مطالبات ۱۵ گانه ایران از آمریکا اعلام شد
پاسخ ظریف به مایک پمپئو
وزیر امور خارجه ایران در واکنش به ادعای چندی پیش «مایک پمپئو» و خواستههای دوازدهگانه او از ایران فهرستی از مطالبات ایران از آمریکا را منتشر و تاکید کرد کشوری که برجام مورد تایید شورای امنیت را زیرپا میگذارد، نباید از ایران انتظار مذاکره مجدد داشته باشد. «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران روز پنجشنبه با انتشار مقالهای به درخواستهای دوازدهگانه «مایک پمپئو» وزیرخارجه آمریکا پاسخ داد و تاکید کرد که واشنگتن باید به فهرست بلندی از اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اعتراف کند. ظریف همچنین شماری از مواردی که میتواند خواستههای ایران از آمریکا باشد را نیز برشمرده است.
متن کامل این مقاله که به زبان انگلیسی و فارسی در اختیار رسانهها قرار گرفته، در ادامه آمده است:
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در مورد برنامه هستهای ایران پس از توافقنامه مشارکت تجاری در حوزه اقیانوس آرام و معاهده آب و هوایی پاریس، سومین توافق بینالمللی است که دولت آمریکا از آن خارج شده است. این دولت با اقدامات خود همچنین بسیاری از توافقات دیگر مانند نفتا، نظام تجارت آزاد و بخشهایی از سیستم ملل متحد را به مخاطره انداخته و لطمه بزرگی به چندجانبهگرایی و دورنمای حل اختلافات از طرق دیپلماتیک زده است.
خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن یکجانبه و غیرقانونی تحریمهای هستهای در ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۷ حتی برخلاف نظر مردم آمریکا، در واقع نقطه اوج بدعهدیها و نقض مکرر این توافق توسط دولت آمریکا بود، درحالیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان تنها نهاد تخصصی ذیصلاح بینالمللی بهطور مکرر پایبندی جمهوری اسلامی ایران به تعهداتش وفق برجام را تایید کرده است. تصمیم آمریکا با اعتراض جامعه بینالمللی و حتی شرکای نزدیک این کشور همانند اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه و آلمان مواجه شد.
وزیرخارجه جدید آمریکا نیز در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ در سخنانی بیاساس، توهینآمیز و مداخلهگرانه، خواستهها و تهدیداتی را در ارتباط با ایران مطرح کرد که در تعارض آشکار با هنجارهای شناخته شده بینالمللی و در مغایرت کامل با حقوق بینالملل و رفتار متمدنانه است. این سخنرانی قبل از هر چیز واکنشی انفعالی از جانب دولت آمریکا در برابر مخالفت یکپارچه جامعه بینالمللی با تلاش واشنگتن برای نابودی برجام و انزوای ناشی از آن بود. آقای پمپئو در این سخنرانی در واقع کوشید تا اقدام آمریکا به خروج از توافق چندجانبه برجام را توجیه و اذهان عمومی بینالمللی را از این اقدام غیرقانونی و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد که متن آن توسط دولت آمریکا پیشنهاد و به اتفاق آرا تصویب شده بود، منحرف کند. بهویژه پیش شرطهای ۱۲گانه مطرح شده در این سخنرانی از آن جهت مضحک بود که آمریکا خود بهخاطر تکروی و تلاش در جهت تضعیف چندجانبهگرایی در انزوا قرار گرفته است. بیدلیل نبود که این سخنرانی و سخنرانی رئیسجمهوری آمریکا با برخورد منفی و بیاعتنایی جامعه بینالمللی حتی دوستان آمریکا مواجه شد و تنها معدودی از اقمار آمریکا در منطقه ما از آن حمایت کردند.
