الیزابت وارن، نامزد انتخابات آمریکا چگونه تغییر فاز داد؟
از «راکفلر جمهوریخواهان» تا چپ دموکراتها
جانسون به یاد میآورد که موضع او در مورد مصرفکنندگان بسیار بیرحمانه بود و این غیرمعمول بود که وی اینگونه در مسائل حقوقی طرفدار کسبوکارها باشد. اما ناگهان چیزی تغییر کرد. او بهکل عقایدش دچار یک تحول اساسی شده بود. او شروع به چرخش کرد و به گفته جانسون او از طرفداری از کسبوکارها به «طرفداری از مشتریان» رسید. به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، آن چیزی که وارن را متحول کرده بود، وی را به مطالعه ورشکستگی مشتریان سوق داد و هم و غم خود را روی این مطالعه گذاشت. در دهه ۱۹۸۰، کاری که وی بهدست گرفته بود او را مجبور میکرد که به دادگاههای سراسر کشور سر بزند. او در چند مصاحبهای که اخیرا داشته است نهتنها گفت گرد و غبار از آن پروندههای قدیمی مشتریان ورشکسته زدوده است بلکه متوجه شده که چه قلبهایی در این میان شکسته است. او خانواده کارگران را به یاد میآورد که اشکبار و قلب شکسته شکستهایشان را میپذیرفتند: مردم در روزهای یکشنبه (تعطیلات) بهترین لباسهای خود را میپوشیدند، با یکدیگر دست میدادند، زنان سعی میکردند که بغضشان نترکد. مردان تنومند با رخهایی قرمز، سعی میکردند مانع غلتیدن اشک روی گونههایشان شوند، چراکه سخت بود تا خود را بازندگان بزرگ قمار زندگی آمریکایی بدانند.
او تقریبا چهل سال پس از تحقیقاتی که روی ورشکستگی داشت، حالا خود را در قامت یک نامزد پیشرو در انتخابات درون گروهی دموکراتها برای ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ میبیند. او به همراه برنی سندرز، سناتور مورد علاقهاش، خود را بهعنوان یکی از بالهای گروه پیشرو نشان داده و به این طریق خود را از میانهروهای دموکرات جدا کرده است. رقابت بین این دو گروه در واقع تصویری از رقابت بین دو گروه عمده در آینده این حزب است. این بیداری در الیزابت وارن به یکباره رخ نداده است. تحول اساسی پدیده آمده در وی طی سالیان دراز رخ داده است. تحولات وی از یک فرد طرفدار کسبوکار که بیشتر رویکرد جمهوریخواهان است، به یک فرد مدافع مشتریان طی چند دهه رخ داده و او را با این دیدگاه به کپیتول هیل کشانده است.
همکاری وارن در مورد ورشکستگی با دو همکار تگزاسیاش، جی ال وستبروک و ترزا ایسولیوان به نوشتن کتابی به نام «آنگونه که ما بدهکاران خود را میبخشیم» منتهی شد. این کتاب بهدلیل عمق و نتیجهگیریهایی که داشت خیلی زود به یکی از کتابهای محبوب در میان وکلا تبدیل شد. یافته اصلی این کتاب این بود که بدهکاران ورشکسته، عمده مردم جامعه را تشکیل میدهند و این یافته به نقل اصلی محافل آمریکایی تبدیل شد. این کتاب بیشتر از کتابهای دیگر به صنایع کارتهای اعتباری، بهدلیل جلبنظر مصرفکنندگان برای کسب اعتبار و در نهایت بدهی بیشتر، انتقاد وارد کرده است. وارن میگوید زمانی که کتاب خود را در مورد «تقلبکنندگان و بازندگان آسیبدیده» شروع کرد، متوجه شد که این افراد چقدر برایش آشنا هستند. خانواده وی در اوکلاهاما خود در آستانه یک ویرانی مالی، زیر یک سقف با یکدیگر زندگی میکردند. این همان بخشی از بیوگرافی خود وارن است که وی در جایجای کشور و در کارزارهای انتخاباتیاش صحبت میکند. پدر او بیکار بود، مادرش سعی داشت تا با کمترین میزان دستمزد خانهشان را حفظ کند، حقوقی که پایینتر از نرخ فقر بود. به گفته الیزابت وارن یافتههای حاصل از تحقیقات ورشکستگی به جهانبینیاش در زندگی تبدیل شد و وی در برنامه مبارزههای انتخاباتیاش روی کسب مالیات از افراد ثروتمند و تجزیه شرکتهای بزرگ فناوری تمرکز کرده است. با این وجود کاندیداتوری وارن با دلسردیهایی هم روبهرو بوده و وی را یک افراطی در اندیشههای لیبرالی خوانده، تا حدی که وی را عامل قطبیشدن حزب گفتهاند. منتقدان وی را فردی جزماندیش و غیرمنطقی میدانند. جانسون که وارن را ستایش میکند وی را فردی «پوستکلفت» میخواند. برخی دموکراتها نگران تجویزهای وی هستند و میگویند که وی را به منتهیالیه طیف چپها هل میدهد. به همین دلیل کار کردن با وارن سختتر میشود و اگر وی نامزد نهایی شود، سخت میتواند نظر آرای الکترال را به دیدگاه خود جلب کند. اما نگاهی به دگرگونی فلسفی و سیاسی الیزابت وارن، بعد دیگری از شخصیت وی را آشکار میسازد: زنی که در جستوجوی جواب بود و چیزی را پیدا کرد که هرگز انتظار آن را نمیکشید، بعد او دیدگاه خود را بر مبنای یافتههایش اصلاح کرد. وستبروک میگوید: «او واقعا کسی است که تمایل دارد یاد بگیرد و علاقهمند است موضوعات را تعقیب کند».
