برجام و راه پیش رو
با اعلان ۱۲ شرط برای مذاکره با ایران که بخشی از آنها توسط ایران خطوط قرمز و غیرقابل مذاکره نامیده شد، عملا مذاکره را ناممکن ساختند، اما در سطحی دیگر با تبلیغات گسترده و جنگ روانی درخواستهایی رسانهای برای مذاکره ارائه کردند. سطوح دیگر استراتژی آمریکا شامل ناامن جلوه دادن منطقه به قصد فروش تسلیحات به کشورهای عربی، ارائه چهرهای مثبت از دولتترامپ به ذینفعان داخلیاش و سعی در اثبات اثربخش نبودن توافق برجام- بهعنوان یک دستاورد دولت اوباما- بود. در همه سطوح بیان شده ایالاتمتحده بهشدت بهدنبال ایجاد فضای مبهم و غیرقابل پیشبینی بوده است، کما اینکه در شرایطی که با کشورهای دارای معافیت خرید نفت ایران مذاکره جدی انجام میداد، اعلام کرد هیچ معافیتی تمدید نخواهد شد. در کنار این موارد در شرایطی که در ایران بحثهای جدی درخصوص همکاری ایران و FATF در جریان و توصیههای این گروه درحال پیگیری بود با قرار دادن سپاه پاسداران در لیستتروریستی عملا این موضوع را درحالت بایکوت قرار داد.
شواهد حاکی از آن است کهترامپ همه تلاشهای خود را انجام میدهد تا ایران را مجبور به عدم پیگیری مسائل FATF و در نهایت مجبور به خروج از برجام کند. بهزعم ایشان در این صورت با بازگشت شرایط به قبل از توافق برجام، اعاده قطعنامههای شورای امنیت و ایجاد اجماع جهانی علیه ایران میتواند ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و توافق جدیدی رقم بزند. توافقی که حتی اگر تفاوت محدودی با برجام داشته باشد ماحصل عملکرد دولت خودش باشد. بهرغم اذعان آمریکا به اینکه گزینه جنگ نیز روی میز است، اما بهنظر میرسد وقوع چنین رویدادی درجه احتمال بسیار کمی دارد. آمریکاییها در کنار تجربه حضور در عراق و افغانستان، بهخوبی میدانند که شرایط ایران قابل مقایسه با این کشورها نیست و در صورت وقوع جنگ خسارات جبرانناپذیری به آمریکا و متحدانش وارد خواهد شد و به همین دلیل اولویتشان اجبار ایران به مذاکره و توافق است. در مقابل استراتژی ایالاتمتحده، جمهوری اسلامی ایران به تعبیر آقای روحانی صبر استراتژیک پیشه کرد و به جهانیان اثبات کرد که اهل گفتوگو و مذاکره بوده و به توافقاتش پایبند خواهد بود. ایران درصورتی که همزمان با خروج آمریکا از برجام خارج میشد، در مظان اعتراضات دیگر طرفین قرار میگرفت که به آنها فرصت کافی برای عمل در چارچوب این توافق داده نشده است. اما پس از گذشت یکسال و تنها راهاندازی اینستکس توسط اروپاییها بدون انجام هیچتراکنشی، ایران متقاعد شد که با برنامهای گامبهگام خروج از برجام را کلید بزند. اعطای مهلت ۶۰ روزه به کشورهای طرف موافقت در برجام و رد این ضربالاجل توسط اروپا در همان بادی امر، سرنوشت این مهلت را در هالهای از ابهام قرار میدهد، اما بهنظر میرسد ایران به این نتیجه رسیده که روابط با شرکای راهبردی مثل چین و روسیه و کشورهای همسایه در خارج از فضای برجام قابل پیگیری است و کشورهای اروپایی هم بهرغم تمایل به انجام اقدامات مقتضی توان عملی برای استقلال از آمریکا را ندارند و به همین دلیل حضور در توافقی که فقط یک طرف پایبند باشد و طرفهای دیگر نه، منطقا محلی از اعراب ندارد. با این وجود برنامه خروج گامبهگام طراحی شده تا درصورتی که اروپاییها بتوانند به تعهداتشان عمل کنند فرصتی برای فعالیتهای آنها باشد و بهانه از آنها گرفته شود. درصورت خروج ایران از برجام، شرایط پیچیدهتری بر فضای روابط حاکم خواهد شد و ممکن است این توافق از حالت بردبرد به حالت باخت-باخت تبدیل شود و طرفین نیز به این موضوع وقوف کامل دارند.
