بخش اول
فشار آمریکا و شکلگیری اتحاد استراتژیک ایران و روسیه
اعمال تحریمهای متعدد توسط آمریکا علیه ایران در راستای منزویسازی این کشور در اقتصاد جهانی است. آنها درصدد هستند تا با اقدامات تحریکآمیز؛ زمینه واکنش نظامی مستقیم یا غیرمستقیم ایران را فراهم کنند تا از این طریق آن را بهانهای برای تهاجم به این کشور قلمداد کنند. در این راستا آنها در چند روز گذشته، نیروی ضربتی و ناو هواپیمابر به خلیجفارس اعزام کردهاند. ارسال این تجهیزات نظامی در واکنش به «تعدادی از نشانهها و هشدارهای نگرانکننده» بود که از سوی جان بولتون مطرح شده بود. ماکس بوت معتقد است «شکل فعلی تهدید ایران» مشابه شرایط آغاز جنگ آمریکا علیه عراق است و جان بولتون ممکن است تلاش کند ایران را به حمله اول تحریک کند.
این نمایش نظامی از سوی آمریکا در منطقه خاورمیانه نشانه سیاست خارجی نامنسجمی است که از سوی جنگطلبانی هدایت میشود که بدون توجه به تحولات بینالمللی و منطقهای میتواند پیامدهای ویرانگری برای آمریکا به ارمغان آورد. در میان این تحولات، واشنگتن روابط درحال تکامل ایران و روسیه و تاثیرات آن بر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را نادیده گرفته است. به تعبیر دیگر، سیاست آمریکا در تقابل با ایران نه تنها زمینه شکلگیری اتحاد استراتژیک بین تهران و مسکو را فراهم میکند بلکه همچنین قدرت و نفوذ روسیه را به ضرر ایالاتمتحده آمریکا افزایش خواهد داد.
ایران و روسیه در طی تاریخ از روابط تنشآمیزی برخوردار بودهاند. دولت تزاری روسیه جنگهای متعددی را به ایران تحمیل کرده بود. در دوران فتحعلیشاه، سلطنت قاجار ایران مجبور شد پس از جنگ سالهای ۱۸۱۳-۱۸۰۴ پیمان گلستان(۱۸۱۳) را به امضا برساند. پس از جنگ ایران و روسیه در سالهای ۱۸۲۸-۱۸۲۶ بار دیگر دولت ایران مجبور شد تا پیمان ترکمنچای (۱۸۲۸) را امضا کند و در پی آن ارمنستان امروزی و بقایای جمهوری آذربایجان را از دست بدهد و در کنار آن متحمل پذیرش برخی حقوق کاپیتولاسیون به روسیه باشد.
نارضایتی تاریخی ایران از روسیه پس از مداخلات نظامی روسیه تزاری علیه انقلاب مشروطه در اوایل قرن بیستم افزایش پیدا کرد که طی آن کشور به سه بخش توسط روسیه و انگلیس در سال ۱۹۰۷ تقسیم شد. با وجود اینکه انقلاب بلشویکی، هزاران نیروی روسی را از ایران خارج کرد اما در پایان هر دو جنگ جهانی اول و دوم اتحاد شوروی از جنبشهای جداییطلب در شمال غربی ایران حمایت کرد. روسیه و بریتانیا با اتهام به ایران در حمایت از آلمان و ایتالیا، رضا شاه را مجبور کردند تا به نفع پسرش حکومت را واگذار کند. در سالهای ۱۹۴۶-۱۹۴۵ رهبران شوروی از ائتلاف جمهوری کردستان مهاباد برای گسترش کمونیسم حمایت کردند.
