شروع تغییرات اقلیمی شهرها با مقیاس کوچک

آیا آنها باید برنامه‌هایی در «دامنه وسیع» را توسعه دهند که مسائل متعدد جامعه را شناسایی می‌کند؛ برنامه‌هایی مانند برنامه‌ریزی جامع کاربری اراضی شهری۱، پایداری در سراسر شهر و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای؟ یا اینکه باید برنامه‌هایی با «دامنه کم» را دنبال کنند؛ برنامه‌هایی مانند برنامه‌های کاهش خطرات که بر کاهش ریسک خطرات طبیعی مانند سیل، توفان و امواج گرما تمرکز می‌کنند یا برنامه‌های تطبیق با تغییرات اقلیمی که تنها بر کاهش ریسک ناشی از تاثیرات آب و هوا متمرکز است که به‌طور نمونه ریسک‌های طبیعی موجود را تشدید می‌کند. در مطالعه اخیر که در مجله مدیریت و برنامه‌ریزی محیط‌زیستی منتشر شده است، ما برای پاسخ به این سوال تلاش کرده‌ایم. به‌طور خاص، ما سعی کردیم تا دریابیم که آیا هیچ منفعتی در شروع با رویکرد محدودتر وجود دارد یا خیر. در این پژوهش بیش از ۲۰۰ شهر در ایالات‌متحده آمریکا را شناسایی کردیم که به نوعی برنامه‌ریزی تغییرات اقلیمی را آغاز کرده‌اند و بر ۵۱ شهر تمرکز کرده‌ایم که برنامه‌ای را اتخاذ کرده‌اند که حداقل یک فصل برای سازگاری با تغییرات اقلیمی اختصاص می‌دهد.

با توجه به تغییرپذیری در نحوه درک و واکنش شهرهای آمریکا نسبت به اثرات تغییرات اقلیمی، این شهرها برای ما اهمیت ویژه‌ای دارند. شهرها معمولا شبکه‌ای از برنامه‌ها را دارند که شامل برنامه‌های فردی متمرکز بر الگوهای استفاده از زمین، سیستم‌های حمل‌و‌نقل، عملیات اضطراری، پایداری، پارک‌ها و فضاهای باز، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و ... می‌شود. تقریبا هر شهر بزرگی در ایالات‌متحده یک برنامه کاهش خطر دارد. برنامه‌های کاهش خطرات و بلایای محلی باید ریسک‌های خطرات طبیعی موجود (به‌عنوان مثال سیل، توفان و موج‌های گرما) را شناسایی کنند، اهداف بلندمدت تعیین و لیستی از فعالیت‌های اولویت‌دار برای کاهش ریسک‌های محلی تهیه کنند. چه دامنه برنامه مرتبط با اقلیم هر شهر، وسیع باشد و چه محدود، ما شمار ارجاعات در این برنامه به برنامه‌های مرتبط دیگر در شبکه و شمار فعالیت‌های اولویت‌دار در برنامه شامل رویکردهای کاربری اراضی شهری، موثر در کاهش ریسک خطرات را اندازه‌گیری کردیم.

برای تحقق این امر، ما از تحلیل محتوای سیستماتیک استفاده کردیم که در آن کدنویسان باتجربه، وجود یا نبود ویژگی‌های برنامه را اندازه‌گیری کردند. ما برنامه‌های دامنه وسیع را با برنامه‌های دامنه‌محدود مقایسه کردیم تا هر نوع الگوی متفاوتی را شناسایی کنیم. یافته‌های ما مزایای واضح در شروع در مقیاس محدودتر و با تمرکز بر ارتباطات در خطرات طبیعی را نشان می‌دهد. با این حال، تحقیقات به‌طور مکرر نشان می‌دهد که اکثر شهرها از نگرش‌های کاربری اراضی برای کاهش ریسک، کمتر استفاده می‌کنند؛ واقعیتی که با سیل در تگزاس بعد از توفان هاروی به آن پی برده شد. این یافته‌ها ممکن است برای برنامه‌ریزان شهری و مدافعان تغییرات اقلیمی، به نظر غیرقابل‌باور باشد؛ چون ممکن است این‌طور به نظر بیاید که اخذ گام‌های کوچک‌تر و متمرکزتر برای کاهش چالش‌های بزرگ که تغییرات اقلیمی ایجاد می‌کنند کافی نخواهد بود. اما اخذ نگرش محدودتر مانع از برنامه‌های بلندپروازانه در آینده نمی‌شود.

چند عامل دیگر از ارزش نگرش محدودتر به‌عنوان نقطه شروعی برای بسیاری از شهرها حمایت می‌کنند. اول اینکه فعالیت در سطح محلی به این معناست که اکثر شهرها در سراسر کشور پیش‌تر یک برنامه کاهش خطر داشته‌اند که می‌تواند به‌عنوان یک نقطه شروع قوی و طبیعی برای برنامه‌ریزی در جهت تطبیق با تغییرات اقلیمی عمل کند. دوم اینکه در بسیاری از نقاط صحبت در مورد تغییرات اقلیمی یک موضوع سیاسی باقی می‌ماند. در این مکان‌ها، برنامه‌ریزی برای تطبیق می‌تواند در خلال چارچوب‌های کاهش خطرات رخ دهد و شاید از برخی مخالفت‌هایی که درحال‌حاضر اصرار به برنامه‌ریزی بلندمدت دارند، اجتناب می‌کنند. اتفاقاتی مانند توفان هاروی، ایرما و ماریا و آتش‌سوزی‌ها در شمال کالیفرنیا، توجهات عمومی را به ارتباط بین بلایا و تغییرات اقلیمی متمرکز می‌کنند. این بلایای بزرگ- همراه با ثبت دماهای بالا از شهری به شهر دیگر و سالی از پی سال دیگر- کاملا با پیش‌بینی‌های تغییرات اقلیمی سازگار است و هر سالی که می‌گذرد، تغییرات اقلیمی بر شدت این خطرات و اتفاقات خواهد افزود. در نهایت، تاثیرات تغییرات اقلیمی ممکن است به‌طور خاص در شهرها فراگیر شود؛ تاثیراتی که از حمل‌و‌نقل و زیرساخت‌های آب و برق آسیب‌دیده تا افزایش تقاضا برای تهویه هوا و نیاز به انتقال و تقویت مسکن و تسهیلات کسب‌و‌کار و فشار بیشتر بر خدمات بهداشت عمومی و ... را شامل می‌شود. با فرض این روندها، شهرها باید در مواجهه با تغییرات اقلیمی تلاش‌های خود را به‌عنوان نوآوران این عرصه بیشتر کنند.

پی‌نوشت:

۱. برنامه‌ریزی کاربری اراضی شهری، چگونگی نحوه استفاده، توزیع، حفاظت، سامان‌دهی مکانی-فضایی فعالیت‌ها و عملکردهای شهری را براساس خواست و نیازهای جامعه شهری بررسی می‌کند.