چین در تمام گوشههای دنیا نفوذ کرده است
در جستوجوی رهبری جهان
آنها بهدنبال ساخت یک آسمانخراش ۲۱ طبقه هستند چیزی بزرگتر از ساختمان دولتی امپراتور (Empire State Building). «پیتراس. گودمن» و «جین پرلز»، گزارشگران نیویورک تایمز در ۲۵ نوامبر نوشتند که حضور کارگران چینی در خاک مصر شاهدی است بر رویاهای جهانی چین. پس از قرنها ضعف و انزوا، چین درحال بازگشت به چیزی است که رهبرانش آن را «سرنوشت محتوم» مینامند: برتری در آسیا و احترام در اقصی نقاط جهان. چینیها با حضور در مصر و دیگر نقاط دنیا درحال بسط و توسعه نفوذ ژئوپلیتیک خود هستند و سرمایهها را به سوی دولتهای دوست سوق میدهند؛ دولتهایی که داراییهای چشمگیری را در ید قدرت خود دارند. «گودمن- پرلز» مینویسند: مصر بهعنوان یکی از متحدان سنتی آمریکا کانال سوئز را در کنترل خود دارد؛ کانال و آبراهی مهم که در صورت عدم دسترسی به آن میتواند تحرک چین در اقصی نقاط دنیا را با بنبست مواجه سازد. برای چنین کاری، چینیها به عبدالفتاح السیسی نزدیک شدهاند و السیسی هم برای تحقق رویاهای خود درحال نزدیک شدن به چینیهاست. توسعه تجارت چین با نفوذ دیپلماتیک این کشور همراه بوده است. چینیها در کارهایی مانند شبکههای ریلی تا ساخت بزرگراهها و «مال»ها و نیروگاههای برق در آفریقا، آمریکای لاتین، اروپای شرقی و آسیای جنوبی فعالند. در آسیای جنوب شرقی، بنگاههای چینی درحال مهندسی مجموعهای از شرکتهای «وب» هستند آن هم در زمانی که این کشور درحال بسط قدرت نظامی خود در دریای چین جنوبی است. کمتر از یک دهه پیش یکهتازی چینیها در خارج از مرزهایشان عمدتا در راستای وارد کردن انرژی، مواد معدنی و دیگر منابع به داخل کشور بود. اما امروز وضع فرق کرده است. در سیاست خارجی، وضعیتی فعالتر در پیش گرفته و به شکل مویرگی درحال بسط نفوذ خود در مناطق مختلفی از دنیاست. روزگاری تایوان ادعای استقلال میکرد و همزمان، چینیها برتری دریایی آمریکا را پذیرفته بودند. اما امروز وضع فرق کرده است.
در دوران رهبری «شیجینپینگ»، چین محدودیتهای گذشته را کنار زده و از تسلیم در برابر نظم جهانی آمریکاییمحور سر باز میزند. در موضوعات تجارت و امنیت ملی، چینیها درحال نزدیک شدن به آمریکا و حتی درحال نزدیک شدن به «حوزههای نفوذ آمریکا» هستند. از نظر چینیها، این تغییر شکل نظم فعلی «بازگشت دیرهنگام» به این حقیقت تاریخی است که پکن میخواهد گذشته باشکوه خود را احیا کند. تاریخ چین امروز داستان کشوری است که روزگاری در دوران استعمار خوار و خفیف شمرده میشد. چین سرزمینی است که قطبنما، باروت، کاغذ و چاپ را اختراع و ثروتهای شگفتآور را جمعآوری کرد درحالیکه اروپا هنوز عقب مانده بود. سپس «قرن تحقیر» فرا رسید و بریتانیاییها تریاک را به مردم تحمیل کردند، ژاپنیها به قساوت روی آوردند و حقوق بشر هم ابزار فشار آمریکاییها شد. اما امروز چین بهدنبال این است که سرنوشت خود را در دست بگیرد. «پل هی یر»، استاد دانشگاه جورج واشنگتن، میگوید: «چین میخواهد به قدرتی بزرگ در دنیا تبدیل شود. آنها معتقدند که دنیا یک شناسایی به آنها بدهکار است. آنها معتقدند میخواهند به چیزی بازگشت کنند که چینیها امروز آن را جایگاه واقعی و شایسته خود در جهان مینامند.» در هیچ کجا غیر از آسیا طرحهای چین روشن نیست. چین جای آمریکا را بهعنوان شریک تجاری کشورهای آسیایی گرفته درحالیکه فشار آمریکا در دریای چین جنوبی را پس میزند. چین درحال اختلال در ائتلافسازیهای آمریکا در منطقه است: از ژاپن تا سنگاپور و استرالیا. محققان چینی معتقدند که شیجینپینگ درحال هدایت چینی است که در تمام گوشههای دنیا دارای نفوذ است. سال ۲۰۰۸ برای غرب یک بحران بود و برای چین یک نقطه عطف. چین با اعتماد به نفس بهدنبال رهبری جهان است و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمیکند.
ارسال نظر