بینظمی جدید جهانی
خاورمیانه امروز بیشتر شبیه دومی است. خاورمیانه اکنون و برای آیندهای قابل پیشبینی منطقهای است که باید آن را کمتر بر حسب آنچه بهدست میآید و بیشتر بر حسب آنچه باید از آن اجتناب شود شناخت و مورد تامل قرار داد. همانطور که در مورد افغانستان گفته شد، خاورمیانه هم بیشتر یک وضعیتی است که باید مدیریت شود نه اینکه مشکلاتش حل شود. استدلال به نفع رویکردی اعتدالی این نیست که بگوییم باید از منطقه اجتناب شود یا آن را نادیده گرفت. نمیتواند چنین باشد. اول، ایالاتمتحده و دیگر اغیار همچنان نفعی مهم در منطقه دارند. دوم، منافع آمریکا در جاهای دیگر متاثر از آن چیزی است که در خاورمیانه رخ میدهد. یک مورد قابل اشاره بحران پناهندگان است که بهطور چشمگیری بر بار مشکلات اروپا افزوده است. مثال دیگر، تروریسم است که در آمریکا و دیگر جاها از سوی مردمانی انجام میگیرد که منطقه را ترک کردهاند یا الهامبخش دیگران در دیگر نقاط دنیا و حوادث رویداده در آن مناطق بودهاند. بارزترین نفع، نفت است. خاورمیانه بیش از نیمی از ذخایر اثبات شده نفت جهان را در خود جا داده و مسوول بیش از یک سوم تولید نفت دنیاست. بعید است که این مساله برای دهههای پیشرو تغییر چشمگیری کند. در حقیقت، تنها عاملی که بهطور چشمگیری میتواند بر اهمیت انرژی منطقه تاثیرگذار باشد موفقیتهای تکنولوژیک است که نفت را برای اقتصاد جهان کماهمیتتر کرده است.
اهمیت نفت منطقه تاثیر بسیار زیادی بر ایالاتمتحده دارد. در مورد تصویر متغیر انرژی آمریکا بسیار گفته و نوشته شده است و خیلی از آن هم اشتباه است به این معنا که انقلابها در تکنولوژی و اقداماتی که موجب افزایش خیرهکننده تولید نفت و گاز طبیعی شده موجب آغاز عصر استقلال انرژی آمریکا نشده است. ایالاتمتحده شاید بهخاطر خود به نفت خاورمیانه نیازی نداشته باشد، اما باید چهار میلیون بشکه در روز وارد کند، زیرا عدم تناسبی میان تولید نفت داخلی و پالایشگاههای داخلی وجود دارد. قیمت این نفت بهشدت متاثر از تحولات خاورمیانه است. مهمتر اینکه، حتی اگر آنچه که بهعنوان «کفایت خالص» یا «کفایت کلی انرژی آمریکا» توصیف میشود وجود داشته باشد اما، ایالاتمتحده به لحاظ اقتصادی خودکفا نیست و اگر بقیه جهان بهدلیل عدم کفایت تولید انرژی یا قیمتهای بالا یا هر دو رنج بکشند، ایالاتمتحده هم با توجه به وابستگی بقیه دنیا به خرید صادرات آمریکا، سرمایهگذاری در ایالاتمتحده و کمک به پرداخت بدهیهایش دچار رنج خواهد شد. با این وجود، انرژی تنها نفع دائمی ایالاتمتحده در خاورمیانه نیست. مساله دیگر رفاه و امنیت اسرائیل است. بحثهای طولانی مدت در مورد این مساله وجود داشته که آیا رفاه و امنیت اسرائیل ریشه در تاریخ دارد یا اخلاقیات یا استراتژی که صادقانهترین پاسخ همه موارد بالاست. مساله سوم مربوط به منافع، رفاه و جهتگیری کشورهایی است که از دوستان قدیمی آمریکا هستند؛ خواه این دوستی به دلایل ثبات منطقهای، مبارزه با تروریسم، عدم اشاعه، امنیت انرژی، تمایل به زیستن در صلح با اسرائیل، ملاحظات بشردوستانه باشد یا ترکیب همه آنها. این در مواقعی یعنی خنثیکردن آنچه ایران و روسیه انجام میدهند اما چنین محاسبهای باید بر مبنای «وضعیت به وضعیت» [situation-by-situation] صورت گیرد زیرا احتمال همکاری گزینشی و تاکتیکی با آنها نباید نادیده گرفته شود.
بنابراین چه باید کرد؟ هیچ رویکرد واحد یا برجستهای برای خاورمیانه وجود ندارد زیرا هیچ تهدید مشترکی بر نظم وجود ندارد. یک رویکرد که باید کنار گذاشته شود این است که باید از منطقه براساس این باور دوری گزید که اهمیتی ندارد و خود این منطقه به تنهایی میتواند معیار قابل قبولی را برای نظم بیابد. یعنی امورات منطقه را به خودش واگذار کنیم و بیخیال آنجا شویم. این یک امید واهی و خطرناک است که گاهی از سوی منتقدان مداخلات گذشته به بحث گذاشته و مطرح میشود. آنچه آنها نادیده میگیرند این است که وضعیتهای «بد» میتواند (و در این مورد بیتردید) به «بدتر» تبدیل شود. دو چهره در ادبیات کودکان که معمولا ارتباطی با استراتژی ندارد، به ذهن متبادر میشود. اولین چهره «هامپی دامپی» [Humpty Dumpty] است. اگر تمام اسبها و مردان پادشاه نتوانند «هامپی» را بار دیگر جمع کنند، در این صورت، تمام سربازان کشور و تمام دلارها هم نمیتواند خاورمیانه را به شرایط مطلوب بازگرداند. خاورمیانهای که پس از جنگ جهانی اول وجود داشته خاورمیانهای است که از سوی آقایان «سایکس» و «پیکو» (به ترتیب نمایندههای بریتانیا و فرانسه) در سال ۱۹۱۶ ترسیم شد و نقشهها و کرههای بیشماری از سوی دنبالکنندگان آنها جمعآوری شد. نقشههای «راند و مک نالی» [Rand and McNally] احتمالا از میان رفتهاند. خطوط ترسیم شده بیشتر بازتاب اولویتهای خارجیهاست تا کسانی که در این منطقه زندگی میکنند. بیش از هر چیز دیگری، خاورمیانه سایکس- پیکو برخی کشورها را با جوامعی ناهمگن و غالبا با سنت، تاریخ، هویت یا مدارای ملی خلق کرد.
ارسال نظر