یکی برای همه!
نایب خانگی- جردن
روز جمعهای که بخوای ۸ صبح پاشی و بری دنبال یه لقمه نون اصلا جمعه است؟ اصلا انصافه؟ خدا کجا نشسته آخه؟ منه تنبل این باشه روزگارم؟ منی که باید جمعه بخوام تا یازده و بعدش پاشم برم یه جا املتی چیزی بزنم و بگم خدا رو شکر باید این باشه روزگارم؟ اینا خلاصه غرهای اون جمعه من بود که خودمو جمع کرده بودم و انداخته بودم داخل ماشین که برم سر کار. اونجا هم مقداری طول کشید تا به خودم بیام و وقت ناهار که بهم آپشن دادن دلم پیتزا میخواست اما خب دیدم همه میخوان پلو، چلو بخورن و حالا من وسط اینا بوی پیتزا راه بندازم خیلی جالب نمیشه لذا منم جوجه سفارش دادم. جوجه رسید و در یک بستهبندی شکیل هم رسید. باز کردیم و شروع کردیم به خوردن. خداییش پلو و جوجه با هم حرف نداشتن و داشتم لذت مضاعف میبردم.
همکارم کوفته داشت و ازش بهم تعارف کرد. اصلا نمیخواستم بخورم چون واقعا غذای خودم چی میشد پس؟ غذایی که انقدر هم روش تمرکز کرده بودم! اما دیدم اصرار میکنه منم با کجخلقی گفتم یه قاشق بخورم و باور کنید بینظیر بود انقدر ازش خوردم که نگید. جوجه و پلوش هم خیلی عالی بود بعد از اون همه که خوردم دوبرابرش هنوز مونده بود! هم از جوجه و هم از پلو! خب برادر من پرس خانواده بود مگه؟ زیاد که میگم منظورم اینه که زیادها! من واقعا خیلی خوردم و از اینکه زیاد میخوردم هم خجالت میکشیدم، ولی بازم اون همه مونده بود؟ شرمنده ولی این دیگه نمیدونم چه جورشه و نمیدونم هم قیمتش چند بود اما دقت کنید که اگر اون حوالی هستید این غذا به سه نفر پرخور میرسه و خودتونو نگران نکنید اصلا و زیادم سفارش ندید که اسراف برازنده شما نیست.