مناظره علیرضا عبداللهزاده با محمد جهانگیری درباره مشارکت اقتصادی پزشکان
سهم مالیات روپوش سفیدها
«دنیایاقتصاد» برای بررسی دقیقتر این موضوع از دو کارشناس دعوت کرده تا رو در روی یکدیگر ضمن شنیدن ادله و انتقادات طرف مقابل، مباحثهای روشمند پیرامون چالش مذکور داشته باشند. از همین رو با آقایان دکتر محمد جهانگیری، معاون فنی و نظارت سازمان نظامپزشکی کشور و علیرضا عبداللهزاده، اقتصاددان و دانشآموخته دانشگاه هاروارد به گفتوگو نشستیم. دکتر جهانگیری در دفاع از حیثیت و اعتبار جامعه پزشکی خواستار نگاه منصفانه مردم به این قشر شد تا به دور از هیاهو و جوسازیهای رسانهای اصل ماجرا واکاوی شود. عبداللهزاده نیز ضمن طرح نقدهای قابل قبول پیرامون مساله درآمد و مالیات پزشکان، با ارائه آمارهای دقیق، روندهای موجود در زمینه درآمدها، تعرفهها و نحوه پرداخت مالیاتها در حرفه پزشکی کشور را به چالش کشید.
موضوع اصلی بحث ، مالیات پزشکان و نصب دستگاه کارتخوان در مطبهای خصوصی است که اخیرا در شبکههای اجتماعی جنجالی شد و در محافل رسمی و غیررسمی حاشیههایی به همراه داشت. اما برای شروع از دکتر جهانگیری میپرسم که چرا حساسیتها روی جامعه پزشکی نسبت به بسیاری از مشاغل دیگر بیشتر شده است؟ چرا اخیرا از تریبونهای مختلف اظهارات گلایهآمیز درباره پزشکان بیشتر از اصناف دیگر شنیده میشود؟
جهانگیری: واقعیت این است که حساسیت روی جامعه پزشکی را میتوان از چند بُعد مورد توجه قرار داد. بعد فرهنگی و جامعه شناختی، بعد نوع کار و خدماتی که ارائه میشود و بعد اقتصادی آن. وقتی از بعد فرهنگی و جامعهشناختی به آن نگاه میکنیم خدمات پزشکی و سلامت، خدماتی است که با تمام اقشار جامعه عجین شده است و تکاپوی همه زندگیها و دغدغه ذهنی خانوادههاست. بنابراین توجه ویژهای به این قشر میشود و هر رفتار و سخنی در اینجا حساسیتبرانگیز بوده و نمیتوان به راحتی از کنار آن رد شد. از قدیم هر حرکت و رفتار اجتماعی طبیبان مورد توجه بوده است و زمانی که توقعات ذهنی جامعه روی شخص یا قشر خاصی شکل میگیرد، اگر خارج از ذهنیتهای موجود اتفاقی رخ دهد، جامعه بهصورت ناخودآگاه واکنش نشان میدهد.
از بعد علمی و ساختار شغلی، نیز جامعه پزشکی از آغاز حرکت خود در ایران یک جامعه پیشرو بوده است. امروزه این حرکت از نظر علمی بهصورت محسوس متبلور شده است. مثلا وقتی ۷۰ درصد جوانان ما در کنکور به علوم تجربی گرایش دارند هدفشان ورود به جامعه پزشکی است. خانوادههایشان هم میخواهند فرزندانشان پزشک شوند. در این فرآیند رویکرد خاصی شکل میگیرد؛ به این صورت که از چند صد هزار نفر فقط ۱۰ هزار نفرشان در رشتههای پزشکی قبول میشوند و بقیه یا منتظر میمانند یا در رشتههای دیگری پذیرفته میشوند، اما چون انتظاراتشان برآورده نشده مسوولیت را از گردن خود باز میکنند و میگویند جامعه پزشکی آنقدر انحصار ایجاد کرده که فرزندان ما نمیتوانند در رشته پزشکی تحصیل کنند.
از بعد اقتصادی هم بانک جهانی سومین عرصه مطمئن سرمایهگذاری را خدمات سلامت میداند. این اطمینان باعث میشود بسیاری در این حوزه سرمایهگذاری کنند. سرمایهگذاری گاهی مالی و گاهی علمی و گاهی شکل دیگر است. همین سرمایهگذاری خواه ناخواه مورد توجه قرار میگیرد و حساسیت بیشتر میشود. البته این حساسیت به خودی خود چیز بدی نیست. گاهی مثبت است مثل مورد توجه جامعه بودن و گاهی هم منفی است مثل وقتی که نقاط ضعفی را پررنگ میکنند که شاید در صنفهای دیگر اصلا دیده نشود.
نکته دیگر اینکه احتمالا اغلب کسانی که در رشتههای پزشکی قبول میشوند اگر ریاضی بخوانند در دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر قبول میشوند. اما نسبت مهاجرت تحصیلکردگان پزشکی ایران به مهندسان صنعتی شریف و امیرکبیر خیلی کمتر است. یکی از علتهای ماندگاری بیشتر پزشکان در ایران این است که علم پزشکی ما همتراز با دنیا و به موازات پیشرفت پزشکی در اروپا و آمریکا حرکت میکند. اما در سایر رشتهها این پیشرفت وجود ندارد. همچنین بازار پزشکی و سلامت در ایران و بسیاری از نقاط دنیا از بازار کار علوم دیگر بهتر است. بنابراین فارغالتحصیل پزشکی برخلاف بسیاری دیگر از رشتهها شرایط ایران را برای پیشرفت مهیاتر میبیند. مجموع این شرایط حساسیت جامعه را نسبت به پزشکی و قشر پزشکان بیشتر میکند.
ولی به نظر میرسد در این مقطع بیشتر از مقاطع دیگر در این باره صحبت شده است.
خیلی از حساسیتها هم خاستگاه اجتماعی ندارند. سناریوهایی ساخته و پرداخته میشوند تا حساسیت جامعه را به سمت و سویی هدایت کنند. وقتی علم پزشکی ما در سطح یک دنیا قرار دارد، رقبای ما هم ممکن است به این تخریبها دامن بزنند.
یعنی شما جوسازی و فضاسازی رسانهای را در پررنگ شدن این موضوع در این برهه خاص دخیل میدانید؟
قطعا همین طور است، البته مسائل اجتماعی و سیاسی دیگری هم وجود دارد.
چرا باید عدهای علیه قشر پزشکان فضاسازی کنند؟
این صرفا یک موضوع درونی نیست. به هرحال یک بحث جدی وجود دارد که جامعه پزشکی در یک نقطه اتکا و اعتماد عمومی مردم ایران ایستاده است. مثلا در جریان طرح تحول سلامت خیلیها نقد کردند، خود من هم یکی از منتقدان اجرای این طرح بودم. ولی بهطور کلی چیزی که از دست دادیم و چیزی که به دست آوردیم اصلا قابل قیاس نیست.
وزن کدام بیشتر بود؟
قطعا آن چیزی که بهدست آوردیم خیلی وزن بیشتری داشت. از بعد اجتماعی در سال ۹۳ پیش از دستیابی به برجام، اقتصاد کشور در بحران سختی گرفتار بود اما دولت با یک هزینه ۱۲ هزار میلیاردی اعتماد عمومی و امید اجتماعی را احیا کرد. دو اقدام مهم دولت یازدهم یکی طرح موفق تحول سلامت بود و دیگری هم بحث برجام در آن بحبوحه بود که اعتماد را به مردم بازگرداند.
