ریشههای نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه
قانون و عدالت
جوامع قبیلهای دارای منابع ضعیف متمرکز اقتدار هستند - «بزرگمرد» و «رئیس» - از اینرو، توانایی بسیار اندکی نسبت به دولت برای اجبار افراد دارند. آنها فاقد سیستم اجرای قواعد شخص ثالث هستند که ما آن را به نظام مدرن قانونی ربط میدهیم. چنانکه «پاول وینوگرادوف» خاطر نشان میکند، عدالت در یک جامعه قبیلهای اندکی به عدالت میان دولتها در روابط بینالمللی معاصر شبیه است: این مساله «خودیاری» و مذاکره میان واحدهای غیرمتمرکز است که در اصل تصمیمسازان مستقل را تشکیل میدهند. «ای.ای.ایوانز پریچارد» عدالت در میان نوئرها را در عبارات زیر توصیف میکند: «خونخواهیها یک امر قبیلهای هستند، به همین دلیل تنها زمانی میتوانند رخ دهند که نقض قانون به رسمیت شناخته شود زیرا خونخواهیها روشی هستند که در آن جبران خسارت یا انتقام بهدست میآید. درحقیقت، ترس از وقوع خونریزی مهمترین مجازات قانونی در درون یک قبیله و مهمترین ضامن زندگی فرد و دارایی است... وقتی مردی احساس میکند که از دردی رنج میکشد، هیچ مقامی نیست که نزد او شکایت برد و تظلمخواهی کند و خسارتش جبران شود. بنابراین، آن فرد به ناگاه آن دیگری را که کاری خلاف انجام داده به چالش و دوئل میکشد و این چالش باید محترم شمرده شود.»
«ایوانز پریچارد» آشکارا از عبارت «حقوق» [law] و «مجازات قانونی» [legal sanction] در معنایی وسیع استفاده میکند زیرا ارتباط اندکی میان عدالت قبیلهای و قانون در یک «جامعه دولتدار» وجود دارد. با این حال، قواعدی وجود دارد در مورد اینکه چگونه خونخواهی باید پیگیری شود. خویشان یک مرد مقتول نوئری ممکن است بهدنبال مجرم یا قاتل و همچنین خویشان نزدیک و ذکور او روان شوند اما هیچ حقی ندارند که به برادر مادر [دایی]، خواهر پدر [عمه] یا خواهر مادر [خاله] دست بزنند زیرا آنها عضو دودمان قاتل نیستند. «رئیس پوستپلنگی» میانجی مناقشات و مشاجرات میشود و قاتل در خانه او بست مینشیند و پناه میگیرد و در خانه اوست که به شکل آیینی خود را از خون قربانیاش تطهیر میسازد. طرفین مناقشه برای جلوگیری از تشدید [بحران] مناسک و آیینهای دقیقی را به جا میآورند مانند فرستادن نیزهای که فرد مذکور را در روستای قربانی مجروح کرده است تا اینکه بتوان به شکلی جادویی با آن رفتار کرد تا مانع از بدتر شدن حال فرد زخمی شود. رئیس پوستپلنگی بهعنوان فردی بیطرف از اقتداری مشخص برخوردار است و در کنار بزرگان دیگر روستای فرد مدعی علیه، ادعای طرفهای متفاوت مناقشه را میشنود. اما این قدرت را ندارد که قضاوت خود را به اجرا در آورد، درست مانند میانجیگران بینالمللی همچون سازمان ملل که از قدرت کافی برای اجرای قضاوت خود میان دولتهای مدرن برخوردار نیست. همچون مورد روابط بینالملل، قدرت موجب تفاوت میشود؛ برای یک دودمان ضعیف کسب غرامت یا تظلمخواهی از یک دودمان قوی دشوارتر میشود. تا حدی که عدالت رعایت شود، این مبتنی بر محاسبات مربوط به نفع شخصی در بخشی از طرفهای مناقشه است تا شاهد این نباشند که خصومت بدتر و آسیبرسانتر شود.
ارسال نظر