دیپلمات ارشد بریتانیایی در راستای کاهش تنشها پیشنهاد کرد
ضرورت گفتوگو میان ایران و عربستان
بهگزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، پیتر وستماکوت، سفیر پیشین بریتانیا در آمریکا بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، با انتشار گزارشی در گاردین با پرداختن به تنشهای کنونی میان تهران و واشنگتن و ضرورت تلاش برای رفع آنها، مینویسد: یکبار دیگر ایران در کانون توجه جنگطلبان سیاستخارجی واشنگتن و البته جامعه بینالملل قرار گرفته است. دونالد ترامپ میگوید که خواستار جنگ با ایران نیست اما جان بولتون، مشاور امنیتملی او بمبافکنها و ناوهای جنگی آمریکا را به منطقه اعزام کرده است. در همین حال مایک پمپئو، وزیرخارجه آمریکا درحال ابراز نگرانی خود با متحدان واشنگتن و نمایندگان کنگره در زمینه اطلاعات بهدست آمده از انگیزههای احتمالی ایران است.
اما چه خبر شده است؟ اکنون یک سال از زمانی که ترامپ برجام را پاره و آمریکا را از این توافق چندجانبه -که توسط دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ امضا شد- خارج کرد، میگذرد. از آن روز با حمایتهای اسرائیل و برخی از دولتهای حاشیه خلیجفارس او تحریمهای جدیدی را علیه ایران -بهرغم پایبندی کامل تهران به برجام- اعمال ساخته است. ازسوی دیگر ترامپ تلاش کرد تا با قلدری متحدان اروپایی و دیگر طرفها را به موافقت با خواستههای آمریکا درجهت اجرای تحریمها وادار سازد تا بدینگونه مانع از دستیابی ایران به منافع اقتصادی شود که برجام وعده آن را داده بود.
پس از یک سال صبر درجهت اجرای تعهد دیگر اعضای برجام به ایجاد منافع اقتصادی برای ایران، تهران پیشتر در این ماه اعلام کرد که دیگر به محدودیتهای مربوط به سقف انبارکردن اورانیوم با غنای ۶۷/ ۳ درصد و آبسنگین متعهد نیستند مگر آنکه اروپاییها در یک ضربالاجل ۶۰ روزه به سیستم بانکی و فروش نفت ایران کمک کنند. در غیر این صورت ایران گامهای مضاعفی را برای کاهش سطح پایبندی به برجام برمیدارد. دولتهای اروپایی برخی مواقع فراموش میکنند که ایران دارای یک جامعه یکپارچه و همنظر نیست و افرادی مانند حسنروحانی، رئیسجمهوری ایران و محمدجوادظریف، وزیرخارجه او که با غرب به مذاکره نشستند از سوی تندروهای داخلی- که به منفعت ناچیز برجام طی چهارسال گذشته اشاره دارند- تحت فشارهای مداوم هستند.
از زمانی که ترامپ، آمریکا را از برجام خارج کرد، اروپاییها در چارچوب روندی اجازه دادهاند تا در سطوح محدودی تجارت با ایران، مستقل از آمریکا تداوم یابد. باتوجه به محدود بودن آثار مثبت این اقدامات، علی خامنهای، رهبر ایران بهتازگی اعلام کرد که اروپاییها تنها در حال ایفای نقش پلیس خوب درکنار پلیس بد(واشنگتن) هستند. در زمانی که تحریمهای آمریکا به وارد ساختن لطمات جدی بر پیکره اقتصاد ایران ادامه میدهد، ترامپ کماکان از تمایل خود برای مذاکرات جامع با تهران سخن میگوید. او میگوید که تهران باید با من تماس بگیرد، شاید او به این مهم پی نبرده است که هر فردی این اقدام را انجام دهد باید با پیامدهای سیاسی عظیمی دستوپنجه نرم کند.