پیش از اجرای طرح سلامت هزینه تقریبی به ازای هر پرونده بهصورت میانگین ۸۵۰هزار تومان بود که از جیب مردم پرداخت میشد. در سال ۹۳ این مبلغ تقریبا حقوق یک کارمند بود، یعنی یک کارمند حقوق یک ماهش برای یک پرونده بستری در بیمارستان هزینه میشد. ما توانستیم با اجرای این طرح میانگین این مبلغ را به ۹۰ هزار تومان کاهش دهیم. حمایتی که از مردم در برابر هزینههای کمرشکن صورت گرفت، منجر شد بخشی از دغدغههای مردم کاهش یابد. ممکن است بگویند که میشد این پول را در جای بهتری سرمایهگذاری کرد، اما حرف من این است که محصول این اقدام از یک مشکل اجتماعی بزرگ پیشگیری کرد. باید گاهی به مسائل عمیقتر و بلندمدت فکر کنیم. طبعا دیدگاههای استراتژیک با دیدگاههای عام متفاوت است. گاهی یک هزینه سنگینی میکنیم تا از وقوع بحرانی چندبرابر پرهزینهتر جلوگیری کنیم. ضمن اینکه زیر ساختهایی که ایجاد شد مثل بیمارستانها و خانه بهداشتهایی که ساخته شد تا سالیان سال ماندگار است.
نکته بعدی اینجاست که هیچ کس تحولات اقتصادی کشور را بررسی نمیکند؛ ما در سال ۹۱ یک تورم ۳۰۰ درصدی در نرخ ارز داشتیم که آثار وضعی آن در سال ۹۲ بود و آثار تبعی آن در سال ۹۳ آشکار شد. در این شرایط هزینههای درمانی شما که بخش عمدهای از آن به ارز بستگی دارد باید بهصورت خود به خود سه برابر میشد، وقتی تخت بیمارستان مثلا از ۲۰۰ میلیون تومان به ۶۰۰ میلیون تومان رسید، باید بهصورت متوازن هزینهها هم سه برابر میشد. این عدم توازن باعث فراگیر شدن زیرمیزیها شد. با اصلاح تعرفهها در سال ۹۳ زیرمیزیها به شکل قابل ملاحظهای کاهش یافت. در عوض تهمت زدند که تعرفهها افزایش پیدا کرده است. در حالی که در آن زمان تعرفهها افزایش چندانی نداشت، ۳۸ هزار تومان همان ۳۸ هزار تومان بود، اصلاح تعرفه اینگونه بود که ما حتی بعضی از خدمات را پنج درصد ارزانتر کردیم. بخشی از خدمات را ثابت نگه داشتیم و بخشی را بالا و بخش دیگری را پایین آوردیم.
شما در نظر بگیرید که مثلا یک پزشک یک لوله را در قفسه سینه بیمار قرار میداد و طبق تعرفه بیمارستان باید ۱۳ هزارتومان از بیمار دریافت میکرد. آن پزشک مسلما زیرمیزی میگیرد. چنین تعرفههایی باید اصلاح میشد و به یک رقم معقولی میرسید. ما با افزایش تعرفه این خدمات، زیرمیزیها را جمع کردیم. الان نیز در دوره تحول سوم هستیم. چراکه در سال ۹۷ قیمت دلار سه برابر افزایش پیدا کرد و آثار تبعی آن سال ۹۹ آشکار خواهد شد.
برنامه جدیدی برای اصلاح تعرفهها در آینده هم دارید؟
جهانگیری: ما برنامهای نداریم اما وقتی این اتفاق افتاده، لاجرم بر این بخش هم تاثیرش را خواهد گذاشت. وضع اقتصادی تمام قشرهای جامعه افول پیدا کرده است اما برای سلامتشان هزینه میکنند. پس یک پزشک همواره درآمد ثابت خود را دارد و به نسبت بقیه درآمدش کاهش چندانی نداشته است و بقیه به این مساله هم توجه دارند.
شما هم اینگونه فکر میکنید؟
عبداللهزاده: ضمن عرض تسلیت ایام عزاداری محرم، به نظر من صحبتهای آقای دکتر بسیار جالب بود، اما میخواهم از دید دیگری مساله را نگاه کنم. هشتاد و چند میلیون نفر انسان در همه این ۴۰ سال بعد از انقلاب یا قبل از آن، بارها تنشهای سیاسی، اقتصادی و ارزی را تجربه کردهاند. اما الان با یک وضعیت اقتصادی رو به رو شدهاند که فشار به عموم جامعه بسیار بالا است و من اسم این را جنگ اقتصادی میگذارم. ما بدون تعارف در یک جنگ اقتصادی هستیم. یک قسمت این داستان آمریکا و کسانی هستند که از بیرون به ما فشار میآورند و منابعمان را بستهاند، که ما مشابه این را در زمان جنگ هم تجربه کردهایم ولی الان مردم حساس شدهاند که نقش فرزندان این ملت در این جنگ اقتصادی چیست؟ کسانی که سالها رویشان سرمایهگذاری شده و در جامعه عزیز و بزرگ داشته شدهاند. نقش خواص، عالمان، دانشمندان و گروههای بزرگ و توانمند در اینکه بتوانند این ملت را از جنگ به سلامت به در ببرند، چیست؟
موضوع امروز، موضوع مالیات پزشکان است، میخواهم بگویم برخلاف بعضی از نظرهایی که وجود دارد این دعوا و نقد فقط داستان پزشکان نیست. داستان وکلا، اصناف و مشاغل، کارآفرینی و واردکننده هم هست. نقش اینها هم در خروج ما از این بحران مهم است و مردم دارند به این چشم به همه ما نگاه میکنند. به مهندس، پزشک، وکیل و... نگاه میکنند که ما برای اینها سرمایهگذاری کردهایم، با سرمایه ملت دانشگاه دولتی رفتهاید. الان نقش شما برای اینکه به جامعه مالیاتی را بدهید که بتواند حداقل خدمات عمومی را تامین کند چیست؟ تا معلم بتواند برود سر کلاس درس بدهد، پلیس بتواند برود سر خیابان بایستد و امنیت را تامین کند، مرزدار ما در این شرایطی که تورم بالایی داریم با دل و جان برود لب مرز و جلوی دشمن بایستد. ولی متاسفانه برخلاف دوره جنگ، مردم از این خواص چیز زیادی نمیبینند، انتظارشان هم بحق است.
مالیات، حق عامه مردم از یکدیگر است، نه فقط یک گروه و مردم این را میبینند، وقتی به دفتر یک وکیل میرود یکجور با او طی میکند، وقتی به مطب پزشکی میرود و میشنود کارتخوان نداریم و مبلغ را نقدی بدهید، وقتی برای خرید جنسی میرود و فاکتوری دریافت نمیکند؛ همه اینها مالیات است. در دنیای مدرن، مالیات مهمترین تعهد آدمها به یک جامعه است و بزرگترین جرم در دنیای مدرن فرار کردن از مالیات است. مردم نیاز به عدد و رقم و جوسازی ندارند، مردم دارند میبینند که سالها با خون دل برای کسانی که زحمت تربیتشان را در دانشگاه کشیدهاند و امنیت و سلامت آنها را فراهم و روی آنها سرمایهگذاری کردهاند، چرا وقتی به مطب دکتر میروند کارتخوان ندارند؟ اولین متهم این قضیه نظام مالیاتی، سیاستهای مالیاتی و سازمان امور مالیاتی است که دارای راهبرد و سیاست سازمانی مشخصی نیست. از آنجا که مردم بیشتر به مطب دکترها مراجعه میکنند تا دفتر یک وکیل حساسیت روی جامعه پزشکی بیشتر شده است. پس بیایید روی مساله مالیات تمرکز کنیم و به حواشی نرویم.
جهانگیری: درست است که شما حرفهای تر از ما هستید ولی ما به سوال جواب میدهیم. سوالی که پرسیده شد این بود که چرا حساسیت روی جامعه پزشکی بیشتر است و سوالی درباره مالیات از من پرسیده نشد. البته من این حساسیت را بد نمیدانم، سه سال پیش که اسم مالیات در کار نبود حساسیت بر سر بخیه و بحثهای دیگر و خدمت بود، این هجمه وجود داشت، احساس ما این است که این هجمه وقتی از یک حدی میگذرد طبیعی نیست و برنامهریزیشده است چون ما در جریان بخیه بررسی کردیم و ۶۰ درصد پیامهایی که میآمد از خارج کشور بود.
