حفظ سرمایههای اجتماعی در گرو تعامل با نهادهای مدنی
برخی ساختارهای سیاسی زمانهای گذشته بر فردیت بهجای گروه متکی بوده که همین دلیل باعث رشد فردگرایی در ساختارهای اجتماعی شده و دیگرخواهی، دیگردوستی و نوعدوستی میان مردم این جوامع ضعیف شده یا از بین میرود.مستندات تاریخی درباره روحیه روانشناسی اجتماعی جامعه ایران، نمایانگر تمایل افراد به فردیت و رفتارهای فردی است که متاثر از حاکمیت روابط اجتماعی براساس منافع شخصی بوده است. وقتی روحیه فردگرایی تبدیل به یک فرهنگ شود، فردگرایی، نبود مشارکتهای اجتماعی و ضعف در کارهای اجتماعی در بسیاری از خانوادهها، عرصههای ورزشی، محیطهای کاری، کارگاهی و بنگاههای اقتصادی دیده میشود و آنوقت است که اقبال ورزشهای فردی بیش از رقابتهای گروهی میشود و گاهی شاهد روحیه پدرسالاری متاثر از تسلط و حاکمیت بی قید و شرط مرد در محیط خانه میشویم که جنبه رفتارشناسی اجتماعی و تاریخی دارد. زمانی که نبود عدالت و ظلم و ستم درمحیط کار، فعالیتهای اقتصادی و دیگر عرصهها دیده شود میل به همکاری و همبستگی کمتر میشود. البته ساختار طبیعی بشر بر نوعدوستی شکل گرفته که با افزایش آگاهیها، رفع نیازهای طبیعی، روحیه و میل به تعاون، وحدت، همکاری و دیگرپذیری افزایش پیدا میکند و وقوع انقلابهای اجتماعی ناشی از رشد همبستگی اجتماعی، تعاون، یاریگری، وحدت و مشارکت است.
حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر دموکراسی در انتخابات است و اگر طبق این اصل قانون اساسی از رفتارهای سیاسی و اجتماعی فاصله گرفته شود و مردمسالاری نمایشی و محدود شود یا مخالفتهایی که برخی دولتها با تشکیل نهادهای مدنی دارند، باعث حضور کمرنگ و کاهش فعالیتهای جمعی خواهد شد و فرهنگ فردگرایی تقویت و فردگرایی بیشتر خود را نمایش میدهد و اگر در ساختار جامعه مدنی هزینه فعالیتهای جمعی افزایش یابد، جامعه از آن متاثر شده و از فعالیتهای گروهی و اجتماعی دور میشود.
با پیوند حاکمیت و مردم در جوامع، نرخ مشارکتهای اجتماعی بیشتر و نهادهای مدنی منسجم میشوند، فعالیتهای اجتماعی داوطلبانه و دیگرخواهانه افزایش مییابد و روحیه اجتماعی بیشتر میشود اما در غیر اینصورت مردم به کانالها و نهادهای قابلاعتماد خود رجوع میکنند؛ نهادهای رسمی دیگر بخشهای قابلاعتمادی برای بخشهایی از جامعه نیستند و یاریرسانیها و مشارکتهای اجتماعی دچار ضعف، پریشانی و آشفتگی میشود. تقویت روابط اجتماعی باعث رشد سرمایههای اجتماعی شده و در صورت کاهش اعتماد اجتماعی یعنی سرمایه اجتماعی از دست رفته یا ضعیف شده است. حرکت مستقل مردم به سمت مشارکتهای های اجتماعی منهای نهادهای حاکمیتی نوعی حرکت قهرآمیز است که فضای خشونت طلبی و بیتفاوتی را افزایش میدهد و ضربههایی به اصل نظام و سیستم وارد میکند. سرمایههای اجتماعی در چند دهه گذشته بهعنوان بخشی از متاع قابل اتکا در برنامهریزیهای اجتماعی مورد توجه بوده است و مسوولان با کمک نهادهای مدنی به یک منبع توانمند و ارزشمند در بخش سرمایههای اجتماعی دست پیدا خواهند کرد.
ارسال نظر