تردید دارم که اگر وزیرخارجه آمریکا اندک اطلاعاتی در مورد تاریخ و فرهنگ ایران و مبارزات تاریخی مردم ایران برای استقلال و آزادی داشت و میدانست که برخلاف برخی از متحدان منطقهای آمریکا، نظام سیاسی ایران نظامی مبتنی بر یک انقلاب مردمی و خواست و اراده مردم است، چنین سخنانی را بر زبان میراند. او باید دریابد که یکی از آرمانهای بزرگ مردم ایران پایان دادن به مداخلات بیگانگان در ایران بوده است که طی ۲۵ سال پس از کودتای ۱۳۳۲ به اوج خود رسیده بود. او باید بداند که مردم ایران در طول چهار دهه گذشته در مقابل تجاوزها و فشارهای گوناگون آمریکا، از جمله تلاش برای کودتا و مداخله نظامی، حمایت از متجاوز در جنگ تحمیلی و اعمال تحریمهای یکجانبه و تعمیم فراملی آنها و حتی سرنگونی یک هواپیمای مسافری ایرانی و... سرافرازانه ایستادهاند. مردم ایران هیچگاه این واقعیات را فراموش نمیکنند.
بزرگترین پشتوانه نظام سیاسی ایران مردم آزاده و صلح طلب آن است؛ مردمی که ضمن پذیرش تعامل سازنده با دنیا براساس احترام متقابل، آماده مقاومت در برابر زورگویی و زیادهخواهی و دفاع یک صدا و یکپارچه از استقلال و سربلندی خود هستند. تاریخ گواه است که مهاجمان به این سرزمین کهن و متمدن همگی همچون صدام و حامیانش به سرنوشت ذلتباری دچار شدند و ایران همچنان سربلند و سرافراز و امیدوار به آینده روشن خود به راهش ادامه داده است.
متاسفانه، در یک سال ونیم گذشته سیاست خارجی آمریکا - البته اگر سیاستی وجود داشته باشد - ازجمله سیاست این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر انگارههای بیپایه و اوهام بوده است. ضمن رد اتهامات بیپایه و مستمر رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه آمریکا، که مداخله آشکار در امور داخلی ایران و تهدید غیرقانونی یک عضو ملل متحد در مغایرت آشکار با تعهدات بینالمللی آمریکا مطابق منشور ملل متحد، عهدنامه ۱۳۳۴ و بیانیه الجزایر ۱۳۵۹ است، توجه سردمداران دولت ایالاتمتحده آمریکا را به برخی جنبههای سیاست خارجی آن دولت که برای تمامی جامعه جهانی خسارت بار است، جلب میکنم:
۱. رفتار و تصمیمات دفعتی و بیمنطق رئیسجمهوری آمریکا و تلاش اطرافیان او برای یافتن توجیهات و بهانههایی برای قانع کردن مخاطبان داخلی و خارجی متاسفانه به وجه بارز روند تصمیمگیری در واشنگتن طی ۱۷ ماه گذشته تبدیل شده است. اینگونه تصمیمگیریها و توضیحات نسنجیده و عجولانه برای توجیه آنها معمولا موجب تناقضگویی و اقدامات متضاد میشود. بهعنوان مثال، آقای پمپئو یکبار در جلسه استماع کنگره - درحالیکه هنوز رئیس سازمان سیا بود- در پاسخ به پرسش نمایندگان موکدا گفت: «ایران برجام را نقض نکرده است» اما پس از تصمیم رئیسجمهوری آمریکا به خروج از برجام، در سخنرانی ۳۱ اردیبهشت، بر خلاف گفته پیشین خود و نظرات تخصصی آژانس بینالمللی انرژی هستهای اظهار کرد که، «ایران برجام را نقض کرده است.»
۲. اغراق نیست اگر گفته شود که ابعادی از سیاست خارجی آمریکا طی این مدت به حراج گذاشته شده است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از لابیگری معمول. بهعنوان مثال، تاکنون هرگز سابقه نداشته که یک رئیسجمهوری آمریکا کشوری را که در طول مبارزات انتخاباتی بارها «فناتیک و حامی تروریسم» خوانده بود، بهعنوان مقصد اولین سفر خارجی خود برگزیند یا علنا ابعادی از سیاست خارجی آمریکا را مشروط و موکول به خرید سلاح و دیگر اقلام توسط این یا آن کشور کند. حتی برخی گزارشها نشان میدهد که در مواردی منافع صرفا مادی و غالبا نامشروع مبنای عمل سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است.