با نظر گرفتن جمیع جهات بهنظر میرسد طرح موضوع جنگ بیش از آنکه واقعی باشد یک موضوع رسانهای و روانی در جهت حداکثرسازی فشار به ایران باشد. مذاکره با ۱۲ شرط پیشنهادی از سوی ایران پذیرفتنی نبوده و تغییر رژیم در شرایط کنونی ممکن نیست. ایالاتمتحده با وقوف کامل به این دو موضوع، تلاش دارد با ایجاد فضای رعب و وحشت، متحدان عربی و اسرائیل و هم حزبیها و لابیهای طرفدارترامپ را در داخل راضی نگه دارد و در نهایت با وارد کردن حداکثر فشار به ایران، ایران را وادار به مذاکره کند. درصورت عدم دستیابی به چنین هدفی، هدف بعدیشان این است که با فشار زیاد، قدرت و نقش ایران را در منطقه کاهش داده و ایران را درسطحی که به نظر خودشان کمخطر باشد نگه دارند. ایالاتمتحده به خوبی میداند که هیچ تصمیم و اقدامی در منطقه بدون حضور ایران منتج به نتایج قابل قبولی نخواهد شد.
صحبت از آینده برجام باتوجه به پیچیدگی شرایط بسیار دشوار خواهد بود. بهرغم نقدهایی که به این توافق وارد شده، میتوان اذعان داشت که این توافق یک توافق کارساز، مفید و سازنده بوده و از بهترین نمونههای موجود درحوزه دیپلماسی و روابط بینالملل است. بر اساس چنین پیشفرضی ممکن است در آینده ایران و ایالاتمتحده بپذیرند که در چارچوب برجام مذاکرات و توافقاتی داشته باشند. هرچند احتمال وقوع چنین رویدادی ممکن است کم بهنظر بیاید اما نباید فراموش کرد که وجود چنین توافقی هرچند تامینکننده کامل منافع طرفین نباشد اما قطعا سطحی از منافع را تامین میکند و تلاش کشورهای طرف توافق در برجام برای حفظ چنین نهادی قابلتوجه خواهد بود. صحبتهای اخیرترامپ مبنی بر انتظار تماس ایران و اینکه خواستهاش تنها «عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای» است، میتواند پالسهایی مثبت مبنی بر تغییر رویکرد ترامپ برای مذاکره و تعدیل خواستههایش از ۱۲ مورد به یک مورد باشد، آن هم موردی که در برجام کاملا دیده شده است.
بازگشت به برجام یا حداقل به دیپلماسی و مذاکره بهترین راه پیش روی ایالاتمتحده است اما رفتارهایترامپ این سوال را به ذهن دولتمردان متبادر کرده که آیا ایشان اساسا میتواند به توافقی پایبند باشد؟ تلاشهایترامپ برای دستیابی به توافقی جدید، بیارتباط به انتخابات آتی ریاستجمهوری آمریکا نیست، کما اینکه در انتخابات ۹۶ ایران، برجام از مسائل اثرگذار در انتخابات بود.
رفتارهای آمریکا با ایران درحوزه تحریمها و دیکته کردن تصمیماتش به دیگر کشورها درخصوص میزان و نوع روابط اقتصادی مجاز این کشورها، در بلندمدت موجی از نارضایتیها را در برخواهد داشت و با توجه به جنگ تجاری چین-آمریکا، کفهترازو را به سمت چین خواهد برد و منجر به کاهش هژمونی آمریکا خواهد شد. همچنین تلاش چین برای استفاده از این موضوع و کاهش نقش دلار آمریکا در روابط اقتصادی قابل توجه بوده و درصورت تداوم رفتارهایترامپ، آنها فرصت بیشتری برای نقشآفرینی و توسعه روابط اقتصادی با کشورها خواهند داشت. در شرایط فعلی بهترین استراتژی برای جمهوری اسلامی ایران «دیپلماسی» و «رفتار هوشمندانه» است. اظهارات دکتر ظریف در سفر اخیر به آمریکا و مصاحبه با رسانههای مختلف در تاکید بر پایبندی ایران به دیپلماسی از نمونههای مهم رفتار هوشمندانه است. در کنار این استراتژی، ضرورت انسجام و هماهنگی میان مواضع و عملکرد دستگاههای متولی داخلی بیش از پیش نمایان است.
ارسال نظر