عبداللهزاده: چرا میگویید هجمه؟ میگویند یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران؛ مثلا مسوولیتپذیری مهندسان هم واقعا جای سوال دارد، ما سازمان نظام مهندسی داریم، ساختمانی که میسازد باید یک اصولی داشته باشد.
جهانگیری: در جریان سیلی که امسال آمد خیلی مسائل مشخص شد ولی در نهایت آنقدر که در مورد یک خطای پزشکی پیگیری میشد آیا در مورد سیل هم پیگیری شد؟ نشد، ولی باید بشود. پس این اتفاق نشان میدهد یک جاهایی بیشتر حساسیت نشان داده میشود.
عبداللهزاده: اگر بخواهم خلاصه بگویم متاسفانه ما از گذشته نیاموختهایم و سیاستگذاری و حکمرانیمان خیلی مشکل دارد؛ از تضاد منافعش گرفته تا آخر، منتها وضع الان ما یک بخش خیلی کوچکش بهخاطر تحریم است، مردم قبل از این داستانها از اجزای این نظام ارائه خدمات، چه مهندسی، چه پزشکی و چه ادارههایش و... شکایت داشتند که خب این موضوع بحث مفصل بیشتری را میطلبد. من تقاضا میکنم این بحث را محدود به یک موضوع بکنیم که صحبتی که قبل از این داستان عنوان شده بود درباره قضیه مالیات پزشکان بود.
جهانگیری: در بحث مالیاتی که شما برای تمام جوامع گفتید من چند سوال دارم، کل مشاغل آزاد ما امروزه چقدر مالیات میدهند؟ آماری که من از سال ۹۶ دارم ۴هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان مالیات مشاغل آزاد داشتیم و ۹ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان مالیات حقوق بود که مجموعش میشود تقریبا ۱۴هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان، ما به حقوق کاری نداریم چون یک مساله کاملا روتین است چرا؟ چون یکسری معافیتها بیشتر شد و بالا نرفت و... ولی در مشاغل آزاد که کل آن ۴هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان بود، ولی الان به گفته سازمان امور مالیاتی ۸۰ درصد وقتشان را این ۴ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان میگیرد تا وصول شود، از حقوق که مالیات کسر میشود و به حساب خزانه دولت ریخته میشود؛ درست است؟ فرمایش شما را تایید میکنم که این ناکارآمدی نظام مالیاتی است که اینقدر وقت میگیرد، سه میلیون شغل را درگیر ۴هزار و ۵۰۰میلیارد تومان میکنند که این مبلغ آن اثربخشی را در اقتصاد به آن صورت ندارد؛ شاید بتوان با یک راهکار بهتر دیگر، این مبلغ را وصول کرد و از آنطرف هم توسعه مشاغل را به دنبال داشته باشد یعنی یک بحث جدی را میطلبد.
پزشکان چه مقدار از این 4هزار و 500 میلیارد تومان را پرداخت میکنند؟
جهانگیری: از 4هزار و 500 میلیارد تومان میگفتند دویست میلیارد آن را پزشکان میدهند، در کل جامعه پزشکی تقریبا چهار تا پنج هزار میلیارد تومان مالیات میدهد، مثلا در بخش خصوصی من در بیمارستان خودم برای صد تخت، سالانه صد میلیون تومان مالیات میدهم، این مالیات از پرسنل کسر میشود و به حساب خزانه واریز میشود و در بخش دولتی بیشتر از این اتفاق میافتد، مالیات تمام درآمد بخش دولتی در نظام سلامت به بخشهای دولتی داده میشود که الان در بخشهای دولتی ۳۵درصد حقوقی را که به پزشک میدهند به عنوان مالیات کسر میکنند.
عبداللهزاده: شما در مورد کارانه صحبت میکنید و کارانه مالیات نیست.
جهانگیری: من دارم درمورد پولی که کسر میشود و به خزانه واریز میشود صحبت میکنم، ببینید ۳۵ درصد از پولی را که به پزشک داده میشود کسر میکنند و به حوزه خزانه میدهند.
عبداللهزاده: شما دارید در مورد آن هزار میلیارد تومان صحبت میکنید که در صحبتهایتان فرموده بودید پزشکان دارند هزار میلیارد تومان مالیات میدهند، آن مالیات نیست.
جهانگیری: آن بحث کارانه که جدا است، مالیات را دارم میگویم که از وزارت بهداشت به حساب خزانه دولت ریخته میشود.
عبداللهزاده: یعنی به حساب بیمارستانها و مراکز بهداشتی واریز نمیشود؟
جهانگیری: خیر، ببینید در وزارت بهداشت از حساب پزشک به اسم مالیات کسر میشود؛ از حقوق من دو حساب کم میشود یکی مکانیزم قاصدک که بهصورت پلکانی در بخش دولتی کسر میشود و یک قسمت به اسم مالیات از حساب من کسر میشود و این دو باهم متفاوت است. شما لااقل در حوزه مالیاتی صورتحسابها را نگاه کنید که چگونه کسر میشود. در وزارت بهداشت از حساب من یک قسمت به اسم مالیات و یک قسمت هم به اسم پلکانی کسر میشود. حالا اگر وزارت بهداشت این پول را به حساب خزانه نمیریزد مقصر من نیستم. من اگر بخواهم حقوقی به کارمندم بدهم یک قسمت آن را بهعنوان مالیات کسر میکنم و اگر آن را به حساب مالیات نریزم مجرم هستم و بحثش جداست. یعنی در بخش دولتی نه خصوصی؛ دولت درصدی از حقوق شما را بهعنوان مالیات کسر میکند حالا اینکه وزارت بهداشت یا هر وزارتی این مالیات را به حساب خزانه نریزد مقصر آن وزارت است چون به اسم مالیات از حساب شما کسر میشود؛ پس وزارت بهداشت تا ۳۵درصد حقوق یک پزشک را بهعنوان کارانه یا هرچیزی که شما میگویید کسر میکند و به حساب خزانه میریزد، که تا آنجا که به ما گفتهاند این مبلغ که از ۱۰ درصد شروع میشود تا ۳۵درصد حتما به حساب خزانه واریز میشود.
عبداللهزاده: این ۳۵درصد چقدر است؟ هزار میلیارد تومان؟
جهانگیری: خیر، آن بحثی که من دارم رقم دقیقش را وزارت بهداشت نداده است، رقمی که وجود دارد تا ۳۵درصد حقوق پزشکان بهعنوان مالیات است، بحث دوم اینکه تمام پرسنل حقوق بگیر وزارت بهداشت و بخش خصوصی هم دارند مالیاتِ حقوق خود را میدهند، مثلا من در بیمارستان خودم از حقوق پرسنلم مالیات را کسر و به حساب خزانه واریز میکنم.
عبداللهزاده: شما در مورد یک بیمارستان صحبت میکنید یا در مورد بخش خصوصی؟
جهانگیری: همه بیمارستانها؛ الان من در درمانگاهی بهعنوان رئیس مشغول به کار هستم، مطب و منشی هم دارم، یا منشی من سقف حقوقیاش معاف از مالیات است که قانون اجازهاش را داده است یا اینکه کارمند پزشکی دارم که ماهانه ۵ میلیون تومان از من حقوق میگیرد که برای این میزان حقوق، یک مالیاتی تعیین شده است که من این مالیات را کسر میکنم و به حساب سازمان امور مالیاتی واریز میکنم. شما نمیتوانید بدون بررسی بگویید که این اتفاق نمیافتد.
