این مقاله استدلال کرده بود که «پیمان منع جزئی آزمایش هسته‌ای» فقط کشورهای سوسیالیستی را محدود می‌کند. البته تمام سیاست‌های چین تغییر نکرده است. تعهد این کشور به سیاست آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هسته‌ای، تعهد غیرمشروطش به عدم استفاده یا عدم تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‌ای علیه دولت‌های غیرهسته‌ای یا مناطق عاری از تسلیحات هسته‌ای و حمایت این کشور از حذف جامع و تمام‌عیار تسلیحات هسته‌ای کاملا غیرقابل تغییر باقی مانده است.    

در عین حال، «آلستر ایان جانستون» (Alastair Iain Johnston) دست‌کم به سه مولفه اشاره می‌کند که ادغام چین در کنترل تسلیحات بین‌المللی و رژیم‌های منع اشاعه را به پیش برده است: یک تحلیل کلی هزینه- فایده؛ محاسبه هزینه‌ها و دستاوردهای اجتماعی مربوط به تصویر و جایگاه بین‌المللی چین و بومی‌سازی ارزش‌های اخلاقی و هنجاری چین که با رژیم‌های بین‌المللی منع اشاعه مرتبط است. جانستون همچنین از دو پارادایم برای توضیح و تبیین تغییرات در سیاست کنترل تسلیحاتی چین در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ استفاده می‌کند: «آموزش» (learning) و «انطباق» (adaptation). با این حال، برخی از دانشمندان چینی بسیار تلاش کرده‌اند تا تطور و تکامل نگرش چین به رژیم‌های منع اشاعه هسته‌ای بین‌المللی را از چشم‌انداز سازه‌انگاری (constructivist) تفسیر کنند؛ یعنی بر اساس هویت چین.

از چشم‌انداز آنها، چین به تدریج و با توجه به منع اشاعه هسته‌ای بین‌المللی از یک «دولت هسته‌ای خاص» (special) به یک «دولت هسته‌ای نرمال» (normal) تکامل یافت و این تغییر در هویت محرک سازگاری سیاسی این کشور بود. سایر دانشمندان چینی بر این باورند که فرهنگ استراتژیک سنتی چین انتخاب‌های استراتژیک این کشور در مورد کنترل تسلیحات هسته‌ای و خلع‌سلاح را تعیین کرده است.

«لی شائوجو» (Li Shaoju) می‌نویسد که رفتار چین «محصول فرهنگ سیاسی و فلسفه دیپلماتیک خاص این کشور است و این همچنین پاسخی کنشگرایانه به وضعیت روابط بین‌الملل است.» برخی دانشمندان مانند «لیو جیان وی» (Liu Jianwei) معتقدند که «تئوری مداخله آمریکا، تئوری مشارکت نهادین و تئوری فرهنگ استراتژیک نقص‌هایی خاص در توضیح و تبیین سیاست و رفتار منع اشاعه هسته‌ای چین دارد و مشروعیت هنجارها(ی‌منع اشاعه هسته‌ای) کلیدی در تبیین تغییرات در سیاست و رفتار منع اشاعه هسته‌ای چین است.»

لیو می‌افزاید که «مشروعیت هنجارهای منع اشاعه هسته‌ای در چین تعیین‌کننده تغییرات، رفتار و سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین است؛ درحالی‌که فشار بین‌المللی و انگیزه‌های خویش کامی (self-interested motivations) بر سرعت و میزان چنین تغییراتی تاثیرگذار است.» بیشتر دانشمندان چینی اعتقاد دارند که تغییرات و سازگاری‌ها در سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین با مولفه‌های متنوعی شکل گرفته مانند اینکه چین چگونه روح زمانه را ارزیابی می‌کند، درک و برداشت این کشور از تهدیدات امنیتی و ماهیت و نقش کنترل تسلیحات چگونه است.

این تحقیق از سوی دانشمندان چینی و خارجی ادراکات از چگونگی تطور و تکامل سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین را تقویت کرده است. این تحلیل‌ها منطقی هستند؛ با این وجود، آنها تغییرات و سازگاری‌های سیاسی مربوطه چین را عمدتا به مولفه‌های محیطی بیرونی نسبت می‌دهند. این نوشته‌ها می‌توانند توضیح دهند که چرا چین برخی از سیاست‌های منع اشاعه خود را تغییر داده اما از توضیح اینکه چرا این کشور دیگر سیاست‌های خود را تغییر نداده عاجزند.

این تغییرات و تداوم سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین طی چند دهه گذشته دو روی یک سکه هستند: نتیجه یک اقدام توازن بخش میان منافع ملی متفاوت چین. هرچند این توازن بخشی به منافع ملی کلیدی اساسی است که بر سیاست منع اشاعه چین، برداشت‌های در حال تغییر چین در مورد ماهیت و نقش کنترل تسلیحات و تغییرات در محیط بین‌المللی تاثیر می‌گذارد و مانع تاثیر مولفه‌های دیگری مانند مداخله بیرونی نمی‌شود. توازن بخشیدن و اولویت دادن به منافع ملی متغیری مستقل است که بر سیاست منع اشاعه چین تاثیر می‌گذارد؛ درحالی‌که مولفه‌های دیگر متغیر وابسته هستند.

دو نوع مهم از منافع ملی وجود دارد که بر سیاست منع اشاعه چین تاثیرگذار است: «منافع امنیتی» و «منافع اقتصادی.» چین این دو نوع منافع را طی چند دهه گذشته به شکل متفاوتی اولویت‌بندی کرده و تفکر اساسی و روش‌های چین در مورد تعامل با منع اشاعه در تطابق با منافع ملی‌اش به‌طور چشمگیری تغییر کرده است.

 از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۸، زمانی که سیاست منع اشاعه هسته‌ای چین درحال شکل‌گیری بود، منافع ملی امنیتی مهم‌ترین ملاحظه بود. طی این دوره، چین قابلیت‌های تسلیحاتی هسته‌ای خود را توسعه داد و هرگونه ترتیبات مربوط به کنترل تسلیحات بین‌المللی را رد کرد. از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۲، منافع ملی اقتصادی به محرک اساسی در پس تغییرات در سیاست منع اشاعه چین تبدیل شد. طی این دوره، چین از مشارکت نسبی در رژیم‌های منع اشاعه بین‌المللی به مشارکت کامل روی آورد. از سال ۲۰۰۳ به این سو، محرک سیاست منع اشاعه چین بیشتر توازن میان منافع اقتصادی و امنیتی بوده است. چین مدافع مهم رژیم بین‌المللی منع اشاعه بوده است و رویکرد کنشگرایانه‌تری (proactive approach) در تعامل با چالش‌های اشاعه هسته‌ای منطقه‌ای اتخاذ کرده است.