ثروت در جهان یا یارانه از بخش ثروت؟
در عین حال برنامههایی مانند کمک به تعدیل تجارت در ایالاتمتحده، یک سیاست دولتی است که بهصورت جزئی، بازپرداختی به افرادی که شغل خود را به علت پیامدهای تجارت آزاد از دست دادهاند، انجام میدهد. اما این راهکارها همیشه حمایت عمومی را بهدست نمیآورند؛ به این دلیل که عمدتا این سیاستها همانند یک بازتوزیع هستند و کمک موقتی محسوب میشوند. از دست دادن کار شخص در صنعت فولاد ایالاتمتحده با توجه به رقابت خارجی ممکن است دائمی باشد؛ اما برای دولتها سخت است که تصور کنند باید به کارگران آواره، برای چندین دهه یارانه بپردازند. برای احیای حمایت مردمی از تجارت آزاد، پس باید راههای جدیدی را برای بیمه کارگران در برابر خطرات یک بازار جهانی پیدا کنیم. خوشبختانه، تجربهای در این نوع توزیع مجدد دولتی وجود دارد که هیچگاه حس رفاه را به جامعه القا نمیکند. در مقابل بهعنوان مثال، زمانی که دولت مالیات را صرف آموزش عمومی میکند، همگی نفع میبرند و پذیرش آن بهنظر میرسد بیشتر مورد قبول باشد و به کسی از بابت آن، حس گدایی دست نمیدهد. راه دیگری که دولت میتواند داشته باشد، پرداخت یارانه بابت بیمه معیشت و پوشش هزینه کسانی است که شغل خود را به دلیل تجارت خارجی و آزاد از دست دادهاند. همانطور که در کتاب «سفارش مالی جدید» بحث کردم، این راهحل میتواند ریسکپذیری شغلی و رشد اقتصادی را تشویق کند. جنگ تجاری ترامپ یک تراژدی بینالمللی است؛ اما در نهایت اگر خطراتی را که تجارت آزاد بر مردم تحمیل میکند به ما یادآوری کند و همچنین ما مکانیزمهای بیمهای را برای کمک به آنها بهبود ببخشیم، میتواند پایان خوبی داشته باشد.
ارسال نظر