عبداللهزاده: شما معاون نظارت سازمان نظام پزشکی هستید که یکی از وظایف مهمش نظارت برفعالیت حرفهای پزشکان بهعنوان یک گروه صنفی است، یکی از بخشهای مهم این فعالیت حرفهای در واقع پرداخت مالیات است که شما در راستای همین ظرفیت و وظیفهای که دارید در جلسات مالیات شرکت میکنید، الان میتوانید بفرمایید که نظام پزشکی و ۹۸هزار پزشکی که مجوز کار دارند و شما بهعنوان یک وظیفه حرفهای پزشکان که در جلسات مالیات هم رفتهاید، چه مقدار باید مالیات پرداخت بکنند و چقدر دارند پرداخت میکنند؟
جهانگیری: اولا پرداخت مالیات وظیفه سازمان نظام پزشکی نیست، ما بهعنوان یک صنف به جلسات مالیاتی میرویم و صحبت میکنیم، سازمان نظام پزشکی رابط میان سازمان امور مالیاتی و جامعه پزشکی است؛ از جامعه پزشکی دفاع میکند که مثلا این اتفاق بیفتد یا نه و هزینهها و مباحث دیگر را مطرح میکند. یک اشتباهی که همه فکر میکنند این است که، سازمان نظام پزشکی اصلا هیچ اطلاعاتی در مورد حقوق پزشکان ندارد چون هیچ جزئیاتی را به نظام پزشکی ارائه نمیکنند، بیمهها یا وزارت بهداشت اطلاع دارند اما سازمان نظام پزشکی نه قانونا اجازه دارد که درآمد پزشکان را بداند و نه پزشکی به آنها اطلاع میدهد.
عبداللهزاده: پس چگونه از آنها دفاع میکنید که پزشکان دارند صد در صد مالیاتشان را پرداخت میکنند؟
جهانگیری: بالاخره ما برنامه داریم و بررسی میکنیم و الان بر اساس کلیت ماجرا صحبت میکنیم، وقتی تمام مالیات را برای پزشکان مطبدار روی ۱۵۰ میلیون تومان میبندند چون بحث بیمارستانها جداست، شما که در وزارت رفاه بودید حجم پرداخت ویزیت ما چقدر است؟
عبداللهزاده: طبق آمار در سال ۹۵ حساب ملی سلامت خانوار، چیزی نزدیک به ۱۸هزار میلیارد تومان برای درمان دارد هزینه میدهد، بودجه دولتی تقریبا نزدیک به ۱۷هزار میلیارد تومان است، بیمهها، تامین اجتماعی ۲۰ میدهد، خدمات ۵/ ۱۵ میدهد، سایر بیمهها ۵/ ۱۱ و تکمیلی هم ۷ میدهد، هرکدام هزار میلیارد تومان، که مجموع تمام اینها میشود حساب ملی سلامت که بر اساس حساب و کتاب اینها میتوان فهمید که مجموع درآمد پزشکان چقدر است. فکر میکنید مجموع درآمد پزشکان چقدر است؟ بر اساس این ارقام با زدن حداقل تخمینها فکر میکنید درآمد پزشکان چقدر است؟
جهانگیری: طبق آمار و براساس حرفی که در حوزههای مختلف زده شده است ۱۸درصد این ارقامی که شما گفتید برای پزشکان است یعنی حدود ۱۸هزار میلیارد تومان.
عبداللهزاده: ما با چند روش حساب کردیم،یکی روش درآمدی ودیگری روش هزینه ای، این روش هزینهای است یعنی در جاهای مختلف هزینههایی که برای درمان سرپایی یا بستری کردهاند و ما آمدهایم در اینها نسبت دولتی به خصوصی، حقالعلاج و سهم پزشکان را حساب کردهایم و این آماری است که وزارت بهداشت در سال ۹۵ داده است که براساس اینها مجموع درآمد پزشکان ۳۱هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان یعنی حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان بالاتر از آنچه شما حدس زدید، است. بهجز این دو روش درآمدی و هزینهای از یک منبع کاملا مستقل دیگر هم چک کردیم و دقیقا به همین عدد رسیدیم یعنی از سه روش به همین عدد رسیدیم؛ حساب ملی سلامت یک منبع است، یک منبع دیگر هم که اسمش را نمیبرم هم نگاه کردیم و آن هم همین بود؛ نزدیک به ۳۲هزار میلیارد تومان، این مبلغ عدد خیلی عجیبی نیست، همانطور که شما فرمودید، بانک جهانی گفته است که سومین حوزه پردرآمد دنیا، خدمات درمانی است.
جهانگیری: بانک جهانی نمیگوید پردرآمدترین، بلکه میگوید سومین عرصه مطمئن سرمایهگذاری، سلامت است، به این معنی که احتمال ریسک آن کمتر است. شما یک اقتصاددان هستید، جایی که ریسک کمتر باشد میتواند پایینتر باشد.
عبداللهزاده: به نسبت سایر حوزهها، حوزه درمان در دنیا حوزه بسیار خوبی برای سرمایهگذاری است، اتفاقا حوزهای است که خیلیها در آن سرمایهگذاری میکنند؛ به نظر میرسد که عددی که ما در سال ۹۵ داریم میبینیم یعنی همان ۳۲ هزار میلیارد تومان، یعنی اگر قضیه تورم را که دارد زیاد میشود حساب کنید و این جمله هم صحیح نیست که بگوییم تعرفههای پزشکی افزایشی نداشته است چون سیستم ما در بحث فنی سرویس است و همین که شما میدانید به نسبت همین out of pocket در این مدت چند سال دارد افزایش مییابد همانطور که دکتر قاضی زاده هم قبل از رفتنشان به این موضوع اشاره کردند؛ البته لازم است بگویم که اولین متهم نظام اقتصادی مشکلدار ما در حوزه درآمدی سازمان امور مالیاتی است؛ در دنیا نظام مالیاتی بر اساس مالیات بنگاه که مالیات بر سود و مالیات ارزش افزوده است، مالیات فردی (سیجیتی) و مالیات بر درآمد و مالیات تراکنش، کل مالیات را دریافت میکند و عمدهترین دلیلی که در دنیا مردم علاقه دارند مالیات بر مشاغلشان را درست پرداخت کنند این است که یک اژدهایی به اسم مالیات بر درآمد فردی وجود دارد. یعنی این مالیات بر درآمد فردی، میتواند تا ۷۰ درصد سهم درآمد شما را بخورد، آنقدر وحشتناک است که حاضر است تمام مالیات شغلیاش را چه به اسم پزشک یا وکیل یا فریلنسر پرداخت کند چون در این صورت ۲۰ درصد از درآمدش را برای مالیات میدهد ولی در غیر این صورت ۷۰ درصد درآمدش را باید مالیات بدهد. مالیات در دنیا به سمت پلکانی رفته است؛ میگوید شما مثلا تا ۸ هزار دلار در سال معاف از مالیات هستی، پله بعدی مثلا ۱۲ هزار دلار در سال است که تا این پله مالیات مثلا به ۵ درصد میرسد و هرچه درآمد بالاتر میرود مالیات هم بالاتر میرود؛ وقتی از یک پلهای رد بشود مالیات شما به ۷۰درصد هم میرسد.
