بینظمی جدید جهانی
تغییرات آب و هوایی از بسیاری جهات تجلی اصلی جهانی شدن است. این نشاندهنده بخشی از کل آن چیزی است که درحال وقوع است؛ کشورها بهطور ناموزونی متاثر میشوند (که منعکسکننده همه چیز است: از تغییرات در آب و هوا تا اینکه چه تعداد در مناطقی زندگی میکنند که در برابر افزایش سطح آب آسیبپذیرند) صرفنظر از کمکشان به این مشکل. مرزها به هیچ گرفته میشوند. توافقی وسیع اگرچه نه جهانشمول وجود دارد که تغییرات آب و هوایی واقعی است، بلکه علت آن تا حد زیادی فعالیت بشر است و اینکه تهدید مهمی است برای آینده سیاره زمین و ساکنانش. آنجا که اجماع جهانی بیشتر از هم میگسلد زمانی است که پای تعیین این مساله به میان میآید که چه کسی چه باید بکند. در اصل، تغییرات آب و هوایی چیزی است که باید به خوبی منطبق با روال تعهد حاکمیتی باشد زیرا آنچه که هر کشوری در چارچوب مرزهایش در انتشار کربن انجام میدهد تاثیراتی برای کل جهان دارد. به عبارت دیگر، تغییرات آب و هوایی نتیجه تجمیع فعالیتهای محلی است. از این رو، تغییرات آب و هوایی اساسا متفاوت از آلودگی هوا یا آلودگی آبی است که تا حد زیادی پیامد داخلی فعالیتهای محلی است.
مشکل از دستیابی به اجماع بر سر «سهم» هر کشور از مبارزه با تغییرات آب و هوایی برمیخیزد، خواه با کاهش تولید یا خروجی کربن در آن کشور، خواه کمک به دیگران در کاهش آن یا هر دو. همانطور که قبلا بحث شد، در برابر تلاشها برای تعیین سقف جهانی، اختصاص سهمهای ملی یا افزودن هزینهای برای کربن مقاومتهایی صورت گرفته است. با این حال، کنفرانس ۲۰۱۵ پاریس با اتخاذ رویکردی متفاوت، میزانی از رئالیسم و خلاقیت را به یکسان نشان داد. یک هدف کلی برای محدود کردن تغییرات آب و هوایی (با تعیین هدفی برای افزایش کلی درجه حرارت زمین) تعیین شد اگرچه به کشورها سهم خاصشان از آنچه که برای تحقق آن هدف نیاز بود داده نشد. این هدف بیشتر رویایی بود تا الزامی.
در حقیقت، آنچه روی آن توافق شد این بود که هر کشوری وظیفه دارد تا هدفی بلندپروازانه اما دستیافتنی برای خود در کاهش خروجی کربن (یا کاهش مقدار افزایش در خروجی) تعیین کند و سپس آنچه را که میتواند برای تحقق یا بهتر شدن آن هدف انجام دهد. این رویکرد موجب نیت یا تلاشهای بهتر حاکمیتی میشود اما این یک گام در مسیر تعهد حاکمیتی است. مشوقهایی (از مالی تا به اشتراک گذاشتن فناوری) میتواند و باید داده شود تا به کشورها در رسیدن یا بهتر کردن اهدافشان یاری رساند. همچنین تاکید بیشتری باید بر کمک به کشورها و جوامعی (و افزایش منابع تخصیص داده شده به آنها) در راستای سازگاری با اثرات آن تغییر آب و هوایی گذاشته شود که یا قبلا رخ داده یا محتمل است که رخ دهند. این باید یک تعهد حاکمیتی برای کشورهای ثروتمندتری باشد که طی دههها کمک چشمگیری برای تغییرات آب و هوایی به عمل آوردهاند. در افراط کاریها، مجازاتهایی مثل تحریم ممکن است به منزله تهدید علیه دولتهایی که غیرمسوولانه عمل میکنند لازم باشد یا مطرح شود.
فضای سایبری از بسیاری جهات جدیدترین حوزه فعالیت بینالمللی است و مانند اغلب موارد، آنچه آن را دشوار میسازد همانا حضور و وجود همزمان حوزههای همپوشان و همکاری و اختلافنظرها و نزاعهای بالقوه است. آنچه به این پیچیدگی میافزاید این است که برخی فعالیتها در فضای سایبری بیخطرند و ارتباط اندکی با امنیت ملی دارند (اگر اصلا داشته باشند) درحالیکه فعالیتهای دیگر پیوند نزدیکی با سیاست خارجی، اطلاعات، رقابتپذیری و ... دارد. هدف باید خلق ترتیبات بینالمللیای – یک «رژیم» براساس ادبیات دانشگاهی- باشد که مشوق استفادههای خاص از فضای سایبری و مانع از برخی دیگر از فعالیتهاست. این به بخشی از وظیفه و تعهد دولتها برای اقدام مطابق با این «رژیم» تبدیل خواهد شد و آن دولت تمام آنچه در توان دارد را بهکار میگیرد تا مانع اقدام گروهها از انجام کاری در قلمروش شوند که نباید انجام دهند. بنابراین، چه چیزی تشکیلدهنده چنین رژیمی برای فضای سایبری است؟
لازم است رفتارهایی که در زمانهای معمول یا در شرایط خاص مجازند و رفتارهایی که ممنوع هستند بهطور مبسوط تشریح و تبیین شوند. درحالت ایدهآل، یک ترتیب جهانی برای فضای سایبری یک سیستم واحد و یکپارچه را حفظ میکند، آنچه دولتها میتوانند برای متوقف ساختن جریان آزاد اطلاعات و ارتباطات انجام دهند را محدود کند، جاسوسی تجاری و سرقت مالکیت معنوی را ممنوع سازد، و آنچه میتوان در دوران صلح در فضای سایبری جهت مداخله یا اختلال در سیستمهای نظامی و غیرنظامی که وابسته به فضای سایبری هستند (چنانکه تقریبا هم اکنون تمام سیستمها چنین اند) انجام داد را به شدت محدود کرد. احتمالا جاسوسی که برای فعالیتهای دولتی آموزش دیده مجاز خواهد بود. استثنائاتی باید حملات سایبری را مجاز سازد تا مانع اشاعه و تروریسم شود. همچنین میتواند یک ضمیمه سایبری برای قوانین جنگ وجود داشته باشد یعنی آنچه استفاده قابل پذیرش و مطلوب و آنچه استفاده غیرقابل پذیرش و نامطلوب از سایبر در زمان جنگ تلقی میشود، صرفنظر از تاثیرش بر غیرنظامیان. همچنین میتوان این بحث را هم متصور شد: اگر عدم توافق بر پاسخ به رفتار سایبری در تضاد با چیزی باشد که بحث شده و توافق شده باشد.
ارسال نظر