اما خارج از آمریکا، این استدلال بهطور فزایندهای درحال شکلگیری است که جنگطلبان و تندروهای حاضر در کابینه ترامپ بیشتر به تغییر رژیم تمایل دارند تا تغییر در سیاستهای ایران. حتی درصورت ممکن میتوان از اقدام نظامی برای نیل به چنین هدفی استفاده کرد. اکنون تردیدهایی وجود دارد که برخی را به یاد سناریویی که منجر به جنگ عراق شد میاندازد؛ زمانی که دولت جورج بوش پسر عزم خود را برای اثبات آنکه صدام حسین دارای تسلیحات کشتار جمعی است جزم کرده بود. هیچ منطقی در این اظهارنظر پمپئو که در ماه گذشته ایران را دارای روابط تنگاتنگی با القاعده دانسته بود وجود ندارد. باید توجه کرد که ریشههای القاعده در عربستان سعودی وهابی است و القاعده به همان اندازه که از آمریکا و اروپا تنفر دارد از ایران شیعه نیز بیزار است. اروپاییها همواره بر مقیاس و ماهیت فعالیتهای بیثباتکننده ایرانیها تاکید داشتهاند، اما بههیچوجه خواستار تغییر رژیم در ایران نیستند چراکه میدانند فشارهای خارجی میتواند بیش از پیش موجب تقویت جریان تندرو در ایران شود. آنها همچنین بر این باورند که بهترین راه برای ممانعت از دستیابی تهران به سلاح هستهای تداوم اجرای برجام خواهد بود. به گزارش «دنیای اقتصاد» مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره ضمن رد ادعاهای بیاساس آمریکا و غرب، بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران تاکید کردهاند.
اکنون یک ریسک جدی وجود دارد که جهان بار دیگر خود را در میانه جنگ جدیدی در خاورمیانه ببیند که ممکن است در اثر یک حادثه یا اشتباه محاسباتی رخ دهد. گاردین در ادامه با طرح این پرسش که در چنین شرایط خطیری باید چه اقدامی انجام داد مدعی میشود: همانطور که در گذشته خطاب به مقامات ایران تاکید شده است، این کشور باید رفتارهای خود در منطقه را تعدیل کند تا استحکام برجام افزایش یابد، از نفوذ خود بر بشار اسد استفاده کند تا خونریزیها در سوریه کاهش یابد و حمایتهای خود را از حوثیهای یمن متوقف کند. برخی معتقدند که بخشی از تنشهای کنونی بهدلیل سوءتفاهمهای ایجاد شده میان تهران و واشنگتن است. این موضوع نیز قابل انتظار است چراکه به مدت چهار دهه ضمن وجود بیاعتمادی میان دو کشور هیچ رابطه دیپلماتیکی برقرار نبوده است. این موضوع اهمیت ایجاد نوعی روابط دیپلماتیک مستقیم میان دو کشور را یادآور میشود. ایران و آمریکا باید هرچه سریعتر به سوی فعال ساختن کانالهای مذاکرات مخفیانه حرکت کنند.
در سال ۱۹۸۷-زمانی که شورای امنیت تلاش میکرد تا با صدور قطعنامهای، جنگی را که صدام حسین علیه ایران آغاز کرده متوقف کند- این شورا قطعنامهای را به تصویب رساند تا براساس آن ضمن آتشبس فوری توسط دو طرف، نیروهای ایران و عراق به پشت مرزهای شناخته شده بینالمللی بازگردند. این اقدام البته مانع نشد تا صدام حسین یک حمله دیگر و البته ناموفق را به خاک ایران انجام دهد. اما در بند هشتم این قطعنامه از دبیرکل سازمانملل درخواست شده بود تا با همکاری ایران، عراق و دیگر کشورهای منطقه، روشهایی را برای ارتقای امنیت بررسی کند. این قطعنامه همچنان معتبر است. چرا بار دیگر این ایده بررسی نشود که با همکاری قدرتهای منطقهای و تحت نظارت سازمانملل، طرفها به توافقی برای کاهش تنشها دست یابند؟ مقالهای که بهتازگی به قلم عبدالعزیز، استاد دانشگاه سعودی و حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایرانی نوشته شد، این ایده را طرح کرد که زمان آن فرارسیده است ایران و عربستان بهعنوان دو قدرت منطقهای به پای میز مذاکره بیایند.
ارسال نظر