در کشورهای سوسیالیستی این گونه است؟
عبداللهزاده: خیر، میخواهم بگویم که این فقط مربوط به نظام پزشکی نیست. بالاترین نرخ مالیات بر درآمد در سوئد ۷۴ درصد، در نروژ ۶۰درصد، در دانمارک ۷۰ درصد، در انگلستان ۶۳ درصد و در آمریکا ۴۳ درصد است. سهم میانگین مالیات بر درآمد فرد در دنیا ۴۲ درصد درآمد مالیاتی است؛ ولی در ایران ۱۴ درصد است. آقای دکتر درست میفرمایند که ۴۵۰۰ میلیارد تومان برای مشاغل که عملا بهنوعی فردی محسوب میشود، عدد بیربطی نیست. من فکر میکنم داستان این نیست که پزشکان تنها گروهی هستند که این کار را میکنند، نظام مالیاتی ما کاری کرده است که باوجود اینکه میلیاردها تومان خرج ساخت یک سازمان مدرن کرده است، به دلایل مختلفی از جمله تضاد منافع همچنان ممیزمحور است. زمانی که در بانک جهانی کار میکردم در دنیا شاخصی وجود داشت که ۲۰ تا ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی تقریبا باید درآمد مالیاتی فرد شود. در ایران وقتی این رقم را حساب میکنیم، حدود صد هزار میلیارد تومان کم داریم که یک قسمت آن شامل پزشکان است. نظام مالیاتی ما باید کمترین نیاز را به ممیز میداشت. الان ما در واقع نظام مالیاتی نداریم؛ چون نظام مالیاتی ما دست حسابداران است و حسابداران هم سیاستگذاری نمیکنند و فقط حسابداری میکنند. نظام مالیاتی ما بر اساس قواعد نیست بر اساس استثنائات است. شما اگر کتاب مالیات را نگاه کنید بیشتر استثنا است. جانباز، هنرمند، مناطق و... استثنا هستند. این اسمش سیاستگذاری نیست. نظام مالیاتی باید یک قاعده کلی باشد با پنج درصد استثنائات و این پنج درصد هم با یک ارزیابی درست مشخص شود.
در نظام مالیاتی ما چیزی به اسم اظهارنامه وجود دارد که بر اساس اظهار خود افراد است. در سال ۹۳ که دولت درخواست انصراف داوطلبانه افراد از دریافت یارانه را داد، حدود ۵۲ درصد افراد جامعه درآمد ماهانه خود را زیر ۶۰۰ هزار تومان و ۷۰ درصد زیر یک میلیون تومان اظهار کرده بودند. آقای دکتر شما در جایی فرمودید ۹۵ درصد از پزشکان اظهارنامه مالیاتی خود را ارائه میدهند. رئیس سازمان مالیاتی استان تهران میگوید در سال ۹۶، حدود ۴۵ درصد اصلا اظهارنامههای خود را پر نکردهاند و ۶۸ درصد آنها گفتهاند درآمدشان کمتر از ۵۰۰ هزار تومان است و تنها ۵ درصد مالیات بیشتر از ۵ میلیون تومان را اظهار کردهاند.
آقای دکتر جهانگیری پیش از اینکه بحث را ادامه دهید، این سوال را میپرسم؛ چه مقدار از آن درآمد ۳۱ هزار میلیارد تومانی پزشکان در سال ۹۵ باید به عنوان مالیات پرداخت میشد؟
جهانگیری: من این آمار را قبول ندارم؛ چون اگر درمورد ویزیت صحبت میکنیم خودش یک بحثی است. در سهم ویزیت که اکثر آنها بیمه است و در کل کشور با بیمه قرارداد دارند؛ یعنی از این حجم شما آزاد و غیرآزاد را حساب کنید، خود سازمان تامین اجتماعی میگوید کلا ۴/ ۷درصد در حوزه ویزیت پولهایم را پرداخت میکنم. به بیان دیگر حدود ۱۰ درصد از آن برای ویزیت سرپایی میآید و مابقی آن در حوزههای دیگر درمان هزینه میشود. اگر آن ۹۰ هزار میلیارد تومان را در نظر بگیریم، یعنی ۹ هزار میلیارد تومان از آن در حوزه ویزیت صرف میشود. اینکه قانون و سیستم ناکارآمد است را کاملا قبول دارم. سیستم یک بحثهایی را دارد ایجاد میکند و میگوید براساس تبصره ماده ۱۰۰، در صورت داشتن زیر ۲۴۰ میلیون تومان درآمد، نیازی به ارائه اظهارنامه نیست. هر سال ۲۰ درصد را خارج میکردند و بررسی میکردند و بقیه را براساس تفاهمنامه و اظهاری که داشتند، انجام میدادند. قانون این کار را انجام میدهد و به شما اجازه افزایش مالیات به نسبت سال قبل بدون بررسی جدید میدهد، میگوید شما هرچقدر درآمد داشتی به من اعلام کردی و زیر ۲۴۰ میلیون بودی، حالا مثلا ۲ میلیون مالیات میدادی، ۵ درصد به این مبلغ اضافه کن و مالیاتت را بده و کار تمام است. این معادله امسال برای زیر ۸۲۸ میلیون تومان بوده است. این معادله برای همه صنوف بوده است نه فقط پزشکان. یک عده را هم رندوم انتخاب، بررسی و راستیآزمایی میکنند. وقتی این اتفاق میافتد، از ۲۰ هزار نفری که اعلام شده در سال ۹۶ در تهران ۴۵ درصدشان اظهارنامه ندادهاند، تعداد زیادی جزو تبصره ماده ۱۰۰ بودند که لزومی نداشته اظهارنامه مالیاتی بدهند.
عبداللهزاده: چه کسی باید بگوید که لزومی نداشته اظهارنامه بدهند؟
جهانگیری: این قانون باید اصلاح شود. ولی قانون گفته است شما زیر ۲۴۰ میلیون تومان نباید اظهارنامه بدهید. رئیس سازمان امور مالیاتی میگوید شما اظهارنامه ندادید، در حالی که قانون این موضوع را وضع کرده است. چند درصد از پزشکان عمومی در سال ۹۶ بالای ۲۴۰ میلیون تومان درآمد داشتند؟
شما میگویید این مقدار اظهارنامه نداده است، ما میگوییم قانون اجازه داده است که اظهارنامه ندهد. به قول شما این ناکارآمدی سازمان امور مالیاتی است و فقط برای ما هم نبوده برای همه صنوف بوده که درآمدها را اینطور اعلام کردهاند و میتوانستند اظهارنامه ندهند و به نسبت قبل چند درصدی بالا برود. بنابراین منظورمان از ۹۵ درصد این بوده که یا از تبصره ماده ۱۰۰ استفاده کردهاند یا اظهارنامه دادهاند. حالا اینکه به تبصره ماده ۱۰۰ ایراد داریم یک بحث دیگری است، به موضوع اظهارنامه ایراد داریم خب اظهارنامهها هم میدانیم که همه براساس واقعیت نیستند، در تمام صنوف این جور است، آنچه داده میشود باید به روشی راستیآزمایی بشود که همانطور که فرمودید در تمام کشورهای دنیا انجام میشود.
در یک جمعبندی باید گفت، اولا جامعه پزشکان دوست دارند که قانون مالیات برای همه شفاف شود و به آمار ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی و ۵۰۰ هزار میلیارد تومان در مجموع با حق بیمه بهصورت کلی برسد. الان ۱۴۰ هزار میلیارد تومان است که تصویب کردهاند که هنوز چند صد هزار میلیارد متفاوت است با چیزی که باید باشد. ما در حوزه پزشکی در سال ۹۷ و امسال براساس قوانین کارهایی کردهایم. قطعا مانند بسیاری از صنوف در برخی موارد براساس قواعد و در برخی موارد براساس کمکاری همکارانمان، مالیاتی که باید پرداخت میشده پرداخت نشده است. اما این حجمی را که گفته میشود که مالیات پزشکان بیش از هفت هزار میلیارد تومان یا ۶۷۰۰ میلیارد تومان است، اگر بخواهیم ببینیم، آن طرف قضیه هم باید مالیاتهایی را که باید جمعآوری شود نیز در نظر گرفت. اگر بخواهیم جامعه پزشکی را به نسبت اصناف دیگر بسنجیم، همسنگ جلو میرود و با خدماتی که ارائه میکند، بهصورت عام، یک چیزی جلوتر هم هست. اگر همه جوانب و ابعاد مالیات را درست کنیم، مالیات جامعه پزشکی باید از این بیشتر باشد. اما اینکه همه در مبحث مالیات روی جامعه پزشکی متمرکز شدهاند، جای سوال دارد.