۳. بیاعتنایی به قوانین و مقررات بینالمللی و تلاش برای تخریب هرگونه قانونمندی در نظام بینالمللی یکی دیگر از وجوه بارز سیاست خارجی دولت کنونی آمریکا است. تا آنجا که حتی مطابق گزارشهای خبری، نمایندگان آمریکا در جریان مذاکره بر سر بیانیه نشست گروه ۷ در کانادا، با ذکر عبارتی مبنی بر لزوم اعتلای «نظم بینالمللی مبتنی بر قانون» مخالفت کرده بودند. دولت ترامپ این رویه مخرب خود را با نفی اصل بنیادی «وفا به عهد» آغاز کرد. خروج آمریکا از شماری از توافقات بینالمللی و به مخاطره انداختن شماری دیگر از آنها و اقداماتی که علیه سازمانهای بینالمللی در دست انجام دارد، نمونههایی از اقدامات مخربی است که تا کنون توسط آن دولت انجام شده و متاسفانه دورنمای نظم بینالمللی را تیره کرده است. بدیهی است ادامه چنین سیاستهایی میتواند ثبات جامعه بینالمللی را به خطر اندازد و دولت آمریکا را در وضعیت یک «یاغی بینالمللی» قرار دهد.
۴. خیالپردازی و تکیه بر موهومات وجه دیگر سیاست خارجی دولت آمریکا است. اینگونه برخورد آمریکا در سیاست خارجی بهویژه در ارتباط با منطقه غرب آسیا نمود داشته است. اقدامات غیرقانونی و خطرناک آمریکا در مورد قدس شریف، حمایت چشمبسته از اقدامات سبعانه رژیم صهیونیستی در غزه و حمله هوایی و موشکی به مناطقی در سوریه از وجوه بارز چنین سیاست غیر اصولی است.
اظهارات ۳۱ اردیبهشت آقای پمپئو اوج توهم مقامات دولت کنونی آمریکا در مورد منطقه ما است. وزیر امور خارجه ایالاتمتحده درحالی برای مذاکره و تفاهم با جمهوری اسلامی ایران شرط تعیین میکند که جامعه بینالمللی نسبت به اصل امکان مذاکره و تفاهم با دولت کنونی ایالاتمتحده برای هر موضوعی تردید جدی دارد. دولتی که برجام را که نتیجه صدها ساعت مذاکره دوجانبه و چندجانبه با حضور عالیترین مقامات ایالاتمتحده است و بهوسیله شورای امنیت ملل متحد که آمریکا عضو دائم آن است در قطعنامهای به پیشنهاد خود آن دولت و تصویب تمامی اعضای شورای امنیت که به یک تعهد بینالمللی طبق اصل ۲۵ منشور ملل متحد تبدیل شده است زیرپا گذاشته، چگونه میتواند توقع داشته باشد که دوباره با آن دولت مذاکرهشود؟
اقدامات و اظهارات اخیر رئیسجمهوری آمریکا حتی بهانه مضحک مجاز بودن خروج از برجام به دلیل مذاکره و تفاهم توسط دولت قبلی آمریکا را هم باطل کرده و نشان داده که به فاصله چندساعت توافق شخص رئیسجمهوری را هم زیرپا میگذارد. اقدام رئیسجمهوری آمریکا برای خروج از بیانیه اجلاس گروه ۷ یک نمونه روشن از این روش رفتاری قانونگریز است. اظهارات رئیسجمهوری آمریکا در مصاحبه مطبوعاتی بلافاصله پس از دیدار با رهبر کرهشمالی نمونه دیگری از رفتار یک دولت خطرناک و غیرعقلانی است. آیا وزیر امور خارجه آمریکا توقع دارد جمهوری اسلامی ایران با دولتی مذاکره کند که رئیس آن دولت اعلام میکند «در صورتیکه ۶ ماه دیگر متوجه شوم که اشتباه کردهام بهانهای پیدا میکنم»؟ آیا چنین دولتی میتواند برای ایران شرط بگذارد و جای شاکی و متشاکی را عوض کند؟ ایشان فراموش کرده که این دولت کنونی آمریکا است که باید نشان دهد حرف و امضایش اعتبار دارد و نه طرفی که به تعهدات بینالمللی و قول خود پایبند بوده است. واقعیت این است که این دولتهای آمریکا در ۷ دهه گذشتهاند که باید بهخاطر بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و نقض فاحش توافقات دوجانبه و چندجانبه با ایران پاسخگو باشند. فهرست کوتاهی از مطالبات بحق مردم و دولت ایران از دولت ایالاتمتحده آمریکا میتواند حداقل شامل موارد زیر باشد:
۱. دولت آمریکا باید به استقلال و حق حاکمیت ملی ایران احترام بگذارد و تضمین دهد براساس تعهدات این کشور در عهدنامه ۱۳۵۹ الجزایر به مداخلات خود در ایران خاتمه خواهد داد.
