این را می‌توان از «کتاب‌های سفید» در مورد دفاع ملی و سخنرانی‌های مقام‌های دولتی در سال‌های اخیر درک کرد. اگرچه برخی تغییر در سیاست آغازگر نبودن و ارتقا و بهبود زرادخانه هسته‌ای و قابلیت‌های رزمی در مقیاس کلان را مطرح و پیشنهاد داده‌اند اما اینها آشکارا اندیشه‌های فردی بوده و بر فرآیند کلی تصمیم‌گیری تاثیر نمی‌گذارند. جریان اصلی در دولت و جامعه استراتژیست‌ها همچنان تعهد به سازگاری با تغییرات در محیط خارجی چین و نوسازی قوای هسته‌ای و همزمان پایبندی به استراتژی دفاعی هسته‌ای است و این تمام آن چیزی است که براساس آن چین می‌تواند یک قابلیت دفاعی بازدارنده در این محیط جدید را حفظ کند. از همان آغاز، ساخت قوای هسته‌ای چین و شکل دادن به استراتژی هسته‌ای این کشور به‌طور مستقیم با رهبری و نظارت حلقه تصمیم‌گیری انجام می‌شد که متشکل است از رهبران عالی کشور. چنین مکانیزم بسیار متمرکز و به دقت برنامه‌ریزی شده‌ای ضامن توسعه نسبتا کارآمد و باثبات قوای هسته‌ای کشور است. از زمان اجرای اصلاحات در چین و تصمیم این کشور برای گشایش به سوی جهان در دهه ۸۰، دگرگونی‌های سریع و مهمی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و سایر حوزه‌های مختلف این کشور رخ داده است.

چین تمرکز استراتژیک دستگاه امنیت ملی‌اش را سازگار کرده و به تدریج ترکیب قوای نظامی و ساز و کارهای تصمیم‌گیری را تغییر داده است. در حال حاضر، تعداد کثیری از ادارات و نهادهای دولتی در فرآیند مشاوره و تصمیم‌گیری در مورد استراتژی هسته‌ای این کشور دخیل هستند. در همین رابطه، طیف مختلفی از دیدگاه‌ها و صداها در مورد توسعه تسلیحات هسته‌ای بدون تردید فزونی خواهند گرفت و دیدگاه‌های مختلف در آینده اعمال نفوذ زیادی در مورد تصمیم‌گیران خواهند کرد. با این حال، در مورد مسائل مهمی مانند توسعه تسلیحات هسته ای، اساسا هیچ تغییری در الگوی تصمیم‌گیریِ از بالا به پایین و به شدت وحدت گرایانه چین وجود نداشته است. تصمیمات مهم در مورد توسعه تسلیحات هسته‌ای همچنان منوط است به استراتژی کلان و ماهیت اساسی استراتژی هسته‌ای این کشور. بنابراین، برخی اصلاحات در ساز و کارهای تصمیم‌گیری و متکثر سازی کانال‌های مشورتی می‌تواند بر فرآیند و کارآیی تصمیم‌گیری تاثیر بگذارد. اما حتی در آن هنگام هم این منجر به انحرافات چشمگیر از دستورالعمل‌های استراتژیک چین برای توسعه تسلیحات هسته‌ای نخواهد شد.

با توجه به توسعه اجتماعی- اقتصادی چین، اگرچه تولید ناخالص داخلی چین (GDP) در زمره بالاترین‌ها در جهان است اما تولید ناخالص داخلی سرانه همچنان عقب‌تر از رتبه‌بندی‌های (ranking) جهانی است و این کشور همچنان با مسائل اقتصادی، محیطی و اجتماعی فراوانی دست به گریبان است. با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر، تمرکز اصلی این کشور همچنان توسعه اقتصادی خواهد بود و دنبال کردن توسعه اجتماعی فراگیر و هماهنگ بی تردید یک تلاش بلندمدتِ سیاست ملی خواهد بود؛ بنابراین، شرایط ملی این کشور اجازه نمی‌دهد که در مسابقه تسلیحات هسته‌ای درگیر شود. از نظر فنی، چین پیشرفت چشمگیری در فناوری نظامی کرده که بی‌تردید برای افزایش امنیت و قابلیت اعتماد این کشور به قوای هسته‌ای‌اش بسیار سودمند است. برخی دانشمندان پیشرفت‌های چشمگیر چین در زمینه فناوری زیردریایی هسته‌ای و فناوری پرتاب سیار و برخی پیشرفت‌های دیگر را گزارش کرده‌اند. طی ۲۰ و اندی سال گذشته، جنبه‌های فنی نوسازی هسته‌ای چین عمدتا در بهبود قابلیت بقای زرادخانه هسته‌ای و قابلیت‌های رسوخ (penetration capability) بازتاب یافته است؛ هیچ تلاشی در قابلیت‌های مربوط به مبارزه یا پیروزی در جنگ هسته‌ای صورت نگرفته است. این وضعیت، تا حد زیادی، به واسطه ماهیت استراتژی هسته‌ای چین تعیین شده است. توسعه اقتصادی سریع و تکنولوژیکی که در چین رخ داده شرایط بهتری برای بهبود، ارتقا و افزایش قوای هسته‌ای فراهم کرده است. با این حال، این موجب دگرگونی‌های اساسی در استراتژی توسعه‌ای کشور نشده است.

با قضاوت در مورد وضعیت فعلی، تغییر در محیط امنیتی بیرونی چین تاثیر فوق‌العاده‌ای بر توسعه هسته‌ای چین داشته است. این عمدتا به دو شکل ابراز شده است: اول، قابلیت بقای (survivability) تسلیحات هسته‌ای چین مورد تهدید جدی قرار گرفته است. به لحاظ تاریخی، چین برای بهبود قابلیت بقای خود، بیشتر قوای هسته‌ای خود را در مراکز زیرزمینی و تونل‌هایی در دل کوه‌ها مستقر کرده است. اگرچه سطح هشدار این تسلیحات هسته‌ای بسیار بالا نیست اما از حد مشخصی از قابلیت بقا برخوردار هستند زیرا به خوبی پنهان شده‌اند و این روش استقرار ایمن بوده و ضامن امنیت بهتر است. با این حال، از دهه ۹۰ به این سو، محیط امنیتی بین‌المللی به شدت تغییر کرده است. شناسایی، رصد و قابلیت دقت تسلیحات دوربرد به شدت بهبود یافته و در نتیجه، قابلیت بقای قوای هسته‌ای چین با چالش‌های جدیدی مواجه شده است.

دوم، قابلیت رسوخ تسلیحات هسته‌ای در حال به چالش کشیده شدن است. از زمان شروع قرن، آمریکا به طرز چشمگیری تکنولوژی دفاع موشک بالستیکی خود را ارتقا بخشیده است. به‌طور اخص، آمریکا از زمان خروج از معاهده ضد موشک بالستیک (Anti-Ballistic Missile Treaty) در سال ۲۰۰۲، به توسعه قابلیت دفاع موشک بالستیک به شیوه‌ای نامحدود پرداخته است. اگرچه دولت آمریکا مدعی است که سیستم دفاع موشکی بالستیکی‌اش چین را هدف نگرفته است، از یک نقطه نظر عینی، ارتقای دائمی و توسعه سیستم موشکی ضدبالستیک آمریکا تا حد زیادی قابلیت رسوخ قوای هسته‌ای چین را تضعیف کرده است.