وطن به «ژن برتر» و سلبریتی ختم نمیشود
وقتی باورها بر این است که مدیران و مسوولان در حفظ امانت کشور کوشا هستند و در پیاش برخی مدیران ادعای سادهزیستی میکنند اما یک اتفاق یا یک حادثه حقایقی از زندگی این افراد را در میان مردم رد و بدل میکند؛ این یعنی دلسردی در میان مردم یک کشور که به یک مدیر یا مدیران اعتماد کردهاند؛ هرچند در پی آن تکذیبیههای پی در پی هم صادر شود. همین تفاوتهای زندگی برخی مسوولان و خانوادههایشان با سایر مردم ناامیدی را در جامعه تزریق میکند؛ زمانی که جوانان با استعداد خود را با ژنهای برتر مقایسه میکنند و تلاشهای بیحاصل خود را با پارامترهای زندگی این افراد در کفه ترازو قرار میدهند. تعداد تحصیلکردههای دانشگاهی در کشور ایران عدد کمی نیست، رقمی نزدیک به ۲۰ میلیون تحصیلکرده در مقابل ۸۲ میلیون جمعیت کل کشور؛ از همین افراد بااستعداد عدهای به دنبال کار هستند، عدهای کار دارند اما امنیت شغلی ندارند و بخش دیگری هم حقوق مناسبی ندارند. کشورهای توسعهیافته افراد خلاق و با استعداد خود را رشد میدهند و از آنها بهره میبرند. متاسفانه ما از فرار مغزها به پدیده بیتوجهی عمدی یا خود را به ندیدن زدن افراد نخبه و با استعداد رسیدهایم. سبک زندگی برخی مسوولان و صاحب منصبان و خانوادههایشان، ژنهای برتر و سلبریتیها باید جای خود را به توجه بیشتر به جوانان، رفع تبعیض و نابرابری، اراده قوی مسوولان، تلاش برای ایجاد شادی و توسعه پایدار کشور بدهد و نام وطن یعنی باید مسوولان، خانوادههایشان و تمام امت و ملت تنها به منافع ملی بیندیشند؛ همان مسالهای که گاهی فراموش میشود. پس تا فرصت باقی است برای آبادی و حفظ منافع ملت تلاش کنیم نه سودها و منافع شخصی.
ارسال نظر