گـم شـدن در غـار افلاطــــــــــونی
و مساله تنها سرگرم کردن باشد و این نقطه بنیانی یک رویکرد فرهنگی به جهان سینما است. به دلیل همین مساله در فیلمهای این افراد نباید گفت کارشان خیلی خوب یا بد بوده بلکه باید بگوییم که او چه رویکردی داشته و چگونه این رویکرد را پرورانده است. در واقع کارهای معتمدی مسالهمحور است و او با مسائل پیش میرود نه با داستان. داستان برای او سکویی است که مساله را مطرح کند. متاسفانه سینمای ما دچار موقعیتهای سادهلوحانه است، ولی فیلمهای دکتر معتمدی دارای پلاتهای پیچیده است و در مقابل جهان پیچیده، سادهلوحانه نیست و ساختارمند فکر میکند و این نقدی است بر جهان موجود که این نقد در سینمای ایران در حد یک غر زدن و گلایههای در حد رادیویی است نه، بیشتر از این. این پلاتهای پیچیده نقدی است از موقعیتهای پیچیده جهان که انسان امروز در کجا و چه موقعیتی است. همواره این مساله در کارهای آقای معتمدی یک تفکر بنیادین است، اینکه با مجاز سروکار داریم یا واقعیت و ایشان به حقیقت بنیادین انسان توجه میکند. همین مساله از «افلاطون» طرح میشود تا «بردیوی» امروز. همه اینها با هم در ارتباط است و او در این فیلم این خانه را بهعنوان یک غار افلاطونی طرح میکند و این مساله کمی نیست که معتمدی مطرح میکند، اما خب مساله اینجا است که مباحث فراگیر تجاری در فضای عمومی سینمای ایران معمولا باعث میشود این نوع از افراد نتوانند در نهایت حرف خودشان را بزنند. در عین حال کارگردان لطماتش را هم میخورد و این از سوی جو مطبوعاتی سینمای ایران و رویکرد عامیانه نقادی در سینمای ایران هست و حتی رویکردهای سیاستگذاریهای دولتی همه اینها جو سینمای ایران را تبدیل به یک جو بازاری کرده است. در چنین جوی کار کردن خود خطر بزرگی است. این فیلم چه به لحاظ «بازیگری»، «نورپردازی» و چه به لحاظ «دکوپاژ» و «میزانسن»، کاری بسیار پخته و کار یک کارگردان با یک پشتوانه فرهنگی است و در واقع این «مجاز» و «واقعیت» در خود «فضا» عمل میکند و نه فقط در «بازیها» و میگوید. ما در یک غار افلاطونی گم شدیم و این ما را به ناآگاهی میکشاند و ما تبدیل به ملتی شدهایم که سرمایه ملی خود را از دست میدهد و این برای مردم خطرناک است. در غار افلاطون انسانها به یکدیگر زنجیر شدهاند و به سبب آتشی که در پسشان افروخته، تنها تصاویری را بر دیوارغار مشاهده میکنند. آنها، سایهها را میبینند و واقعیت میپندارند. جهان، دوباره به یک غار افلاطونی بزرگ بدل شده است، آدمها فقط تصاویر را میبینند. اما این غل و زنجیرها را که بر سر و گردنشان بسته درک نمیکنند و این شاید خطرناکتراز آن غار افلاطون است. ماجرای این فیلم یک گروگانگیری است که در بستر طنز و طرح یک رابطه عاشقانه، ابهاماتی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و در نهایت با گرهگشایی به یک موضوع مبتلا به در جامعه مدرن امروز اشاره میکند . مریلا زارعی، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی، کامبیز دیرباز، مهدی فخیمزاده و اکبر عبدی بازیگران ان هستند.
ارسال نظر