بخش صد و چهل و پنجم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
طی چند سال گذشته، تغییرات وسیع و پایدار در توزیع قدرت در منطقه آسیا-پاسیفیک وجود داشته است. از یکسو، با افزایش قدرت چین، شکاف میان این کشور و آمریکا رو به کاهش است اما الگوی کلی یک آمریکای قوی در برابر یک چین ضعیف تغییری نکرده است. از سوی دیگر، شکاف قدرت و توانمندی میان چین و همسایگانش نیز زیاد شده است.
آنچه برای چین نگرانکنندهتر است این که ژاپن چند سالی است بهشدت درحال توسعه تکنولوژی چرخه سوخت هستهای است و اینکه در میان تمام دولتهایی که فاقد تسلیحات هستهای هستند، ژاپن تنها کشور دارای مراکز «وسیع مقیاس» برای غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری پلوتونیوم است. نیروگاه غنیسازی اورانیوم ژاپن در «روکاشو» (Rokkasho) در سال ۲۰۱۱ دورهای از جایگزینی سانتریفیوژها را از سر گذراند و انتظار این است که ظرفیت تولید سالانهاش به ۵/ ۱ میلیون واحد کاری جداکننده (separative work units) تا سال ۲۰۲۲ برسد. اگر روکاشو برای تولید اورانیوم بسیار غنی شده بهکار گرفته شود، تولید سالانه آن مرکز میتواند به ۴/ ۶ تن برسد.
با این وجود، بازرسیهای IAEA میتواند تعیین کند که نیروگاه غنیسازی اورانیوم ژاپن فقط برای تولید اورانیوم کمتر غنی شده بهکار گرفته شده که برای تامین نیروی رآکتورها (powering reactors) مناسب است. جامعه بینالملل بیشتر نگران ساخت و ساز در نیروگاه بازفرآوری ژاپن است. با وجود اینکه ژاپن میتواند خدمات بازفرآوری را از آنسوی دریاها تهیه کند و دارای ذخایر بزرگی از پلوتونیوم جداسازی شده اما ۲۱ میلیارد دلار برای احداث نیروگاه بازفرآوری در روکاشو سرمایهگذاری کرده است.
دولت نخستوزیر شینزو آبه نگاه مثبت به توسعه قابلیتهای بازفرآوری را حفظ کرده و در اصل، در نظر داشت تا نیروگاه روکاشو را در اکتبر ۲۰۱۳ افتتاح کند. با این حال، ژاپن این افتتاحیه را به دلیل مخالفت قوی از سوی آمریکا و موانع سیاسی داخلی مانند ضرورت یک بازنگری ایمن(safety review) به تعویق انداخت. این نیروگاه بازفرآوری که خروجی پلوتونیوم سالانهاش تا ۹ تن میرسد با ظرفیت کامل کار میکند که برابر است با کل مقدار موجود پلوتونیوم در ژاپن و برای ساخت ۲هزار بمب اتم کافی است. ژاپن هیچ برنامه یا رویه روشنی را برای استفادهاش از پلوتونیوم اعلام نکرده اما انگیزهاش برای افزایش قابلیت بازفرآوری شاید ظرفیت تولید بالقوه تسلیحات هستهای را افزایش دهد.
علاوه بر قابلیتهای تکنیکی ژاپن، حمایت داخلی برای مالکیت تسلیحات هستهای از سوی ژاپن همچنان بالا است. دولت ژاپن اصول سهگانه غیرهستهای را در سال ۱۹۶۷ تدوین کرد. با این حال، در سالهای اخیر، دیدگاههای مرتبط با تسلیحات هستهای متفاوت بوده است و مواضع اتخاذ شده از سوی مقامهای ارشد دولت ژاپن بهویژه نگرانکننده بوده است. در سال ۱۹۹۴، «تسوتومو هاتا»(Tsutomu Hata)، نخستوزیر آن زمان، آشکارا اعلام کرد که «قطعا مساله این است که ژاپن از قابلیت داشتن تسلیحات هستهای برخوردار است اما (تا کنون) آنها را نساخته است.»
در می۲۰۰۲، «یاسو فوکودا» (Yasuo Fukuda) دستیار عالی «جونیچیرو کوایزومی» (Junichiro Koizumi)، نخستوزیر اسبق اعلام کرد که اصول سهگانه غیرهستهای میتواند مورد بازنگری قرار گیرد. در نهایت، شینزو آبه که در آن زمان قائم مقام دبیر کابینه ژاپن (Japan’s deputy chief cabinet secretary) بود، حتی مطرح کرد که ژاپن میتواند به لحاظ قانونی به تسلیحات هستهای «کوچک» دست یابد. در سال ۲۰۱۰، تولید ناخالص داخلی چین از ژاپن پیشی گرفت. ظهور چین تضمینی است بر اینکه ساختار قدرت در آسیایشرقی در آینده واژگونه خواهد شد و احتراز از تعمیق سریع شکاف در قدرت چین و ژاپن دشوارتر میشود. ژاپن ممکن است برای محافظت از خود به تسلیحات هستهای دست یابد و این تهدیدی جدی متوجه امنیت منطقهای خواهد کرد. چین و آمریکا باید برای جلوگیری از چنین خطری متحد شوند.
نکاتی مختصر در مورد مدیریت بحران چین و آمریکا
وابستگی متقابل ساختاری میان چین و آمریکا تضمینی است بر اینکه هر دو کشور از انگیزه کافی برای احتراز از درگیریهای کمشدت یا درگیریهای نظامی برخوردارند.
بهخاطر تعمیق سریع شکاف میان قدرت چین با متحدان آمریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک، آمریکا از انگیزه قدرتمند برای جلوگیری از تحریک چین از سوی متحدانش برخوردار است تا از وضعیت باخت – باخت و مجبور شدن به مشارکت در درگیری با چین برای حفظ اعتبار ائتلافش احتراز کند. بنابراین، چین و آمریکا باید سازوکارهای خود برای گفتوگوها و تبادلات نظامی و نیز مدیریت بحران را تقویت کنند، اقدامات احتیاطی اتخاذ و بحران را فورا رفع و رجوع کنند- ترجیحا حتی پیش از شروع بحران.
آمریکا و چین مایل به احتراز از درگیری مستقیم نظامی هستند و از اینرو، حافظ صلح، ثبات، امنیت و موفقیت منطقهای هستند. دانشمندان آمریکایی خاطرنشان کردهاند که اگر یک درگیری مستقیم رخ دهد، صرفنظر از پیروزی یا شکست، آمریکا متحمل ضربهای دوگانه ( double blow) از بعد نظامی و اقتصادی خواهد شد و ممکن است مجبور شود که از صحنه سیاسی شرق آسیا عقبنشینی کند. با این حال، اگرچه چین بهعنوان قدرتی در حال ظهور دارای منافع بسیار زیاد و وسیع در سطح جهانی است اما راه درازی دارد تا یک استراتژی روشن امنیتی در سطح جهانی را شکل دهد و در هر صورت، از توانایی تکمیل چنین استراتژیای برخوردار نیست.
ارسال نظر