۲. دولت آمریکا باید تهدید و استفاده از زور بهعنوان یک ابزار سیاست خارجی علیه جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها را که با اصول آمره حقوق بینالملل و منشور ملل متحد در تضاد بوده و باعث خسارات فراوان به مردم جهان، منطقه ما و مردم آمریکا شده است رسما کنار بگذارد.
۳. دولت آمریکا باید به مصونیت دولت جمهوری اسلامی ایران که از اصول اساسی حقوق بینالملل بهشمار میآید احترام بگذارد و ضمن الغای احکام خودسرانه و غیرقانونی صادره قبلی از به اجرا گذاردن آنها در آمریکا و سایر کشورها خودداری کند.
۴. دولت آمریکا باید اقدامات غیرقانونی خود علیه مردم ایران در طول دهههای گذشته شامل موارد ذیل را پذیرفته، خسارات وارده به مردم ایران را جبران کرده و بهصورت قابل راستیآزمایی اطمینان دهد که از ادامه و تکرار آنها خودداری خواهد کرد:
* نقش در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت مردمی و قانونی ایران شد و خسارات و زیانهای عظیمی به ملت ایران بابت استمرار ۲۵ ساله دولت خودکامه کودتایی وارد کرد.
* ضبط و مصادره غیرقانونی دهها میلیارد دلار اموال و داراییهای ملت ایران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در آمریکا مسدود شده یا در طول سالیان گذشته به بهانههای واهی بهصورت غیرقانونی مصادره شده است.
* تجاوز نظامی به خاک ایران در سال ۱۳۵۹ و نقض صریح و آشکار حق حاکمیت و تمامیت ارضی ایران؛
* کمکهای بیدریغ نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به دیکتاتور معدوم عراق (صدام) در جنگ تحمیلی ۸ ساله علیه مردم ایران؛
* نقش مستقیم در درد و رنج سه دههای خیل عظیم ایرانیان مجروح شده با سلاحهای شیمیایی عراق که اجزای آن از سوی آمریکا و متحدان غربیاش در اختیار صدام گذاشته شده بود.
* ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران با ناو وینسنز در تیرماه ۱۳۶۷ که به کشته شدن بیش از ۲۹۰ مسافر و خدمه بیگناه غیرنظامی انجامید و اعطای مدال به فرمانده ناو
* حملات مکرر به سکوهای نفتی ایران در بهار سال ۱۳۶۷
* تهمتها و ناسزاگوییهای مستمر و بیپایه به ملت شریف ایران نظیر نام بردن از ملت ایران بهعنوان «ملت یاغی و مجرم» و «ملت تروریست» و عضو «محور شرارت»، قراردادن غیرقانونی، نژادپرستانه و بیدلیل مسلمانان، از جمله شهروندان ایران در فهرست افرادی که ورودشان به آمریکا ممنوع است. ایرانیان در زمره موفقترین، فرهیختهترین و قانونمندترین گروه مهاجر در آمریکا بوده و خدمات فراوانی به جامعه آنها کردهاند و اکنون از دیدار اقوام خود، حتی مادربزرگها و پدربزرگهای خود محرومند.
