کریسمس امسال در آلمان عادی نبود
نازیهای «انتلکتوال»
این یک بازار کریسمس معمولی نبود و میزبان این بازار گروهی جز جوانان دست راست افراطی نبودند؛ جوانانی که توسط چند سازمان اطلاعاتی کشورهای اروپایی رصد میشوند. بخشی هیپی و بخشی مدگرا که این جوانان نتیجه یک تصویر گسترده از فعالیتهای چند سال اخیر جریانهای راست افراطی در اروپا بوده است. آنها خوشپوشتر با تحصیلات عالیه و نسبت به کلهشقهای قدیمی جریان راستافراطی کمتر عصبانی و خشمگین هستند، دستکم در مجامع عمومی که اینگونه نشان میدهند.
آنها خود را در خط مقدم یک جریان تندرو انقلابی میبینند که بهطور موثری شبکههایشان سازماندهی شدهاند و شما بازیگران این جریان را میتوانید در سیاست، موسسات انتشاراتی، جامعه مدنی و کسب و کارها ببینید. آنها خود را «نو راستها» مینامند.
هدف آنها اما چیست: پایین کشیدن لیبرالیسم و رهایی بخشیدن کشورهای اروپایی از شر مهاجران غیراروپایی.
«نو راستها» بهدنبال این هستند که فاصله خود را از «راستهای قدیمی» که در آلمان نازیها شناخته میشوند، بیشتر کنند. بسیاری از تحلیلگران و مقامات این شیوه را یک شیوه هوشمندانه برای نوسازی برند راستها میدانند. اما آنها نگران این مساله هستند که فعالیت بینابینی آنها در دو حوزه محافظهکاری و افراطگرایی موجب توسعه حلقههای نو راستها شود و محافظهکاران نیز در مدار آنها قرار گیرند.
سازمان اطلاعاتی آلمان میگوید که پیروان این گروه در این کشور کم هستند و نهایتا به ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفر برسند و در اروپا نیز در جمع چند هزار نفر بشوند اما نکته حساس این است که این گروه هواداران بیشماری دارد.
بهرغم اینکه فعالیت این گروه در فیسبوک ممنوع است و آنها نمیتوانند در مبارزات انتخاباتی از کمکهای مالی استفاده کنند اما این گروه به شدت در یوتیوب، توییتر و سایتهایی با پلتفرم روسی فعال هستند و به این طریق پیام خود را به گوش هوادارانشان میرسانند.
استفان کرامر، مدیر اطلاعات داخلی ایالتهای شرقی آلمان میگوید: آنها به افراطگرایی چهرهای دوستانه بخشیدهاند. فعالیت چند نسل پیشین این طیف مربوط به نئونازیها میشد. شیوه فعالیت آنها با استفاده از دستورالعملهای چپ بود.
آنها گاندی را مطالعه میکردند و مقاومت منفی را الگوی خود قرار داده بودند. آنها زندگی اشتراکی را آزمایش میکردند و مانند دانشجویان شورشی چپ در دهه ۷۰ میلادی یا همچون میلیشای محیطزیست در دهه ۹۰ بهدنبال نشان دادن خود بودند.
سال گذشته آنها یک کشتی کوچک اجاره کردند تا قایق حامل پناهجویان به اروپا را در دریای مدیترانه متوقف کنند. امسال آنها یک هلیکوپتر اجاره کردند تا بهطور موقت راه ورودی کوه آلپاین به فرانسه را ببندند. در وین، آنها یکبار مجسمه چهره مادر ترزا را برقع پوشاندند. در برلین نیز آنها روی دروازه برندبورگ رفتند و یک پرچم به اهتزاز در آوردند که روی آن نوشته شده بود «مرزها را ببندید.»
فیلیپ تالر، ۲۵ ساله و دانشجوی علوم سیاسی و از بنیانگذاران انجمن «هاله هویت نسلی» میگوید: «ما یک جورهایی سبزهای صلحطلب آلمان بهحساب میآییم.» او و یکی از فعالان این گروه قهوه سفارش میدهند و در مورد دولت رفاه و مساله مهاجرت برای ساعتهای طولانی بحث و آن را محکوم میکنند.
تالر که به همراه نامزد فرانسویاش به مرزهای اروپایی سفر میکند، میگوید: «افتخار میکنم که به نوعی شورشی به حساب میآیم. ما را پانکهای امروزی بخوانید.» انیگرید وایز، ۲۴ ساله و از فعالان وینی نیز میگوید: «اگر میخواهی که یک شورشی باشی، باید جزو راستها شوی.»