طی جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰) روسیه عراق را به کمکهای تسلیحاتی مجهز کرد. اما پس از جنگ، روسیه برای ایران به یک نیروی نظامی قدرتمند و مستقل تبدیل شد. مناسبات ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی در اوایل دهه ۱۹۹۰ با تغییر و تحول گستردهای همراه شد و از آن پس تحتتاثیر روابط سهگانه ایران - روسیه - آمریکا قرار گرفت. مسکو با اولویتبخشی به عادیسازی روابط با آمریکا؛ مناسباتش را با تهران برقرار کرد. دولت کلینتون برای ورود روسیه به کمپ غرب؛ سیاست «اول روسیه» را اتخاذ کرد. اما این سیاست پس از واکنش روسیه به جنگ اول چچن (۱۹۹۵-۱۹۹۴) و جنگ بوسنی - هرزگوین (۱۹۹۵-۱۹۹۲) با شکست همراه شد. فروپاشی سیاست «روسیه اول» در بیاعتمادی عمیق سیاستگذاران آمریکایی در مورد مسکو ریشه داشت و به همین دلیل آنها برای تامین امنیت خود بر گسترش نقش ناتو به شرق تاکید کردند.
در همین دوره، نگرانیهای ایران و روسیه در نتیجه خرید سلاحهای متعارف و نامتعارف و تلاش برای ایجاد ثبات در آسیای مرکزی و قفقاز کاهش پیدا کرد. در این راستا روسیه و ایران توافق کرده بودند که در کنار کمک مسکو به تهران در احیای برنامه هستهای، دولت تهران متعهد شود در قلمرو سابق مسکو، آسیای مرکزی و قفقاز به روسیه در حفظ ثبات این مناطق کمک کند. قبل از آن، روسیه و ایران یک توافق همکاری هستهای دوجانبه در آگوست ۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ در مورد ساخت کامل نیروگاه برق هستهای بوشهر یک، عرضه رآکتور تحقیقاتی و تاسیسات تولید سوخت به امضا رسانده بودند اما پس از بیان نگرانیهای واشنگتن، به نتیجه نرسید و در نهایت همکاری هستهای بین روسیه و ایران کاهش یافت. در مقابل واشنگتن و مسکو توافق گور - چرنومیردین را به امضا رساندند که در آن روسیه متعهد میشود تا میزان دانش فنی هستهای و ارسال تسلیحات به ایران را محدود کند. اما با گسترش ناتو به حوزه نفوذ روسیه به خصوص در دریای بالتیک، همراه با تهاجم آمریکا و اشغال عراق، تنش بین آمریکا و روسیه افزایش پیدا کرد. در مقابل عدم مداخله ایران در جنگ دوم چچن (۲۰۰۰-۱۹۹۹) روسیه را به تعمیق روابط با تهران متقاعد کرد. به همین ترتیب، از اواسط دهه ۲۰۰۰ روسیه همکاریهای دیپلماتیک و نظامی خود با ایران را افزایش داد. با وجود این مسائل، اما روسیه از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران که این کشور را مجبور به پایبندی به دستورالعمل آژانس بینالمللی انرژی اتمی میکرد حمایت و پشتیبانی کرد. حتی در زمان اوج تنش آمریکا و روسیه در مورد بحران گرجستان درسال ۲۰۰۸ مسکو از جامعه بینالمللی در مخالفت با برنامه هستهای ایران حمایت کرده است. با اتخاذ سیاست همکاری با روسیه و عقبنشینی برنامه سیستم موشکی دفاعی بلند برد در لهستان و جمهوری چک در زمان باراک اوباما، مسکو در مقابل وعده خود در زمینه تحویل سیستم موشکی دفاع - هوا یی اس ۳۰۰ به تهران را به تعویق انداخت. هیچ شکی نیست که مسکو بهجای حمایت از برنامه هستهای و نظامی ایران، علاقهمندی بیشتری برای درک مشترک با آمریکا بر سر نگرانیهای امنیت ملی دارد. بهطور آشکار، مسکو از واشنگتن خواست تا نگرانیهای روسیه را در مورد سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپای شرقی، حمایت از جنبشهای ضدروسی در قفقاز و آسیای مرکزی و حضور ناتو در دولتهای بالتیک موردنظر قرار دهد. در مقابل این خواستهها، مسکو آماده است تا با آمریکا بر سر ایران و سایر مسائل همکاری کند.
ارسال نظر