرگ داشتند و همچنان به رقابت با دولت به منزله منبعی از اقتدار و وابستگی عاطفی در قرن‌های بعد ادامه دادند.

 فصل ۸

نظام بزرگ «هان»

بنیان‌گذار اولین دولت متحد چینی «یینگ ژِنگ» (که با معبدی که پس از مرگش به نام «کین شی هوانگ دی»، ۲۵۹-۲۱۰ ق. م، ساخته شد نیز معروف است) فردی پرانرژی و خودبزرگ‌بین بود که از قدرت سیاسی برای دوباره شکل بخشیدن به جامعه چین استفاده کرد. جنگجویانِ معروف «ارتش تراکوتا» یا «ارتش سفالین» - که در سال ۱۹۷۴ کشف شدند- به نمایندگی از «کین شی» ساخته و در نزدیکی مقبره‌ای عظیم درون یک محوطه آرامگاهی عظیم‌تر با بیش از دو مایل مربع دفن شدند [ - Terracotta Army: در ارتش تراکوتا هر سربازی یک ویژگی خاص دارد و چهره هیچ دو سربازی شبیه به هم نیست. ارتش تراکوتا ارتشی ۸ هزار نفره است. در حفاری اولیه در سال ۱۹۷۴، باستان‌شناسان توانستند سه چاله با بیش از ۸ هزار سرباز سفالی پیدا کنند. همچنین تا ۴۰ هزار سلاح واقعی مختلف هم کشف شد. این چاله‌ها بین ۱۵ تا ۲۰ فوت در زیر زمین هستند و اندازه آنها با هم متفاوت است. هر راهرو با راهروی دیگر از طریق دیواره‌هایی جدا شده است و در زیر پاهای این سربازان هزاران قطعه سفالی وجود دارد که سربازان روی آن ایستاده‌اند. صورت همه این سربازان رو به شرق است، دقیقا سمتی که قلمرو دشمن بوده است، هر سرباز هم سلاحی در دست دارد. «کین شی» در واقع اولین پادشاه چینی‌ها بود که توانست به‌عنوان یک امپراتور تمامی ارتش چین را انسجام ببخشد. عمده شهرت کین شی به خاطر قدرت او در وضع قوانین و همچنین اجرای آنها بود. قانون‌گرایی او زبانزد هر کس حتی دشمنانش بود. کین شی در طول فرامانروایی‌اش مردم را از مکتب کنفوسیوس منع کرد و هر کتابی که مربوط به او بود را سوزاند. گفته شده نام فعلی سرزمین چین از این امپراتور الهام گرفته شده است. زمانی که امپراتور کین شی با نوشیدن شربتی برای جاودانه شدن مسموم شد و از دنیا رفت، در مقبره‌اش سربازان تراکوتا را به همراه او گذاشتند تا این سربازها به اعتقاد و باور چینی‌ها در دنیایی که پس از مرگ در انتظار کین شی بود از او محافظت کنند. ساخت مقبره‌ای که حاوی پیکر کین شی و سربازان تراکوتا بود، ۳۷ سال طول کشید و بر اساس کتب تاریخی کارگرانی که در ساخت این مقبره شرکت داشتند همگی زنده به گور شدند تا کسی از محل دفن کین شی باخبر نشود. نکته جالب اینکه، هیچ کدام از این ۸ هزار سرباز شبیه به یکدیگر نیستند و همگی با هم حتی در کوچک‌ترین جزئیات تفاوت دارند. ارتش تراکوتا فقط شامل سربازان نیست بلکه احشامی همچون اسب و وسایلی همچون ارابه، نیزه و شمشیر نیز در این ارتش سفالین وجود دارند]. مورخ سلسله «هان» به نام «سیما کیان» مدعی است که ۷۰۰ هزار کارگر برای ساختن مقبره امپراتور بسیج و به‌کار گرفته شدند؛ حتی اگر این آمار اغراق‌آمیز باشد، روشن است که دولتی که او خلق کرد مستعد مزاری عظیم بود و قادر بود منابع را به مقیاسی نفس‌گیر و عظیم بسیج کند.

 «کین شی هوانگ دی» نهادهای دولتی «کین» را به کل چین تسری داد و در نتیجه، نه فقط یک دولت بلکه آن چیزی را خلق کرد که در دوره جانشینانش در سلسله «هان» به یک فرهنگ نخبه‌گرایانه متحد چینی تبدیل شد. این چیزی است بسیار متفاوت از ملی‌گرایی مدرن که یک پدیده توده‌ای است. با وجود این، آگاهی جدیدی که نخبگان جامعه چینی را به هم ربط می‌داد آنقدر قدرتمند بود که همواره پس از سقوط یک سلسله و دوره‌ای از «از هم پاشیدگی» سیاسیِ داخلی موفق به بازسازی خود می‌شد. اگرچه چین چندین بار از سوی نیروهای خارجی فتح شد، اما این خارجی‌ها نتوانستند نظام چینی را تغییر دهند بلکه در عوض، خودشان تا زمان فرا رسیدن اروپایی‌ها در قرن نوزدهم جذب این نظام شدند.

22222