ما اگر جامعه پزشکی را در واقع بهعنوان یک صنف نخبه در نظر بگیریم، چه ایرادی دارد بخواهیم از جامعه پزشکان این درخواست را داشته باشیم که در مقابل قانون تمکین کنند و پیشتاز باشند. الان قانون میگوید باید کارتخوان نصب کنید چرا باید مقاومت صورت بگیرد. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، ۹۸ درصد از مالیاتی که باید از سوی پزشکان پرداخت شود عملیاتی نمیشود.
جهانگیری: نخست اینکه ما درمورد نصب کارتخوان هیچ مقاومتی نکردهایم. دوم اینکه این آمار ۹۸ درصدی از سوی یک کارشناس ارائه شده که اصلا مورد تایید مرکز پژوهشهای مجلس نبوده است. این کارشناس مثلا محاسبه کرده که ۸۰ هزار پزشک چه میزان درآمد دارند و بعد پزشکان را براساس پزشک عمومی و متخصص طبقهبندی کرده و ضرب و جمع کرده و بعد مالیات آن را محاسبه کرده است.
عبداللهزاده: البته آمارهایی که من ارائه کردم همه براساس آمارهای استخراجشده از حساب ملی سلامت بوده است.
جهانگیری: در تاریخ هفتم مرداد نامهای از سوی سازمان نظام پزشکی و سازمان امور مالیاتی نوشته شد که براساس آن جامعه پزشکان کارتخوانها را نصب و این موضوع را اجرا خواهند کرد. یک زمانی است که بیتفاوت هستیم و شما میگویید چرا حرف نزدید. بنابراین ما عقب نکشیدیم که این کار را نمیکنیم. در جامعه پزشکی یک عده آمدند به ما اعتراض کردند که شما چرا این برگه را امضا کردید. ما سریع جلساتی برگزار و آنها را توجیه کردیم. رسانهها آمدند به حواشی نصب کارتخوانها پرداختند. یک قسمتی از کارهایی که در رسانهها انجام شد، واقعا تحقیرآمیز و توهینآمیز بود. مثلا کارتخوان را در دست گرفتند و گفتند آقایان دکتر اینگونه کارت بکشید. رئیس سازمان امور مالیاتی تهران به رئیس سازمان نظام پزشکی نامه زد که بیایید برای پزشکان آموزش بگذارید و بروید در سایت ثبتنام کنید. ما به سایت مراجعه کردیم و در آنجا عنوان شد که ۱۲ هزار تومان باید پرداخت کنیم. بعد ما گفتیم ۷۰ هزار نفر ۱۲ هزار تومان پرداخت کنند جمع این مبلغ کجا میرود. در مورد این مساله برایتان حرف در میآورند. ما گفتیم اولا ما آموزش برای نصب کارتخوان نمیخواهیم، دوما اگر باشد باید رایگان باشد و سوما اینکه زیرساختها مشکل دارد. بیایید جلسه بگذاریم با همدیگر این موضوع را حل کنیم و بعد این نامه را زدیم. رسانه آمد این را بولد کرد و هندوانهفروش و لبوفروش را برای ما گذاشتند که از اینها یاد بگیرید.
آموزش نصب کارتخوان و رسانهای شدن آن التهاباتی را درون سیستم پزشکی بهوجود آورد در حالی که ما نگفته بودیم که به آموزش نیاز داریم. ما عنوان کردیم که کارتخوان را نصب میکنیم اما تبعیض را نمیپذیریم. این مسائل همه حل شد تا رسید به اینکه شورای نگهبان لایحه پایانههای فروشگاهی و سامانه مودیان را رد کرد و گفت مغایر شرع و قانون اساسی است. با این وجود بازهم ما به پزشکان گفتیم که الزامی است و بروید ثبتنام کنید. ما میگوییم از لحاظ سیستماتیک یک تغییری دارد صورت میگیرد و سازمان نظام پزشکی بهعنوان مسوول صنف دارد این موضوع را پیگیری میکند که انجام شود و نیامده در مقابل نصب کارتخوان بایستد.
شما قبول دارید در یکسری بخشها شفافیت لازم برای درآمد پزشکان وجود ندارد؟
جهانگیری: بله قبول دارم. به همین دلیل است که میگویم بیاید انجام دهید اما بقیه هم انجام دهند. اگر پزشکها کارتخوان داشته باشند به نفعشان است زیرا مشخص میشود که چقدر درآمد دارند و دیگر نیازی نیست که رسیدگی شود. برای همه صنوف خوب است و باید این اتفاق بیفتد. نباید براساس یک قانون بخشی از جامعه را که همانند سایر صنوف به تکالیف خود عمل کرده انگشتنما کنیم و قوانین را فقط برای آنها وضع کنیم.
شاید این موضوع به دلیل درآمد بالای پزشکان بوده؟
جهانگیری: نه اینگونه نیست.
عبداللهزاده: براساس تجارب کاری که در بدنه دولت داشتم، احساس میکنم در حاکمیت ما عدهای واقعا تلاش میکنند که اوضاع را بهتر کنند حتی اگر باید خبر بد بدهند و حتی اگر باید کار سخت انجام دهند. این موضوع یک طرف داستان است و از آن طرف هم عدهای دنبال منفعتطلبی فردی و رانتی هستند. این موضوع به پزشک و اینها هم منحصر نیست و در همه صنف و گروهها وجود دارد. اما نقش ما در حل این مساله چیست؟ براساس تجارب من مهمترین معضل حاکمیت ایران این است که نتوانسته منفعتطلبی گروههای ذینفع را که در درون این سیستم اقتصادی و اجرایی قرار دارند به نفع منفعت کلی حاکمیت و مردم مهار کند. نتیجه این سیستم این شده که گروهها سعی میکنند یک چیزی از این نظام را که در واقع از جیب مردم است بکنند. گروههای دیگری هستند که قوانین و استثنائات و بندها را میآورند و مثلا زیرآب طرح به نسبت خوب پایانههای فروشگاهی زده میشود و طرحهای مشابهی که بعضا خوب بوده است. از طرفی وقتی دولت و مجلس خواستند کار کنند ظرف یک جلسه ۱۰۹ بند قانون تجارت را تصویب کردند. مهمترین قانون تجارت ما ظرف یک بشین و پاشو ۱۰۹ بند آن تصویب شد. اما در این چهار سال، هشت سال و چهل سال چندبار نشستهاند قانون کارآمد مالیاتی درست و حسابی تدوین کنند؟
جهانگیری: شاید قانون مالیات هم سر یک بشین پاشو بوده که در حالحاضر چنین وضعیتی دارد.
عبداللهزاده: نتیجه این موضوع این شده که ما یک قانون مالیات نداریم و کتاب استثنائات داریم که هیچ مبنایی هم ندارد و شفاف نیست مثل تبصره ماده ۱۰۰ و غیره. ما بهجای اینکه جلوی تغییرات مثبت را بگیریم، بیاییم همجهت شویم در راستای اینکه این تغییرات مثبت درست شکل بگیرد. گروه مرجع پزشکی، گروهی است که در تاریخ پزشکی ما نقش برجستهای در تغییر و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته است. در حالحاضر جمع وزینی از پزشکان ما در مجلس هستند و همیشه هم بودهاند، آنها بیایند این قانون مالیات را درست کنند. یکی از دردهای جامعه پزشکی این است که بعضا سال به سال حقوق و کارانه خود را دریافت نمیکنند. این کسریها باید از همین منبع مالیاتی تامین شود که لازمهاش این است که منبع مالیاتی درستی تعریف شود که همه ما منفعت آن را ببینیم.
