چگونه دل به دریا زد و موفق شد؟
تاملاتی درباره «قمار روی توسعه»
استفان درکان، اقتصاددان بلژیکی-بریتانیایی دانشگاه آکسفورد و متخصص توسعه بینالمللی، ازجمله کسانی است که سعی در کشف این معما دارد. نتیجه زحمات وی کتاب «قمار روی توسعه»، مبتنی بر مباحث علمی و تجربیات عملی است. تز وی بسیار ساده است: «ویژگی تعیینکننده یک توافق توسعه، تعهد فرادستان، یعنی کسانی که قدرت شکلدادن به عرصههای سیاست، اقتصاد و جامعه را دارند، به این است که واقعا برای رشد و توسعه تلاش کنند. بهعبارت دیگر، رشد زمانی اتفاق میافتد که فرادستان تلاش کنند آن را بهوجود آورند. برای انجام این کار، آنها باید روی افزایش اندازه کیک اقتصادی، بهجای تقسیم کیک از قبل موجود بین خود، قمار کنند. چنین کاری بسیار پرمخاطره است، چون ممکن است در این قمار ببازند و متهم به ناتوانی شوند، یا ممکن است موفق شوند و توسط آدمهای تازهوارد از قدرت بیرون رانده شوند. استفان درکان در کتاب روشنگر خود با زیرکی اشاره میکند که توسعه اغلب شبیه به بازی پرمخاطره و سرنوشتساز قماربازانی است که میان فرادستان داخلی در یک کشور معین انجام میشود. این تصور که فرادستان، شامل سیاستمداران، بوروکراتها و افراد صاحبنفوذ و دلالان قدرت، باید تصمیم جمعی بگیرند که روی توسعه بلندمدت کشور برای رسیدن به منافعی بزرگتر شرطبندی کنند بهجای اینکه دنبال کسب منافع سریع از طریق دزدسالاری و زالوصفتی یا سوءاستفاده و بهرهکشی از منابع باشند، نگاه قابلتاملی است. پس طبق تز ساده او توسعه با بیشترین احتمال، زمانی اتفاق میافتد که فرادستان محلی- سیاستمداران، بوروکراتهای ارشد، افراد صاحبنفوذ و گاهی اوقات رهبران نظامی که زمام امور کشور را در دست دارند- خواهان توسعه یافتن باشند. این افراد قدرت سیاسی و اقتصادی را در اختیار دارند و هر زمان به این نتیجه برسند که بهترین گزینه برای تداوم قدرت و رفاه مادیشان در این است که دستاوردهای گستردهای ایجاد شود که بخشهای وسیعی از جمعیت هم منتفع شوند، نتایج خوب توسعه را محتملتر میکند، اما چنین کاری یک قمار است؛ چون هنگامی که شرطبندی طولانیمدت روی توسعه میکنید، یعنی طبق تعریف، روی
بزن در رویی سریع و آسان دزدسالاری شرط نمیبندید، یا دنبال بازدههای آنی و کوتاهمدت با بهرهکشی از منابع طبیعی و صرفا توزیع مجدد و نشت و سرایت کافی به بقیه برای ماندن در قدرت نیستید. پیگیری آنها برای در طلب توسعهبودن معمولا مستلزم این است که هر بازیگر در حلقه فرادستان خود را با این تعادل هماهنگ کند، چون هرکسی که نقض عهد کند و باعث درگیری شود، میتواند کل سیستم را بههم بریزد. حتی اگر آنها وسوسه غارت و چپاول را کنار بگذارند و موفق به هماهنگی شوند، توسعه تضمینشده نیست؛ توسعه نیازمند خوششانسی و مدیریت خوب نیز هست، با اینوجود وقتی توافق فرادستان توسعهگرایانه نباشد (و فرادستان در عوض دنبال پرکردن جیب خود از طریق دزدی یا حامیپروری باشند)، توسعه اتفاق نخواهد افتاد، اما هنگامی که توافق فرادستان توسعهگرایانه باشد، توسعه محتملتر و پشتیبانی از آن آسانتر میشود. درکان ایده خود را با آوردن مثالها و نیز مثالهای نقض به شکل داستانها، دادهها و تحلیلهای سیاسی تایید میکند.
