ترکیالفیصل: نمیدانیم شروط بایدن برای بازگشت به برجام چیست؟
هراس سعودی از شکست ترامپ
بایدن تاکید کرد که به برجام باز میگردد، اما او شروطی برای بازگشت دارد و ما هنوز نمیدانیم که شرطهای او چیست. جو بایدن و تیم مشاوره او که عمدتا از کارشناسان و مقامات دخیل در پرونده هستهای ایران هستند، در جریان رقابتهای انتخاباتی از بازگشت آمریکا به برجام خبر دادهاند، اما همزمان گفتهاند که این توافق نیاز به مذاکرات جدید برای گنجاندن بندهای تکمیلی و پیوستهای جدید موشکی و منطقهای دارد.
بهنظر میرسد که نگرانی ترکی الفیصل از شروط بایدن برای احیای برجام ناشی از دو متغیر اصلی است:
تغییر راهبرد فشار حداکثری
نگرانی ابتدایی عربستان و عمده دولتهای عربی بهخصوص امارات و بحرین معطوف به این مساله است که جو بایدن در صورت پیروزی در انتخابات در همان ماههای اولیه راهبرد فشار حداکثری ترامپ را که از قضا ریاض به آن دلبسته بود، تغییر داده و با لغو برخی از تحریمها و بازگشت به چارچوب برجام، فشار را از دوش تهران برخواهد داشت. این وضعیت در وهله اول مساوی با فروش بیشتر نفت و بازگشت ارزهای بلوکه شده و در وهله دوم جذب سرمایهگذاریهای خارجی و بازگشت برخی شرکتها است که از نظر ریاض به معنی بازشدن قفل و زنجیرها از دست و پای تهران و مجددا آزادی عمل در منطقه و کمک به گروهای شبه نظامی در پایتختهای عربی است. فارغ از اینکه واقعا بایدن چنین قصدی داشته باشد که بخواهد برای جلب نظر تهران و مذاکره در چارچوب برجام این مقدار امتیاز به ایران بدهد که در جای خود بسیار دور از ذهن است، اما نگاه و ادراک تصمیمگیرندگان عربستان معطوف به چنین وضعیتی است. بهخصوص که کارشکنی ریاض در جریان مذاکرات هستهای وین در سال ۹۴ و پولپاشیهای ضدبرجامی پس از آن نشان داد که عربستان در دوره جو بایدن نیز سطح نارضایتی خود را به حوزههای مختلفی تعمیم خواهد داد که میتواند بر ملاحظات دولت جدید آمریکا تاثیرگذار باشد. پیشتر سایت العرب که به عربستان نزدیک است، در گزارشی هشدار داده بود که در صورتی که بایدن قصد رنجاندن ریاض را داشته باشد یکی از ابزارهای عربستان خارج کردن پولهای خود از آمریکاست.
توافق بدون پیوست موشکی و منطقهای
اما نگرانی مهمتر و اصلیتر عربستان نسبت به پیروزی بایدن و بازگشت به برجام معطوف به فرآیندهای موشکی و منطقهای است که به زعم ریاض ضعف گفتوگوهای هستهای ایران و ۱+۵تلقی میشود و صرفا موضوع هستهای را بدون توجه به مولفهها و فاکتورهای قدرت و بازدارندگی راهبردی و منطقهای، موضوع مذاکره قرار داده بود. نتیجه چنین وضعیتی افزایش نفوذ ایران در منطقه، افزایش برد موشکها و دستیابی به منابع مالی برای تقویت این دو زمینه بود. از اینرو نگرانی ترکی الفیصل ناشی از این الگو است که مبادا بایدن نیز مرتکب همان اشتباه سلف او یعنی باراک اوباما شود.
انتظار ریاض این است که توافق جدید پیوست موشکی و منطقهای را بهصورت سفت و سخت و تمام و کمال اجرایی کند و به آنچه دستاندازی ایران در منطقه خوانده میشود، پایان دهد. راهبرد اصلی عربستان این است که دولتهای عربی خلیجفارس بهعنوان همسایگان ایران که در حلقه اول پیرامونی آن و در تیررس توان نظامی و حضور منطقهای تهران قرار دارند در مذاکرات جدید حضور داشته باشند یا حداقل ملاحظات و اولویتهای آنها در مذاکره دیده و لحاظ شود. هر چند که این دیدگاه بیشتر از سوی امارات و بحرین به عنوان متحدان ریاض مورد توجه است و در خصوص سایر بازیگران از جمله قطر، عمان و کویت چندان مورد نظر نیست، چراکه اختلافات ریاض و دوحه به سادگی قابل حل نیست و انتظار این است که قطر در دوره بایدن نقش مهمتری در سیاست خاورمیانه آمریکا پیدا کند.
