سفرنامه طبس
زمردی در میان کویر
چگونه به طبس برویم؟
پیش از تاریکی هوا، اتوبوس تورمان از تهران به سمت جاده قم حرکت کرد. از کنار کاشان، اردستان و نایین گذشتیم و نیمههای شب، جندق و شهر خور را رد کردیم. آفتاب طلوع کرده بود که به جادهای بکر و زیبا وارد شدیم. جادهای که «نبکا» یا گلدانهای کویری در آن مشهود بودند و رملهای کوچکی تا دوردستها به چشم میآمدند. کمی بعد به «طبس» رسیدیم و برای صرف صبحانه توقف کردیم.
طاقی برای همه فصول
پس از صرف صبحانه، از خیابانهای سرسبز و پر از گل طبس گذشتیم و برای دیدن اولین جاذبه که «چشمه مرتضیعلی» بود، حرکت کردیم. از جادهای باریک و کوهستانی گذشتیم و بعد اتوبوس بالای پلکانی که ما را به رودی زلال و زیبایی میرساند، نگه داشت. حدود یک ساعت از داخل و کنارههای رود پیادهروی کردیم. هوا عالی بود و مناظر زیبایی را خلق میکرد. در انتهای مسیر به تخته سنگی رسیدیم، از آن بالا رفتیم و سپس چشمانمان به منظره جذاب و زیبای «طاق شاه عباسی» که اولین سد قوسی جهان است، روشن شد. در کنار طاق نقشهای چند هزار ساله، بز کوهی را دیدیم. کمی به صدای حرکت آب گوش دادیم و بعد حرکت کردیم.
پس از دیدن طاق شاه عباسی از چشمه خارج شدیم، خانههای گبری که حفرههای چند صد ساله بودند را دیدیم و پس از بازدید قلعهای به جا مانده از فرقه اسماعیلیه، برای صرف ناهار به سمت اقامتگاه بومگردیمان در روستای «عشقآباد» حرکت کردیم.
آرامشی از جنس کویر
پیش از رسیدن به اقامتگاه برای مسافرانم گفتم که حضور ما در اقامتگاههای بومگردی چه نقش مهمی در رونق اقتصاد، حفاظت، اشتغالزایی و تبادل فرهنگها دارد. کمی بعد به محل اقامتمان رسیدیم، چیدمان اتاقها را مشخص کردیم و سپس برای صرف ناهار همگی دور سفرهای بزرگ جمع شدیم. پس از کمی استراحت، برای دیدن رملهایی زیبا و بکر که حدود یک کیلومتر با اقامتگاهمان فاصله داشتند، حرکت کردیم و در کویر با دمنوش آویشن، گفتوگو درباره آسمان زیبای کویر و پیادهروی روی شنها ساعاتی را گذراندیم، سپس برای صرف شام و استراحت به اقامتگاه بازگشتیم.
زمرد انگشتر کویر
صبح روز بعد پس از صرف صبحانه برای دیدن روستای «ازمیغان» حرکت کردیم؛ روستایی که از همان بدو ورود، گندمزارها، نخلهای تنومند و رود پر آبش دلمان را برد و باید برای مسافرانم فرصتهای عکاسی بسیاری را در نظر میگرفتم. کمی تا ظهر مانده بود که ازمیغان را به سمت «کال جنی» ترک کردیم؛ درهای عمیق و زیبا که فرسایش، طی میلیونها سال آنرا شکل داده است و عبور از دالانهایش عجیبترین حسها را برایمان تداعی کرد. حدود یک ساعت در کال جنی ماندیم و بعد به دلیل آنکه هشدار سیلاب وجود داشت، این مکان اسرارآمیز را به سمت شهر طبس ترک کردیم.
حکومت پلیکانها
در شهر طبس ناهار خوردیم و بعد به سمت «باغ گلشن» حرکت کردیم. باغی که نخلها، گلهای رنگارنگ و البته پلیکانهایی که آزادانه در آن زندگی میکنند، جلوهای منحصربهفرد به طبس داده است. قدمت ساخت این باغ به صدها سال پیش میرسد و آرامش و هوای مطبوعش برایمان بسیار دلچسب بود. کمی بعد از باغ بیرون آمدیم، بازار طبس را دیدیم و بستنی مخصوص طبسی که با شیر تازه و گلاب فراوان تهیه شده بود را امتحان کردیم. پیش از غروب، طبس را به سمت روستای «اصفهک» ترک کردیم.
روستاگردی زیر نور فانوسها
قبل از رسیدن به اصفهک، برای مسافرانم از تاریخچه آن گفتم؛ از زلزلهی سال ۵۷ طبس و تخریب روستاها، از اینکه اصفهک بافت توریستی و جدیدش را در کنار روستایی که ویران شده است، میسازد و کوچههایی که با نور فانوسها روشن میشوند. حال و هوای اصفهک مسافرانم را از زمان حال جدا کرد و عبور از میان خرابههای به جامانده از زلزله برایشان تجربهای عجیب پدید آورد.
ادامه دارد...
ارسال نظر