* پناه دادن به افراد مروج خشونت علیه ایران در آمریکا و حمایت از گروههای تبهکار شبهنظامی و سازمانهای تروریستی که برخی از آنها سالها در فهرست گروههای تروریستی دولت آمریکا قرار داشته و با تلاش لابیهای جنگافروزان و حقوقبگیران این سازمانها- که برخی از آنها امروز در زمره مسوولان تراز اول دولت کنونی آمریکا قرار دارند- از این فهرست خارج شدهاند.
* کمک به سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) برای اقدامات تروریستی که منجر به شهادت دانشمندان هستهای ایران شد.
* خرابکاری در برنامه هستهای ایران از طریق جنگهای سایبری، تلاش برای جعل اسناد و اغوای جامعه بینالمللی و ترویج بحران ساختگی.
۵. دولت آمریکا باید سیاستهای تجاوزکارانه و تجاوز مستمر اقتصادی خود در ۴ دهه گذشته علیه مردم ایران را متوقف کرده، تحریمهای ظالمانه و گسترده مستقیم و فرامرزی علیه ایران را باطل کرده و صدها لایحه و فرمان اجرایی جهت مانعتراشی در مسیر طبیعی توسعه در ایران را که نقض صریح و آشکار حقوق بینالملل و معاهدات لازمالاجرا است و از سوی همگان محکوم شده است فورا متوقف کرده و خسارات عظیم وارده بر ملت و اقتصاد ایران را جبران کند.
۶. دولت آمریکا باید فورا بدعهدیها و نقض صریح برجام را که صدها میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیرمستقیم ناشی از جلوگیری از تجارت با ایران و سرمایهگذاری در ایران وارد کرده است را متوقف کرده، خسارات مردم ایران را جبران کند و بهصورت قابل راستیآزمایی متعهد شود که بدون هیچ قید و شرطی کلیه تعهدات خود در برجام اجرا کرده و براساس مفاد برجام از هر اقدامی که مانع عادی شدن روابط اقتصادی با ایران شود، خودداری خواهد کرد.
۷. دولت آمریکا باید همه شهروندان ایرانی و غیرایرانی را که بهدلیل اتهامات جعلی و ساختگی نقض تحریمهای ایران در آمریکا در زندان بهسر میبرند یا با فشارهای غیرقانونی دولت آمریکا توسط سایر دولتها برای استرداد به آمریکا دستگیر شده و تحت سختترین شرایط در بازداشت غیرقانونی بهسر میبرند فورا آزاد کرده، خسارتهای وارده به آنها - شامل بانوی باردار، افراد سالخورده و بیمار که حتی برخی از آنها در زندان جانشان را از دست دادهاند- و خانوادههایشان را جبران کند.
۸. دولت آمریکا باید عواقب لشکرکشی تجاوزکارانه و مداخلهجویانه به منطقه از جمله عراق، افغانستان و نیز خلیجفارس را پذیرفته، نیروهای خود را از منطقه خارج کرده و به مداخله در امور منطقه خاتمه دهد.
۹. دولت آمریکا باید به سیاستها و اقداماتی که به ایجاد گروه تروریستی و ضدانسانی داعش و سایر گروههای افراطی منجر شد پایان داده و متحدان منطقهای خود را وادار کند که حمایتهای مالی، تسلیحاتی و سیاسی از گروههای افراطی در منطقه و جهان را بهصورت قابل راستیآزمایی متوقف کنند.
۱۰. دولت آمریکا باید از تامین سلاح برای طرف متجاوز در یمن و مشارکت در حملات مکرر به مردم مظلوم یمن و قتل و کشتار هزاران نفر و تخریب کشور دست بردارد و متحدان خود را وادار به پایان تجاوز علیه مردم یمن و جبران خسارات وارده کند.
۱۱. دولت آمریکا باید با احترام به حقوق و قوانین بینالمللی، حمایت بیحد و مرز خود از رژیم صهیونیستی را متوقف کرده، سیاست آپارتاید و نقض مداوم حقوقبشر توسط آن رژیم را محکوم کرده و از حقوق مردم فلسطین بهویژه حق تعیین سرنوشت و ایجاد دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف عملا حمایت کند.
