به گزارش فرارو، ایتمار رابینوویچ، سفیر سابق اسرائیل در آمریکا، گفته اسرائیل با خاورمیانه‌ای مواجه شده که در آن ایران و ترکیه درحال قوی‌تر شدن و کشور‌های عربی ضعیف هستند. رابینوویچ، مذاکره کننده ارشد اسرائیل با سوریه در دهه ۱۹۹۰ بود. وی رئیس انستیتوی اسرائیل و استاد بازنشسته دانشگاه تل‌آویو است. به نوشته روزنامه جروزالم پست، این دیپلمات سابق اسرائیلی، طی سخنرانی در «مرکز خانواده کرو برای مطالعات یهودی و اسرائیل» با بیان اینکه ایران، ترکیه و اسرائیل قدرتمندترین طرف‌های خاورمیانه هستند، افزود: جهان عرب ضعیف است. او به جنگ داخلی سوریه و بحران‌های یمن، لیبی و سودان اشاره کرد و گفت: مصر نیز که زمانی قدرتمندترین کشور خاورمیانه بود، با چالش‌هایی مواجه است. این سفیر سابق با بیان اینکه ایران و متحدانش درحال قوی‌تر شدن هستند، افزود: «سوریه یک دولت شکست‌خورده است که از حاکمیت محدودی برخوردار است. خود ترکیه، از قبل درحمله پیشین بخشی از آن را تصرف کرد. نیرو‌های ایران و روسیه با دعوت دولت سوریه در آنجا هستند.» ارزیابی دیپلمات اسرائیلی، صریحا کشور‌های عربی را خارج از معادله قدرت در خاورمیانه قرار می‌دهد. ظاهرا کشور‌های تاثیرگذار عربی - مثل عربستان، قطر، مصر و امارات- این معادله جدید را درک می‌کنند و در پی این هستند که در خاورمیانه به بازیگر موثری تبدیل شوند. اما اختلافات میان آنها و همچنین سیاست خارجی متفاوت‌شان موجب شده که درحاشیه نظم جدید منطقه‌ای قرار گیرند. هفته گذشته، مقامات و کارشناسان عرب در کنفرانس سالانه اندیشکده «مرکز سیاست امارات» تحت عنوان «مباحثه استراتژیک ابوظبی» به جوانب همین معادله پرداختند و آینده رقابت میان ایران، ترکیه و اسرائیل را مورد بررسی قرار دادند. روزنامه فرامنطقه‌ای العرب، در گزارشی، جمع بندی مباحثات کارشناسان در کنفرانس یادشده را ارائه کرد. براساس این گزارش، اسرائیل درگیر بحران تشکیل دولت است. با این حال، ساختار‌های آن کار می‌کنند. دستگاه‌های امنیتی و نظامی آن می‌توانند بدون توجه به بحران‌های سیاسی داخلی، جنگ‌افروزی کنند. امری که در ترور اخیر فرماندهان گروه جهاد اسلامی فلسطین در غزه و دمشق توسط اسرائیل تجلی یافت. در رابطه با ایران، کارشناسان حاضر در کنفرانس ابوظبی ارزیابی‌های متفاوت و مبهمی ارائه کردند. اصل بحث پیرامون این مساله بود که آیا فشار‌های فعلی بر ایران می‌تواند مواضع و رفتار‌های این کشور را در منطقه تغییر دهد یا خیر. برخی معتقدند که تحریم‌های اقتصادی فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را محدود نخواهد کرد. با این حال، العرب می‌گوید این ارزیابی فاقد استحکام است؛ چراکه به ادعای این روزنامه، اقتصاد ایران ضعیف است و در آستانه فروپاشی قرار دارد. در رابطه با ترکیه نیز ارزیابی کارشناسان این است که الگوی سیاسی-اقتصادی این کشور که زمانی از سوی غرب در خاورمیانه تبلیغ می‌شد، در اثر سیاست‌های رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه کمرنگ شده و در نتیجه، الگوی اسلام ترکیه‌ای هم بی‌اعتبار شده است. علاوه بر این، از دیدگاه العرب، ترکیه دکترین «مشکلات صفر» با همسایگان را که توسط احمد داوود اوغلو، نخست‌وزیر اسبق ترکیه، پی ریزی شد، کنار گذاشته و از غرب هم فاصله گرفته است. به‌طوری‌که امروز، غرب در پی مهار ترکیه است.