جهانگیری: سال قبل همه ما ۷۵ درصد درآمدمان را مالیات دادیم. برای این صحبت دلیل دارم. وقتی که مالیات درست دریافت نمیشود در نتیجه اقتصاد هم درست نمیچرخد و در نهایت به چاپ پول روی میآوریم. وقتی که پول چاپ میشود ارزش پول با افت روبهرو میشود. انگار من دوباره مالیات دادهام چه فرقی میکند.
عبداللهزاده: تفاوت این موضوع این است که مالیات قرار است یک کارکردی داشته باشد که درآمدزایی کند و یکی از کارکردهایش هم درست کردن توزیع درآمد در جامعه است. تورم از جیب کسی میرود که درآمدش فقط ریالی است. اما فردی که ماشین یا خانه دارد، ارزش داراییاش به تناسب با تورم رشد میکند.
به هر حال، در مورد این صحبتی که بعضا میگویند که کار ما ۳۰ تا ۵۰ درصد زیر قیمت واقعی است، بهعنوان کسی که سالیان سال است در حوزه سیاستگذاری کار میکنیم، کارمان این است که به بخشهای مختلف جامعه بگوییم و گاهی خبر بد بدهیم که با این روشی که جلو میرویم، با این کسری بودجه ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی، از آن تورمی که یکبار سه برابر شده است، باید انتظار داشته باشیم یک ۵۰ درصد دیگر حداقل زیاد شود. امسال نشود سال بعد این اتفاق میافتد. بهطور مثال معلم میگوید اول حقوق من را زیاد کنید. همه ما به نسبت معیارهای جهانی حقوقهای کمتری دریافت میکنیم. اما مالیات نمیگوید به نسبت معیار جهانی، اگر قرار بود به نسبت جهانی مالیات بگیرد که اصلا داستان دیگری بود. هزینههای ما هم به نسبت معیار جهانی نیست، مثلا شما در دانشگاه جانز هاپکینز باید ترمی ۳۰ هزار دلار شهریه بدهی ولی اینجا اینجوری نیست. بنابراین این حرف درستی نیست که بگوییم یک جای دیگر از ما کم میشود و انگار مالیات میدهیم. یک حرف غلط توجیه یک حرف غلط دیگر نیست، اگر یک نفر دیگر مالیات نمیدهد توجیه مالیات ندادن ما نمیشود.
جهانگیری: من نگفتم دستمزد حرفهای پزشک را بالا ببرند، الان نسبت به سایر اقشار درآمد پزشک یک مقدار بیشتر است فعلا آن را نگه دارید. اما هزینه مرتبط با حوزه سلامت که افزایش پیدا کرده است، این هزینه را باید از یکجایی بپردازیم. الان تا سال ۹۶ در بخش خصوصی میانگین ۲۰ درصد از پزشک میگرفتیم، الان به ۳۵ درصد رسیده است تا هزینههای خود بیمارستان شود و آن را بچرخانیم. همان پول که نگه داشته شده است هیچ، ضمن اینکه آن پول را با تاخیر میدهیم هیچ، باز درصد پولی که کم میکنیم را زیاد کردهایم، به دلیل اینکه هنوز تعرفهها درست نشده است. من باید به پرستارها پول بدهم که باید از یکجایی تامین شود. اما تعرفه من چقدر بالا رفته است؟ نتیجه اینکه پول کم میآوریم که باز آن را از پزشک کم کردهایم. یعنی ضمن اینکه به پزشک پول کم دادهایم، در اینجا درآمدش را هم کم کردهایم که مجموع این موارد یک سیکل معیوب ایجاد کرده است.
عبداللهزاده: آقای دکتر یک تناقض را برای من توضیح میدهید؟ اگر وضعیت پزشکان اینقدر بد و ناراحتکننده است چرا امسال بیشترین حجم کنکوریها برای رشته پزشکی بوده است؟
جهانگیری: بحث من این نیست که وضع پزشک بد است ولی زمانی که زندگی شما روی یک هزینهای سوئیچ میشود، براساس این هزینه جلو میروید. پزشک من ضمن اینکه درآمدش امسال یک ریال افزایش پیدا نکرده، ۱۰ درصد هم کاهش پیدا کرده است. هزینههای زندگیاش از آن طرف به دلیل تورم افزایش پیدا کرده است. این موضوع یک بالانسی را به هم زده است. حالا اینکه قبلا زیاد میگرفته یا کم میگرفته را کاری ندارم اما یک رشد معکوس را شروع کرده است. در بیمارستان سینا و امام خمینی که دولتی هستند الان پول ندارند که برخی تجهیزات را بخرند و به بیمار میگویند برود از بیرون تهیه کند اما ممنوع است. بیمار بهجای اینکه یک روز روی تخت بماند ۵ روز میماند تا دستگاهش برسد و عمل شود. این تجهیزات را به بیمارستانها نمیدهند. این ۵ روز را باید پول هتلینگ بدهیم که در مجموع هزینه ما را افزایش میدهد.
عبداللهزاده: اول از همه اینکه مشکل ما این است که در این وضعیت اقتصادی که با بحران مواجه هستیم، باید گروههای مختلف که روی آنها سرمایهگذاری کردهایم بیایند دست به دست هم دهند و سهم خودشان را برای بقای این مملکت بدهند. یک گروه پزشکان و یک گروه وکلا و مهندسان و اقتصاددانان هستند. کار سختی است اما ما این تجربه را داریم که در زمان جنگ پزشکان و مهندسان و همه بسیار زحمت کشیدند.
دوم اینکه مهمترین تعهد ما به همدیگر در نظام اقتصادی اسمش مالیات است که متاسفانه در ایران اولین متهمش برای این فاجعه مالیاتی خود سازمان امور مالیاتی است که خودش و سیاستگذاران حول آن تا به حال ننشستهاند یک سیاستگذاری درست کنند که درآمد ما مستقل از نفت شود و تا حدی به درآمدهای مالیاتی نزدیک شود. اتفاقا نقدهایی بسیار جدی قبل از وکلا و پزشکان به همین سازمان امور مالیاتی وارد است. در مورد قضیه پزشکان باید گفت به دلایل مختلفی این موضوع جواب نداده است. یکی از آنها این است که گروههای مختلف باید یک مبنای محاسباتی را قبول کنند. این مبنای محاسباتی میتواند از جاهای مختلفی بیاید، از حسابهای سلامت و کارتخوانها بیاید. البته یک نظام مالیاتی درست و حسابی نیازی به کارتخوان ندارد و اظهارنامه هم مبنای آن نیست. در دنیا مالیات بسیار مهم است. مالیات یکی از چهار موردی است که میتوان حریم خصوصی را با آن نقض کرد. برای مالیات دولت این اجازه را دارد که حسابهای بانکی افراد را چک کند. یکی از کارهایی که ما کردهایم حساب کردن درآمد بیش از ۹۰ هزار پزشک بوده است که متوسط درآمدشان ماهی ۳۰ میلیون بود البته توزیعشان یکی نبود.
جهانگیری: متوسط گردش مالیشان ۳۰ میلیون تومان است نه درآمدشان. من خودم ۱۰ برابر حقوقم گردش مالی دارم.
عبداللهزاده: شما چطور میفرمایید که درآمد عمده بیش از ۹۰ هزار پزشک، از یک روش دیگر به جز پزشکی است. انگار که بگوییم مثلا مغازهدار، عمده درآمد ورودی به حسابش از طریق یارانه است؟ اگر حرف شما درست باشد یعنی همه پزشکان کارخانه دارند. ما از سه روش محاسبه به یک عدد برای درآمد پزشکان رسیدهایم. ما باید یک مبنای محاسباتی را قبول کنیم. یا باید حسابشان را نگاه کنیم، یا حسابهای ملی سلامت را حساب کنیم، یا از روی بودجه خانوار نگاه کنیم. بالاخره باید یک روش را قبول کرد. صحبتی که شما کردید این بود که عده زیادی از پزشکان، پزشک عمومی هستند و درآمد کمی دارند و بقیه پزشک متخصص. اتفاقا مالیات آن بالاتر میرود، زیرا مالیات پلکانی است. اگر همه یک مقدار دریافتی داشته باشند همه در پلههای پایینتر قرار میگیرند، اما وقتی یک عدهای نگیرند یعنی یک عدهای خیلی میگیرند و آنها میروند در پلههای بالا. بالاترین پله مالیاتی برای مشاغل ۲۵ درصد است اما برای حقوق ۳۵ درصد است.
