نگاه دیگران (بخش پایانی )
بینظمی جدید جهانی
چنین پیشداوری [bias] یعنی دلسرد کردن آحاد دادگاهها «از تصمیمگیری طبق نظر خودشان» میتواند موجب «لحاف چهلتکهای از احکام کژکارکردی» [dysfunctional patchwork quilt of rulings] شود. بهطور کلی، این مفهوم بیانگر این فهم است که راستی و درستی، شهرت و مشروعیت نظام حقوقی دچار مشکل خواهد شد اگر قوانین به تکرار عوض شوند. برای سیاست خارجی که معادل «قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود» باشد بسیار میتوان گفت. گفتن چنین چیزی به معنای استدلال علیه تمام تغییرات نیست، زیرا تمام سیاستها باید بهطور منظم مورد بازنگری و تجدیدنظر قرار گیرند، البته اگر دلیلی برای این کار باشد (چنانکه در بسیاری موارد این کتاب در مورد آن سخن گفته است). اما وارونگیهای عمده و مکرر خطر عصبانی کردن دوستان و جسور کردن دشمنان را بهدنبال دارد. آشفتگی در داخل بهطور غیرقابلتوصیفی با آشفتگی در جهان پیوند دارد. این دو با همدیگر ترکیبی سمی دارند.
یک مکتب فکری وجود دارد که استدلال میکند بحران ضرورتا «ماما»ی اصلاح است. این مکتب معتقد است که در فقدان بحران، تصمیمگیران برای انجام کارهای متفاوت بیمیل یا ناتوان میشوند. مشکل چنین تفکری این است که تاریخ نشان میدهد که بحرانها بهطور خودکار به تغییر ضروری به مقیاسی که مورد نیاز است انگیزه نمیدهند. همچنین این مشکل وجود دارد که بحران بر حسب تعریف میتواند بینهایت پرهزینه باشد. درگیری میان دو یا چند قدرت، یک رخداد هستهای که از سوی یک دولت یا تروریستها رقم بخورد، تغییرات چشمگیر اقلیمی، بیماری همهگیر جهانی، فروپاشی سیستم تجاری جهانی... اگر هر یک از اینها رخ دهد، دشوار خواهد شد که در مورد هزینهها اغراق کنیم. بیتردید یک راه بهتر همانا آغاز حرکت به سوی نظمی بینالمللی بدون انتظار برای بحران خواهد بود. این مساله و پتانسیل انجام این کار میتواند متقاعدکنندهتر باشد.
ارسال نظر