هوش را کنار بگذار!
سازمانها مشکلات زیادی در سازوکار خود دارند که منجر به این میشود که افراد باهوش کمتر از تواناییهای خود استفاده کنند. یکی از دلایل مهم این معضل آن است که بسیاری از شرکتها در برابر زیرسوال رفتن فرضیات از پیش تعیین شده خود مقاومت میکنند. آنها تمایلی ندارند کارکنان درباره هدفهای درازمدت یا کلی سازمان فکر کنند؛ در همین حد که وظایفی را که به آنها محول شده است انجام دهند، برای سازمان کافی است. کسی هم که وظیفهای را که سازمان برای او تعریف کرده است، انجام میدهد، راحتتر پیشرفت میکند تا کسی که فرضیات از پیش تعیین شده سازمان را زیرسوال میبرد. مجموع وظایف خیلی از افراد در سازمانها نیز معمولا چیزی بیشتر از کارهای روزمره نیست، در نتیجه نیاز به استفاده خاصی از مهارتهای هوشی ندارند.
وقتی سوالهای دشوار در درون یک سازمان مطرح نمیشوند، عملا درگیری و تضاد فکری بین کارکنان نیز کاهش مییابد. سازمانها به جای استفاده از هوش کارکنان تمایل زیادی دارند که مهارتهای مدیریت را آموزش بدهند. ولی در عمل میبینیم خبری از مدیران پویا نیز در این سازمانها نیست و مدیران اجرایی بیشتر وقت خود را مانند سایر افراد یک سازمان صرف امور بوروکراتیک میکنند.یکی دیگر از معضلاتی که در سازمانها وجود دارد، اعتقاد بیش از اندازه به قدرت برندهاست. برخی از شرکتها هزینههای زیادی را متحمل میشوند تا با برندسازی به موفقیت بیشتری دست پیدا کنند؛ با این حال، بسیاری از آنها تحتتاثیر این سیاست دچار مشکلات زیادی میشوند. سازمانها از طرف دیگر تمایل زیادی دارند که روی زمان حال تمرکز کنند. برخی مدیران حتی از چنین جملاتی استفاده میکنند: «میدانم دیروز برایم فلان کار را انجام دادی، ولی بگو امروز چه کاری برایم کردهای.»
حماقت سازمانها میتواند در کوتاهمدت دستاوردهایی برای اعضای آن به همراه داشته باشد، ولی در درازمدت بخشی از آنها را دچار ضررهای هنگفت میکند. امروزه فرمول موفقیت در سازمانها این است: «هر کاری که بقیه انجام میدهند تو هم همان کار را انجام بده»؛ بهرغم اینکه آن کار میتواند اشتباه باشد. افراد در سازمانها وقت زیادی را صرف خوب ارائه دادن مطالب خود میکنند، پس برای خیلی مدیران پاورپوینت خوب از سخن درست شنیدن مهمتر است. بدترین ایدهها را میتوان خوب بیان و رضایت سایر افراد سازمان را جلب کرد.مخالفت نکردن با رئیس سازمان یکی دیگر از خصوصیاتی است که به کارکنان پیشنهاد داده می شود. در واقع یک باور مرسوم در میان کارکنان وجود دارد که رئیس هرگز اشتباه نمی کند. پس رئیس هر کاری خواست، کارکنان یک سازمان آن را انجام خواهند داد.