یکی از روشهای بسیار قابل قبول در دنیا برای مبنای مالیاتی این است که میآیند گردش حساب را چک میکنند. حالا در این گردش حساب، آن علیالراسی که میزنند که نسبت سود از درآمد را مشخص میکند، به نظر میرسد پزشکان یکی از پایینترین علیالراسها را دارند؛ ۱۵ تا ۴۰ درصد. برای یک رستوران فکر میکنید علیالراسش چقدر است؟ چلوکباب ممتاز ۲۰ درصد. درصد بالایی از محصولی که رستوران میدهد، کاملا نهاده اولیه خریدنی دارد ولی خدمتی که پزشک میدهد این نیست و درصد هزینههایش خیلی کمتر است ولی ضریب علیالراس مالیاتی برای درآمد پزشک پایین گذاشته شده است.
جهانگیری: بر فرض مثال من یک رستوران میروم، هزینه تمامشدهاش درآمده است ۵۰ هزار تومان اما از من ۱۰۰ هزار تومان میگیرد چون قیمتش مبنای خاصی ندارد. الان سودش را ۲۰ درصد در نظر گرفتهاند. بالاترین سودی که در یک کالا میتوانیم ببینیم مربوط به لبنیات است. اما این یک کتابی است که بانک مرکزی، سازمان امور مالیاتی با اصناف نشستهاند تدوین کردهاند. درست و غلطش را اصلا کار نداریم که از امسال هم دیگر برداشته شده است. بالاخره این از لحاظ قانونی مرجع رسیدگی بوده، اما وقتی پزشکی به این قوانین عمل میکند که دیگر نباید به او بگوییم چرا چنین اتفاقی افتاده است.
عبداللهزاده: اتفاقا به همین کتاب هم عمل نمیکنند. همانهایی که رفتند رندوم چک کردند من فقط تفاوتش را به شما بگویم. مالیات ابرازی بیش از ۶۸ درصد پزشکان زیر ۵۰۰ هزار تومان بوده است. وقتی آمدند بررسی کردند مشخص شده که مالیات قطعی فقط ۳۷ درصد از آنها این رقم بوده است. مالیات ابرازی ۲/ ۵درصد پزشکان بیش از ۵ میلیون بوده است. وقتی که رندومی رفتند بررسی کردند، ۲/ ۵درصد به ۳/ ۱۱درصد رسیده است؛ یعنی اگر میرفتند بقیه را هم بررسی میکردند قطعا این عدد بیشتر میشد. در همین داستان، مالیات اعلامی از سوی پزشکان برای هر نفر در سال ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده، وقتی ممیز رفته همان رندوم بررسی کرده است متوسط مالیات به ۱۴ میلیون تومان رسیده است. مالیات پزشکانی که درآمد بالا داشتند بهطور متوسط خودشان میگفتند ۱۷ میلیون تومان ولی وقتی بررسی شده است به ۷۶ میلیون تومان رسیده است. یعنی حتی ما مطابق با همین قانون رفتار نکردهایم. من خودم مخالف این هستم که مامور مالیات به سراغ آدمها برود، ما باید یک نظام دابل ریپورت داشته باشیم که اگر از کارت من کم میشود همان لحظه بگوید از کارت من کم شده و روی یک حساب دیگر رفته است. مالیات هم میگوید یک خروجی و یک ورودی داشته است. براساس همین کتاب مالیات، بیمارستانها هر سه ماه یکبار باید گزارش بدهند اما بسیاری از بیمارستانها گزارش فصلی نمیدهند. براساس مصاحبه آقای رستمپور، تا الان ۲۱ درصد از پزشکانی که به آنها گفته بودند یک سامانه کارتخوان معرفی کردهاند یعنی ۱۴ هزار پزشک. من حساب کردم بقیه پزشکان شده بیش از ۵۵ هزار نفر. از آن ۹۸ هزار پزشکی که شما فرمودید، حدود ۷۰ هزار نفر دستگاه کارتخوان را معرفی نکرده بودند. از آن ۷۰ هزار نفر، ۱۵ هزار نفر ثبت کردند و ۵۵ هزار نفر هنوز ثبت نکردهاند. این از یک قشر فرهیخته بعید است.
جهانگیری: این نتیجهگیری غلط است. ۹۸ هزار پروانه صادر کردیم و این تعداد مطب ندارند، خیلی از افرادی که پروانه میگیرند در موسسات کار میکنند. حدود ۷۰ هزار و خردهای مطب در سراسر کشور وجود دارد که حدود ۹۵ درصد پروانه دارند و ۵ درصد هم پروانه ندارند و شاید حتی پرونده مالیاتی هم نداشته باشند. دومین بحثی که وجود دارد این است که اگر همه مسائلی که شما میفرمایید درست باشد، اولا یک مقاومتی در کل افراد به وجود آمده است که خودمان این مقاومت را در جامعه پزشکی داریم برطرف میکنیم. قانون که تفاهمنامه نمیخواهد ولی یکی از دلایلی که خود ما این نامهای که نشان دادم را امضا کردیم این است که ما یک قشر فرهیخته هستیم و اگر در بحث مالیات جلو نیاییم بقیه صنوف هم نمیآیند. قطعا در بین ما مقاومتهایی وجود دارد. اما اگر از همان اول کسی مداخله نمیکرد و ما بودیم و سازمان امور مالیاتی، شاید الان همه کارتخوانها را ثبت کرده بودند. اما چون این موضوع به رسانهها کشیده شد این مقاومت بیشتر شد و کمپینهایی راه افتاد و یک عدهای عمدا به این موضوع دامن زدند.
صبحت با جامعه پزشکی خاص است و زبان سخن گفتن با آنها هم همینطور، نظارت بر جامعه پزشکی نظارت خاص است و بالاخره ظرافتهای خاص خودش را دارد. اگر ما خودمان این موضوع را پیگیری میکنیم دو دلیل اصلی داشته است؛ نخست اینکه ما بهتر میتوانیم با جامعه پزشکی صحبت کنیم اما مهمتر از آن این است که اگر این طرح را جامعه پزشکی نخواهد انجام دهد، بقیه صنوف هم به آن اقتدا میکنند و انجام نمیشود. بنابراین اگر ما جلو برویم، بقیه هم پشت سر ما میآیند. ما از این پس مطالبه شفافیت میکنیم و عنوان میکنیم که بقیه صنوف هم باید بیایند. نظر ما این است که همه باید تا ریال آخر مالیات خود را پرداخت کنند. اگر یک پزشک عمومی در سال ۲۰ میلیون تومان مالیات ندهد مشکل دارد. مگر میشود یک نخبه مملکت نتواند آنقدر خلق ثروت کند که سالی ۲۰ میلیون تومان مالیات بدهد، یک فوقتخصص من باید راحت ۲۰۰ میلیون مالیات بدهد، یک بیمارستان باید مثلا چند میلیارد تومان مالیات بدهد و این صحبت را به آقای وزیر هم گفتم. بخشی از این مبلغ باید در همین بخش سلامت هزینه شود و بخشی هم به جامعه برمیگردد و باید یک بسته درست برای آن طراحی شود. امروز جامعه پزشکی بهعنوان قشر فرهیخته پیشتاز شفافیت است و لازم است همه جامعه از این موضوع حمایت کنند.
ارسال نظر