۱۲. دولت آمریکا باید فروش سالانه صدها میلیارد دلار سلاحهای مرگبار - و نه زیبا - به مناطق بحرانی جهان و بهویژه منطقه غرب آسیا را متوقف ساخته و بهجای اینکه مناطق بحرانی را به انبار باروت تبدیل کند، اجازه دهد این مبالغ هنگفت برای توسعه کشورها و فقرزدایی جهانی بهکار رود که تنها کسری از هزینههای خرید سلاح مشتریان آمریکا میتواند به رفع گرسنگی و فقر مطلق، تامین آب آشامیدنی سالم، مبارزه با بیماری و... در تمام جهان بینجامد.
۱۳. دولت آمریکا باید از مخالفت با خواست ۵ دهه جامعه بینالمللی برای ایجاد منطقه عاری از سلاح کشتار جمعی در خاورمیانه دست برداشته، رژیم اشغالگر و متجاوز صهیونیستی را وادار به خلعسلاح اتمی کرده و بزرگترین خطر واقعی برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی یعنی قرار داشتن مخربترین سلاحها در اختیار متجاوزترین و جنگافروزترین رژیم در تاریخ معاصر را خاتمه دهد.
دولت آمریکا باید تکیه بیشتر بر سلاحهای هستهای و دکترین تهدید به استفاده از این سلاحهای غیرانسانی در برابر خطرات غیرهستهای را که نقض صریح تعهدات آن کشور طبق ماده ۶ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، رای مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری، بیانیه اجلاس بازنگری و تمدید معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای سال ۱۳۷۴ و قطعنامه شماره ۹۸۴ شورای امنیت است، متوقف کرده و به وظیفه اخلاقی، قانونی و امنیتی خود برای خلعسلاح کامل هستهای که خواسته اکثریت قریب به اتفاق اعضای مللمتحد و حتی وزرای خارجه سابق خود آمریکا و یقینا تمامی آحاد مردمان کرهزمین است عمل کرده و بهعنوان تنها کشوری که ننگ استفاده از سلاح هستهای را در تاریخ به نام خود ثبت کرده است، بشریت را از کابوس شوم هولوکاست جهانی هستهای و امنیت موهومی که براساس نابودی قطعی متقابل بنا شده، رها کند.
۱۴. دولت آمریکا باید به تمامی طرفهای قراردادی خود و به جامعه بینالمللی تعهد دهد که اصل وفای به عهد که مهمترین قاعده حقوق بینالملل و بنیان روابط متمدنانه بشری است را رعایت کرده و دکترین خطرناک استفاده ابزاری از حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی تنها بهعنوان «یکی از ابزارها در جعبه ابزار ایالاتمتحده» را بهصورت رسمی و مهمتر از آن در عمل خاتمه دهد.
سیاستهای پیشگفته دولت ایالاتمتحده نهتنها نمونهای از دلایل بیاعتمادی مردم ایران به دولت آمریکا است بلکه از علل مهم و بنیادین بیعدالتی، خشونت، تروریسم، جنگ و ناامنی در جهان و بهویژه در منطقه غرب آسیا است. این سیاستها جز هزینه سنگین مالی و جانی و انزوای جدی در افکارعمومی اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان حاصلی برای مردم شریف و متمدن آمریکا نداشته و تنها سود آن به معدودی تولیدکنندگان سلاحهای مرگبار رسیده است. چنانچه دولت ایالاتمتحده این شجاعت را داشته باشد که بهخاطر امنیت و رفاه مردم خود و سایر ملل جهان این سیاستها را بهصورت رسمی و در عمل کنار بگذارد، انزوای بینالمللی آمریکا خاتمه یافته، تصویر جدیدی از آمریکا در ایران و جهان شکل گرفته و شرایط برای حرکت مشترک بهسوی امنیت، آرامش و توسعه فراگیر و پایدار مهیا میشود.