چشمانداز
اظهارات بن فیصل در شرایطی است که جو بایدن و تیم سیاست خارجی او بارها اعلام کردهاند که بهدنبال توافقی بهتر و جامعتر با ایران هستند که دارای پیوستهای مختلفی باشد. اگرچه ترامپ نیز مدعی توافق بهتر با تهران بود، منتهی تفاوت رویکرد احتمالی بایدن با ترامپ در این است که او با بازگشت مشروط به برجام، بنا دارد تا زمینه را برای اصلاح برجام بهخصوص بند مربوط به غروب آفتاب و سپس تعمیم دادن توافق به زمینههای موشکی و منطقهای فراهم کند. این رویکرد که میتوان آن را فشار هوشمند نام گذاشت، دارای قابلیت اجماعسازی است، چراکه ملاحظات تروئیکای اروپایی (بریتانیا، آلمان و فرانسه) نیز منطبق بر همین ضعفهای برجام و لزوم اصلاح آن در یک چارچوب فراگیرتر است.
در سطح منطقهای و از سوی بازیگرانی چون عربستان و امارات این فشار بر دولت بایدن و اروپا نیز وجود دارد که بتوان ضمن اصلاح برجام، زمینه را برای شکلدهی به یک توافق جامعتر مهیا کرد.
هر چند از یک منظر اظهارات ترکیالفیصل درخصوص مبهم بودن شروط بایدن صحیح بهنظر میرسد، چراکه مشخص نیست، چگونه ایران حاضر خواهد شد بدون دریافت امتیازهای قابل توجه، توان بازدارندگی و منطقهای خود را موضوع مذاکره قرار دهد و از آن مهمتر اگر بناست قدرت موشکی و حضور ایران در خاورمیانه بهعنوان پیوستهای برجام جدید، موضوع گفتوگوهای طبیعتا فشرده و طولانی قرار بگیرد، تکلیف خریدهای انبوه تسلیحاتی عربستان و امارات و بحرین چه خواهد شد؟ طبیعی است که بدون یک گفتوگوی منطقهای میان ایران و عربستان بهعنوان ضمیمه این توافق فراگیر، سادهلوحانه خواهد بود که بتوانیم نسبت به موفقیت رویکرد جو بایدن و تیم سیاست و امنیتی او خوشبین باشیم.
مساله زمانی پیچیدهتر خواهد شد که بایدن بخواهد رویکرد تقابلی با سوریه را کلید زده و از این زاویه به پیچیدهتر کردن معادلات منطقه دامن زند. در عراق هم این نوع رویکرد بایدن در دوگانه تداوم یا تغییر وضعیت، نقش مهمی در موفقیت یا شکست موضوع گنجاندن پیوست منطقهای خواهد داشت.
نکته مهم دیگر ترکیب آرایش سنا و مجلس نمایندگان آمریکا است که جمهوریخواهان توانستهاند اکثریت را در سنا به خود اختصاص دهند و در مجلس نمایندگان نیز برتری دموکراتها تقریبا شکننده است. بنابراین شکاف دو طرفه در چنین کنگرهای کارشکنیها با رویکرد بایدن و دادن امتیاز به ایران با این مفروض که تهران حاضر به پیوستن به چنین مذاکرات فراگیری باشد، باز سخت و پیچیده است. پیشتر نیز ترامپ وعده داده بود که دامنه تحریمهای ایران را چنان فراگیر و قانونی خواهد کرد که دولت بعدی به سادگی نتواند همه تحریمها را لغو کند.
در چنین فضایی طبیعی است که اگر ایران نخواهد به فرآیند مذاکرات جامع بپیوندد، با اجماع گستردهتری که ترامپ عملا به دلیل رویکردهای یکجانبه نتوانست اروپا را با خود همراه کند، روبهرو خواهد شد و از سوی دیگر اگر به این مسیر بپیوندد، طبیعی است که مستثنی کردن توافق هستهای از موشکی و منطقهای که در دوره اوباما موفق به انجام آن شد، در این دوره بسیار سختتر و ضریب موفقیت آن نیز بسیار کمتر است.