بخش صد و شصت و پنجم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
تحلیلگران آمریکایی بر این فرض بودند که مالکیت قابلیت هستهای ترغیبکننده فعالیت نظامی بیشتر و تهاجمیتر چین خواهد بود، در صورتی که آمریکا و متحدان منطقهایاش با تهدید استفاده هستهای چین منع یا مهار شوند. این فرض موجب توصیههایی برای تقویت قوای متعارف و هستهای آمریکا در آسیا شده و چرخه آرام اما پیوسته درحال حرکت بهسوی رقابت تکنولوژیک متقابلی شد که تا امروز ادامه دارد. تعهد چین به عدم استفاده از تسلیحات هستهای بهعنوان کشوری آغازگر «در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی» فرضیههای آمریکا در مورد نیات تهاجمی برنامه هستهای چین را زیرسوال میبرد، هرچند این تعهد غیرقابل قبول است. تصمیمگیران آمریکایی بارها گفتهاند که گزینه نظامی را از روی میز برنمیدارند. ایالاتمتحده تهدید استفاده هستهای احتمالی را به لحاظ سیاسی و نظامی ارزشمند میپندارد حتی در مواردی که هیچ قصدی از استفاده از تسلیحات هستهای نداشته و برتری متعارف چشمگیر داشته باشد مانند اقدام نظامی علیه صدام حسین. تصمیم چین در اعلام اینکه گزینه استفاده هستهای در هر درگیری با همسایگانش روی میز قرار ندارد، باید نشانهای باشد از اینکه فرضیات اولیه آمریکا از تجاوز چین ممکن است اشتباه باشد.
بسیاری از ناظران خارجی اظهارنظر مائو در مورد «ببر کاغذی» را نوعی بیان بیپروایانه و بیتفاوتی بیش از حد در مورد عواقب جنگ هستهای تفسیر میکنند. دولتهای خارجی، مانند شوروی، با در نظر داشتن این برداشت در ذهن به توسعه تسلیحات هستهای چین پاسخ دادند. رهبران چین در بیانیه اکتبر ۱۹۶۴ خود تلاش کردند تا این نگرانیها را کاهش دهند. بخشهایی از این بیانیه ظاهرا اظهارتاسف برای تصمیم به توسعه تسلیحات هستهای است. رهبران چین ادعا میکنند که هیچ چارهای نداشتند و مجبور بودند که بهخاطر تکرار تهدیدات هستهای آمریکا بمب بسازند.
این بیانیه با تلاش برای اقناع جامعه بینالملل پایان میگیرد که: چین بلافاصله از قابلیت هستهای خود در صورتی چشم خواهد پوشید که آمریکا، شوروی و دیگر کشورها هم چنین کنند. این تلاش برای شفافسازی نیات چین در نگاه ناظران آمریکایی دیده نمیشود؛ ناظرانی که تصمیمشان نادیده گرفتن این بیانیه است و به تعبیر «وایت» نشان از غفلت گزینشی آمریکا برای مشروع ساختن شکایتهای چین در مورد رفتار آمریکا دارد.یک ملاحظه آخر در مورد این دوره حساس از روابط هستهای چین و آمریکا این است که مائو- اگر نگوییم رهبران کمونیست دیگر چین- باور داشتند که جهان در آستانه یک انقلاب کمونیستی است که منجر به پیروزی ناگزیر چین خواهد شد. امپریالیسم آمریکایی هم «ببر کاغذی» بود و مائو انتظار داشت که با «باد و باران» در دوران عمرش «نابود شود.» بنابراین، فرض دولت آمریکا در مورد نیت تهاجمی چین قابل درک میشود.
تاثیرات امروزی
با وجود دههها اصلاح اقتصادی و یک سیاست خارجی باز اما چین همچنان از سوی یک حزب سیاسی اداره میشود که به اصول مارکسیسم- لنینیسم باور دارد. اما جانشینان مائو جدول زمانی انقلابی خود را بهگونهای تنظیم کردند که (بیتردید) انتظار مارکسیستی- لنینیستی- مائوییستی از تقابل قاطع با امپریالیسم آمریکا را به تعویق میاندازد.
در نوامبر ۲۰۱۲، طی کنگره ملی هجدهم حزب کمونیست چین – که رهبران فعلی چین را برگزید- وبسایت انگلیسیزبان روزنامه حزب کمونیست اعلام کرد که یک چین «سوسیالیست در نهایت میتواند با کاپیتالیسم غربی همزیستی داشته باشد.» دولت اوباما و متحدانش تحتتاثیر قرار نگرفتند.«ایوان مدیروس»، مدیر ارشد سابق دولتی در امور آسیا، به «فایننشالتایمز» گفت که «اگر یک چیز واضح در مدیریت روابط با یک چین در حال ظهور وجود داشته باشد، آن این است که اگر تسلیم فشار چینیها شوید، این به ناگزیر منجر به فشار بیشتر چینیها خواهد شد.» بیشتر مقامهای دولتی آمریکا که مسوول مدیریت روابط امروزی این دو کشور هستند -از جمله پرزیدنت اوباما- (این مطلب در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۶ برابر با ۷ آبان ماه ۱۳۹۵ نوشته شده است. مراسم وداع اوباما و تحلیف ترامپ هم در اول بهمن ۹۵ برگزار شد) این فرض را میپذیرند.
چرخش آمریکا به آسیا – یکی از معدود ابتکارات اوباما که مورد استقبال هر دو حزب قرار گرفت- از سوی بسیاری از ناظران به منزله واکنشی بلندمدت و استراتژیک به فشاری تلقی میشود که آمریکا از جانب چین درحال ظهور مواجه است. سه هدف اساسی این ابتکار عبارت است از: افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی در آسیا، تضمین دوباره به متحدان منطقهای آمریکا و پاسخ به تجاوز احتمالی چین. با این حال، تصمیمگیران چین چرخش به سوی آسیا را – به تعبیر سرمقاله People’s Daily- به منزله «روحیه جنگ سردی» مینگرند.سیاستگذاران آمریکایی این مقایسه را دوست ندارند و بنابراین، شکایت چینیها مبنی بر به اصطلاح مهار چین را به سخره میگیرند که مانند بیانیه اکتبر ۱۹۶۴ چین در مورد تسلیحات هستهای، تحلیلگران و مقامهای آمریکایی مایل به نادیده گرفتن آن بهعنوان «تبلیغ پوچ چینی» هستند. مقامهای دفاعی، اطلاعاتی و سیاست خارجی آمریکا- در داخل و خارج از دولت- همچنان تحولات جدید در تکنولوژی نظامی چین را رصد میکنند.
ارسال نظر