برخی کشور‌های عربی - مانند مصر، امارات و عربستان - که هم اکنون در جهان عرب موثر هستند، همگی با ترکیه مشکلات سیاسی جدی دارند. این کشورها، با ایران هم مشکلات جدی‌تری دارند. در این میان آنها اسرائیل را قدرتی می‌بینند که گرچه حقوق فلسطینیان را پایمال می‌کند، اما در مقایسه با ترکیه و ایران، خطر آن فوری نیست. گذشته از این، اختلافات این کشور‌ها با ایران و ترکیه، موجب نزدیکی آنها به اسرائیل شده است. به‌طوری که اسرائیل اخیرا، برای نخستین بار در نشست ائتلاف دریایی آمریکا در خلیج‌فارس که در بحرین برگزار شد، شرکت کرد. رویکرد کشور‌های عربی در مقابل مثلث ایران، ترکیه و اسرائیل، تفاوت‌هایی دارد. ظاهرا ارزیابی کشور‌های عربی این است که اقتصاد ایران دیر یا زود زیر فشار تحریم‌های سنگین آمریکا له خواهد شد و بنابراین فقط باید منتظر فروپاشی آن ماند. ترکیه نیز به‌دلیل سیاست‌های اردوغان، جذابیت‌های سیاسی و دینی خود را از دست داده و فاصله گرفتن آن از غرب نیز فرصت خوبی برای مشروعیت‌زدایی از آن فراهم کرده است. اسرائیل فعلا در برنامه‌ریزی‌های عربی، از یک خطر فوری به خطر بلندمدت تبدیل شده، بنابراین حتی می‌توان با آن علیه ایران همکاری تاکتیکی داشت. اما آیا این ارزیابی عربی باعث می‌شود آنها به بازیگری موثر در خاورمیانه تبدیل شوند؟ در‌ کوتاه‌مدت چنین سیاستی ممکن است کشور‌های عربی را بیش از پیش به حاشیه براند. چراکه آنها به جای ارائه ابتکار عمل یا یک سیاست خارجی منسجم و درون‌زا، در پی بهره‌گیری از قدرت‌های دیگر در مقابل رقبا یا دشمنان هستند. این گزارش در شرایطی منتشر شده است که در چند سال اخیر و به‌ویژه پس از روی کارآمدن دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا، دولت‌های عربی خلیج‌فارس و در راس آنها عربستان، امارات، بحرین و عمان تلاش‌های خود را برای بهبود روابط با اسرائیل در چارچوب معامله قرن سرعت بخشیده‌اند. در این چارچوب دیدارهای سطح بالای سیاسی میان مقامات عربی و سفر به سرزمین‌های اشغالی، دیدارهای ورزشی، روابط تجاری و بازرگانی بخشی از این تکاپوهاست. تحلیلگران معتقدند که دلیل نزدیکی عربستان به اسرائیل در شرایط کنونی ناشی از چند مساله مهم است. مساله اول افزایش تهدیدات ایران در سطح منطقه که باعث درک مشترک ریاض و تل‌آویو از تهدیدی واقعی به نام ایران شده است. مساله دوم نقش‌آفرینی عربستان در کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه تهران است که پیش‌تر ولیعهد سعودی وعده داده بود که اگر این راهبرد تداوم داشته باشد و در نهایت موفق از آب در بیاید و موجب تغییر رفتار تا تغییر رژیم ایران شود، ریاض به سمت بهبود روابط با اسرائیل در چارچوب طرح معامله قرن حرکت خواهد کرد.  این وعده‌های بن سلمان در شرایطی است که سال ۲۰۱۷ موسسه بگین-سادات در گزارشی به روابط درحال پیشرفت ریاض و تل‌آویو پرداخت، اما نوشت که گسترش این روابط منوط به تحقق ۱۰ شرط و رعایت آن از سوی عربستان است. از جمله شروط این بود که ریاض حتی بدون تهدیدی به نام ایران که موجب نزدیکی عربستان و اسرائیل شده، باید به سمت شناسایی اسرائیل حرکت کند. از دیگر شروط سختگیرانه این موسسه برای عربستان این بود که ریاض نباید شناسایی اسرائیل را منوط به بازگشت تل‌آویو به مرزهای ۱۹۶۷ کند. بنابراین از جمله این شروط چنین بر می‌آید که به‌رغم برخی تلاش‌ها و به‌وجود آمدن جو خوش‌بینی برای بهبود روابط اعراب با اسرائیل، اما تحقق این فرآیند پیچیده منوط به تحقق شرط و شروطی است که این مسیر را بسیار دشوار و چالشی می‌کند. از این‌رو به‌نظر می‌رسد که بهبود نسبی روابط ایران و عربستان و خارج شدن تهران از ادراک مبتنی بر تهدید برای ریاض، می‌تواند روند حرکت عربستان برای بهبود روابط با اسرائیل را کاهش دهد.