هیاهوی اوباشان اینترنتی

حداقل اینکه می‌توانیم در رسیدن به حقیقت یک گزینه را به سرعت کنار بگذاریم و آن دروغی است که می‌شنویم و اطمینان از دروغ بودنش داریم. ولی جامعه «ج»، سرمایه اجتماعی نه صفر که منفی است و زندگی را تبدیل به جهنم می‌کند. در جامعه «الف»، چوپان راست می‌گوید، لذا همه با اطمینان به کمک او می‌شتابیم. در جامعه «ب»، چوپان همیشه دروغ می‌گوید، بنابراین اگر روزی هم گرگ به گله او زد یا سکوت می‌کند یا می‌گوید گرگ به گله نزده است و چون دروغ می‌گوید، می‌فهمیم که گرگ به گله زده و به کمک گله می‌شتابیم! ولی چوپان دروغگوی جامعه «ج»، قدرت هر کاری و هر قضاوتی را از جامعه سلب می‌کند. و نتیجه نهایی آن زدن گرگ به گله است.

فضای مجازی ایران به این علت که بر بستر جامعه‌ای فاقد نهاد معتبر خبررسانی شکل گرفت و معیارهای نهادی تمییز درست از نادرست در آن وجود نداشت، به سرعت تبدیل به محیطی برای درج اخبار راست و دروغ شد. ساختار این فضا چنین نتیجه‌ای را ایجاد می‌کند. هنگامی که تولید خبر فاقد منبع شناخته شده و مسوول باشد، و انتشار آن در حد یک کلیک باشد، به ناچار فضا برای انتشار راست و دروغ مهیا می‌شود. شبیه یک مرداب که محل مناسبی برای تولید مثل و رشد حشرات مزاحم و بیماری‌زاست.

برخی گمان می‌کنند که برای تولید و انتشار اخبار دروغ لازم است که یک گروه سازمان‌یافته، مشغول تولید چنین اخباری شوند، به‌ویژه که شباهت و سوگیری دروغ‌ها به گونه‌ای است که چنین احتمالی را به ذهن متبادر می‌کند. اگرچه وجود چنین گروهی را نمی‌توان رد کرد و درباره بود و نبود آن باید اطلاعات داشت، ولی از روی شباهت اخبار دروغ نمی‌توان گفت که لزوماً چنین گروهی وجود دارد. زیرا خبر جعلی و دروغ در یک زمینه اجتماعی است که شکل گرفته، منتشر شده و پذیرفته می‌شود. این طوری نیست که بتوان هر خبر دروغی را جعل و منتشر کرد و حتی اگر این اخبار جعل و منتشر هم شود، لزوما همه‌گیر نخواهد شد، و فقط برخی از این موارد شیوع می‌یابند. که شیوع آنها ناشی از زمینه‌های ذهنی، روانی و اجتماعی است و همین زمینه‌ها موجب تولید و انتشار آن خبرهای خاص می‌شود. این زمینه‌ها آن قدر فراگیر و جدی است که بهترین افراد در تحلیل خبر و جدا کردن راست از دروغ را نیز فریب می‌دهد.

مشکل فقط در حد انتشار اینگونه خبرها نیست، حتی اگر انتشار آنها نیز امری سازمان‌نیافته باشد، حمایت از آنها و اعتبار آنها پدیده‌ای سازمان‌یافته است. شاید بتوان گفت که سازمان‌یافتگی این پدیده دو گونه است. بخشی خودجوش و بخشی تشکیلاتی است. اوباش اینترنتی یا همان Troll‌ها به‌صورت مستبدانه‌ای نقش تحکیم دهنده به بخشی از دروغ‌ها را به عهده دارند. که رفتار و تاثیرگذاری انها بسیار بدتر از استبداد فضای واقعی عمل می‌کند و اجازه نمی‌دهند که حقیقت از مجازی و دروغ بازنمایی شود. در حقیقت زنجیره زیانبار رواج دروغ در فضای مجازی با حضور اوباش اینترنتی است که تکمیل می‌شود. کسانی که به علل گوناگون نمی‌توانند در فضای واقعی جایگاهی کسب کنند و مسوولیت‌پذیری کافی ندارند، در فضای مجازی لانه می‌کنند و با قلع و قمع افراد می‌کوشند که این فضا را به انحصار دروغ در آورند.

ممکن است بپرسید که چاره چیست؟ در درجه اول بدون داشتن رسانه رسمی و آزاد، نمی‌توان با فضای زیانبار مذکور مبارزه کرد. این فضای ویرانگر، محصول فقدان رسانه‌های رسمی مورد اعتماد، پاسخگو و حرفه‌ای است. تا هنگامی که رسانه اصلی کشور یعنی صداوسیما در جایگاه شایسته اطلاع‌رسانی آزاد قرار نگیرد، ممکن نیست بتوان این بخش از فضای مسموم مجازی را اصلاح کرد. ولی این شرط نیز کافی نیست. افراد شناخته شده و مستقل و روشنفکران نیز باید مسوولیت‌پذیر باشند. باید با دروغ مبارزه کنیم، و در این راه نمی‌توانیم دروغ را جدا کنیم. دروغ‌های علیه خودمان را بد بدانیم و دروغ‌های علیه حکومت و رقبای خود را بد ندانیم، حتی خوب هم بدانیم. اعتبار مبارزه ما با دروغ هنگامی است که در برابر دروغ‌هایی موضع‌گیری کنیم که علیه دیگران گفته می‌شود، نه فقط هنگامی که علیه خودمان می‌گویند.

متأسفانه وضعیت جامعه ما به حالت «ج» شبیه‌تر شده است. سرمایه‌ای که از این طریق از جامعه و روابط اجتماعی مستهلک می‌شود، حتی از سرمایه فیزیکی و مالی مهم‌تر و بزرگ‌تر است. فراموش نکنیم سرمایه فیزیکی نیز در بستر و زمین سرمایه اجتماعی است که استفاده می‌شود. هر قدر سرمایه اجتماعی ضعیف و این زمین شور و کم‌کیفیت باشد، حتی از سرمایه فیزیکی نیز خیری نخواهیم دید.