لیبرالها از اینکه راست افراطیها سعی در عادی نشان دادن خود دارند بسیار عصبانی شدهاند. اما حقیقت این است که آنها از انحنای زمان عبور کردهاند و خود را نو راست نامیدهاند. این گروه سبک زندگی آشنا و مدرنی دارد و برخی از ایدههای آنها نیز از این قرار است: نابرابری را محکوم میکنند و با مصرفگرایی مشکل دارند اما زمانی که بحث مهاجران پیش میآید، یک نژادپرست خالص میشوند. آنها میگویند: «آلمان برای آلمانیها» یا «خارجیها بیرون بروند.»
نو راستها میگویند که ما باید قانونی به نام «از نو مهاجرت» داشته باشیم، به این صورت که آلمان باید ساکنان خارجی کشور را بیرون کند و آنها را به کشور آبا و اجدادیشان بفرستد.
نو راستها خود را هوادار «تنوعگرایی قومی» میخوانند و استدلال میکنند که تمامی فرهنگها باید خالص و به شکل اولیه خود باقی بمانند و لیبرالیسم را متهم میکنند که درحال مهندسی «جایگزینهای بزرگ» است و قصد دارد تا اختلاط سفیدپوستان اروپایی با مسلمانان را بیشتر کند. در جهانبینی نوراستها، این لیبرالها هستند که دموکراسی غربی را با دولت رفاه و همچنین توسعه اسلامگرایی تحت فشار قرار میدهند.
مارتین سلنر، ۲۹ ساله و یک رهبر کاریزماتیک برای این جنبش که همسری آمریکایی هم دارد، میگوید: «آزمایش اتوپیای سرزمین چند فرهنگی شکست خورده است.» او که یک فعال در عرصه یوتیوب است، میگوید: «جهانوطنی مانند کمونیسم شکست خورده است.»
کرامر تاکید میکند که این گروه علیه پلورالیسم فعالیت میکند. او میگوید: «وقتی پوسته این گروه را بشکافی چیزی جز نازیسم مشاهده نمیکنید.»
لایههای مختلف راستگرایی را میتوانید در ساختمان چهارطبقه محوطه دانشگاهی در شهر هالی و در بازار اخیر کریسمس ببینید. وقتی از بیرون به ساختمان نگاه میکنید، یک ساختمان معمولی به نظر میرسد. اما پشت این ساختمان که رو به باغ بوده پر از تصاویر گرافیتی است. صدای موسیقی رپ از پنجره شنیده میشود. جوانان بسیاری با سوییشرتهای کلاهدار از در ورودی رفت و آمد دارند. اما داخل ساختمان «اکوسیستم نوراستها» به وضوح به چشم میآید. این ساختمان توسط بنیاد رازآلود توتریل و با کمک یک اهداکننده باواریایی خریداری شده است. این ساختمان دارای بار، کتابخانه و یک محوطه برای نشست مشترک است که شاهد حضور تعداد زیادی از نو راستها در روزهای آخر هفته است.
طبقه بالا سازمانی وجود دارد که کمکهای اندک مردمی را جذب میکند و روی در اتاق نیز یک برچسب با عنوان «یک درصد» زدهاند. در داخل این ساختمان نیز یک اتاق فکر وجود دارد که ترویجدهنده افکار راستگرایانه است. این اتاق فکر توسط ناشر برجسته آلمانی گوتز کوبیتچک اداره میشود که از او بهعنوان پدرخوانده فکری نو راستها در این کشور یاد میشود.
برخی فکر میکنند که نو راستها با اعضای حزب آلترناتیو برای آلمان در ارتباطند. تا دو ماه پیش «هانس توماس تیلشنایدر»، یکی از قانونگذاران حزب آلترناتیو برای آلمان در مجلس این کشور، در این ساختمان دفتر کار داشت. او پس از اینکه متوجه شد سازمانهای اطلاعاتی نو راستها را تحتنظر دارند از این ساختمان کوچ کرد. اما در روزهای اخیر شعار «یک درصد» به وضوح روی در و دیوار دانشگاه هالی دیده میشود. سیمون کوپارت از اتاق یک درصد میگوید: ما فعالان خیابانی داریم، دارای اتاق فکر هستیم، ما انتشاراتی داریم و دارای یک حزب سیاسی در داخل پارلمان هستیم.
کوپارت پیشتر برای حزب آلترناتیو برای آلمان فعالیت میکرد. او میگوید که دهها تن از هواداران هویت نسلی برای حزب کار میکنند. فرانسیسکا شریبر، که سال گذشته حزب آلترناتیو برای آلمان را ترک کرد و کتابی هم در این زمینه نوشت، میگوید: دستکم نیمی از هواداران حزب آلترناتیو، جزو طرفداران هویت نسلی هستند.
کرامر میگوید: «صدای برخی از دیدگاههای این گروه بین نسلی هماینک از داخل پارلمان شنیده میشود و خیابانها هم در اختیار آنهاست.» او تصریح میکند: «سوال مهم این است که آیا آنها توقفپذیر هستند. این سوالی است که پاسخ به آن ممکن است به لیبرال دموکراسی ما آسیب بزند.»
ارسال نظر