در ۱۹۷۹، وارن پدر و مادر خود را استخدام کرد که از اوکلاهاما به هیوستون بیایند و از دو بچه کوچکش مراقبت کنند. او در آن زمان پروفسور دانشگاه هیوستون بود و با ۲۲ همکار دیگر خود در نزدیکی میامی در یک اقامتگاه لوکس همخانه شد و روی موضوع «حقوق و قانون» کار کردند. یکی از یافتههای اصلی این مطالعه این بود که بازارها بهتر از دادگاهها عمل میکنند. جانسون همکار سابق وارن از تگزاس معتقد است، این مطالعه تاثیر عمیقی روی تفکر اولیه وارن داشت. وی ادامه داد: «قبل از اینکه لیز (الیزابت) تغییر رویه بدهد او نزد ما آمد و از قطعیت دیدگاههای ضددولتیاش در حوزه قانون و اقتصاد گفت.»
در آن تابستان، هنری جی مانه، لیبرتارین حقوقدان با حمایت مالی صنایع و بنیادهای محافظهکار یک مرکز حقوقی و اقتصادی در دانشگاه میامی تاسیس کرد که به «کمپ مانه» شهرت یافت. هدف عملیاتی آنها گسترش انجیلگونه طرفداری از بازار آزاد در اقتصاد خرد در میان استادان حقوق بود. یکی از مشارکتکنندگان به نام جان پرایس، یکی از دانشآموختههای سابق حقوق در دانشگاه واشنگتن در توصیف این کمپ گفت: هدف آگاهسازی خالصانه از جانب افراد متعهد و بسیار محافظهکار در قانون و اقتصاد بود که روی مقرراتزدایی تاکید میکردند. او به یاد میآورد که یکی از اعضای این هیات توصیه کرده بود که کمیسیون تولید ایمنی مشتریان حذف شود. وارن که خود در رشته حقوق فارغالتحصیل شده بود در آستانه تغییر دیدگاه بود. در جمع مردانه افرادی چون ابراهان سوفائر، پروفسور حقوق از دانشگاه کلمبیا و فرانک لاکوبوچی، استاد حقوق دانشگاه تورنتو نام دو زن دیده میشد که یکی وارن و دیگری گریس گانز بلامبرگ، استاد دانشگاه دولتی نیویورک دیده میشد. در این اثنی شک و تردیدهایی را نسبت به ایدئولوژی لیبرتارینی پیدا کرده بود. با این حال وارن تا سالیان سال با مانه در ارتباط بود و تحقیقات خود را به سمع و نظر وی میرساند. چندین مقالهای که وی در آن دوران نوشت، کاملا در جهت حمایت از صنایع و کسبوکارها بود اما به گفته پرایس که یکی از دوستان نزدیک وارن است وی کمکم شک و تردید خود را افزایش داد و دچار یک تغییر عقیده مانند تکامل داروینی در حوزه اقتصاد و حقوق شد. او از «راکفلر جمهوریخواهان» به یک دموکرات تبدیل شد. آموزش و تحقیقاتی که وی در حوزه ورشکستگی و تقلب انجام داد در این تغییر دیدگاه موثر بود.
ارسال نظر