باید اذعان کنیم که متاسفانه چنین دورنمایی از تغییر رفتار ایالاتمتحده در شرایط کنونی واقعبینانه نیست. بنابراین جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی همواره در جهت ترویج فراگیری، چندجانبهگرایی، گفتوگو، احترام به حاکمیت قانون و خلعسلاح هستهای از طریق ارائه ابتکارهایی همچون «گفتوگوی تمدنها» و «جهان علیه خشونت و افراطیگری» و مشارکت فعال در تلاشهای جهانی برای دستیابی به خلعسلاح هستهای و نظم بینالملل مبتنی بر قانون کوشیده است. ما همچنین راهکارهای عملی برای حل سیاسی بحرانهای سوریه و یمن از روزهای آغازین این بحرانها ارائه کرده و در ابتکارهای جدی سیاسی مشارکت فعال داشتهایم ولی متاسفانه ایالاتمتحده در همه این بحرانها از متجاوزان و تروریستها حمایت کرده است. همچنین بهدنبال خروج آمریکا از برجام، ما تلاش صادقانه را با اعضای باقیمانده برجام برای حفظ این دستاورد جهانی مهم دیپلماسی انجام دادهایم و هنوز در ادامه این مسیر هستیم.
در سطح ملی و در طول ۴ دهه گذشته امنیت و ثبات خود را از تواناییهای ذاتی داخلی و با اتکا به مردم بزرگ و دلاور ایران و نه با اتکا به حمایت یا وابستگی به دولتهای خارجی تضمین کرده و بهرغم همه فشارهای خارجی و کمترین هزینه تسلیحاتی در منطقه، هر روز قدرتمندتر، باثباتتر و پیشرفتهتر شدهایم.
در سطح منطقهای برخلاف آمریکا و سیاست خارجی آن، ایران براساس قانون اساسی خود با هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری مخالف است و براین باور است که دوران سلطه جهانی و منطقهای بهسر آمده است و تلاش در این مسیر برای هر قدرتی بیهوده است. کشورهای منطقه ما باید بهجای پذیرش سلطه خارجی یا تلاش برای سلطه بر همسایگان، به دنبال ایجاد منطقهای قویتر، پیشرفتهتر و با ثباتتر باشند. ما در ایران امنیت و پیشرفت خود را در امنیت و ثبات همسایگان و منطقه خود میبینیم. ما با همسایگانمان تاریخ مشترک، فرهنگ مشترک و چالشها و فرصتهای جداناشدنی از یکدیگر داریم و تنها در پرتو امنیت و آرامش داخلی و بینالمللی یکدیگر میتوانیم طعم شیرین امنیت و آرامش توسعه را به مردمان خود بچشانیم. از دیگر کشورهای منطقه نیز انتظار داریم رویکرد مشابهی داشته و بهجای دکترین تجربه شده و شکست خورده «خرید و برونسپاری امنیت» به گفتوگو، درک مشترک، اعتمادسازی، تشریک مساعی و همکاری با همسایگان متمرکز شوند.
جمهوری اسلامی ایران بهترین راه برای حل بحرانهای منطقهای و دستیابی به منطقه قویتر را تشکیل «مجمع گفتوگوی منطقهای در خلیجفارس» میداند تا بر مبنای اصول مشترک همچون برابری حق حاکمیت ملی کشورها، پرهیز از تهدید و توسل به زور، حل مسالمتآمیز مناقشات، احترام به تمامیت ارضی کشورها، خدشهناپذیری مرزهای بینالمللی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حق تعیین سرنوشت کشورها، اقدامات اعتمادساز برای نزدیک کردن کشورهای منطقه را آغاز کرده و با ایجاد درک مشترک پیرامون تهدیدات و فرصتهای منطقهای و جهانی با هدف دستیابی به پیمان عدم تعرض و ایجاد سازوکارهای مشترک همکاری منطقهای دست یابد. ما به جد باور داریم که منطقه ما - بهعنوان وارثان غنیترین تمدنی که جهان به خود دیده است - باید با اقتدار مسائل خود را به دست خود و بدون دخالت یا وابستگی به بیگانگان که جز هزینه سنگین برای عزت مشترک و توسعه آینده ما نتیجهای ندارد حل و فصل کرده و آینده بهتری را برای فرزندان خود رقم بزنیم.
ارسال نظر