در اینجا برای چگونگی فکرکردن کلی به توسعه و حرکت در مسیر توسعه سه مفهوم از کتاب را توضیح میدهم:
۱) با دقت نظاره کنید و سریع حرکت کنید
طبق استدلال درکان توافقهای فرادستان بهندرت مورد رایزنی و مذاکره قرار میگیرند و اعلام عمومی نمیشوند، بهنحویکه جنبههای مثبت و منفی این توافق برای همه بازیگران بهوضوح حلاجی نشده و موبهمو توضیح داده نمیشود. در عوض این توافقها باید استنباط و استنتاج شوند، حتی توسط کسانی که به بازیگران کلیدی نزدیک هستند. هرگز برگه کاغذی وجود ندارد که بگوید اهداف واقعی چیستند و چه پاداشهای واقعی نصیب بازیگران مختلف خواهد شد.
پس وقتی یک توافق توسعه محقق میشود، ممکن است- در ابتدا- تشخیص یا درک چگونگی ساختارمندشدن آن بسیار دشوار باشد. همانطور که درکان مکررا تاکید میکند چنین چیزی اهمیت زیادی دارد، چون این توافقهای توسعه بهندرت کامل و بیعیب و نقص هستند، به این معنی که فقط برخی از بخشهای آن ارزش پشتیبانی زیاد از سوی بیرونیها را دارند. در عین حال، برخی از اجزای این توافق که ویژگی توسعهای دارند، ممکن است بیدرنگ آشکار نباشند و جنبههای کمتر موردپسند در توافق برقرار شده میان فرادستان، نامعلوم باشد. درکان مثال اندونزی را میزند، جاییکه رسیدن به یک توافق توسعه در دهه۱۹۷۰ باعث رشد پایدار و کاهش فقر شد، در عینحال فرصتهایی برای فرادستان فراهم کرد تا منافع کلان غیرقانونی نصیبشان شود و مادام تین سوهارتو؛ همسر رئیسجمهور سوهارتو نیز بابت سهم دریافتی از قراردادهای بزرگ دولتی به «خانم ۱۰درصدی» مشهور شد. شخصی که بیرون از این حلقهها باشد احتمالا اصلا متوجه نمیشود که برای رسیدن به توافق هر دو جنبه نقش اساسی دارند. بهرغم این مشکل، پشتیبانی از بخش توسعهای توافق فرادستان مهم است، چون چنین توافقهایی احتمالا در مراحل اولیه خود شکننده بوده و پاداشهای اصلی توسعه بهجای آنیبودن در بلندمدت بهدست میآیند.
به همین دلیل، درکان استدلال میکند اگر کشورهای خارجی میخواهند کمکی بکنند باید آماده و مایل باشند تا منابع مالی و فنی را پشت آن دسته از عناصر توافق توسعهای فرادستان قرار دهند تا به پایداری این عناصر کمک کنند. این مسوولیتی بر دوش آنها میگذارد که مراقب چگونگی دگردیسی توافق فرادستان– نه فقط از طریق سیاستهای انتخاباتی، بلکه در نحوه تعامل قدرتمندترین بازیگران در بخش خصوصی، بوروکراتهای دولتی و نظامیان با یکدیگر- باشند، اما دو مشکل در اینجا خودنمایی میکند: چگونه یک توافق فرادستان که در حال نضج و شکلگرفتن است را شناسایی کنیم؟ و چگونه اگر خواهان کمک به توافق هستیم بر عملکرد فرادستان نظارت کنیم؟ این کتاب پاسخ دقیقی برای هیچکدام ندارد شاید به این دلیل که پاسخی وجود ندارد، اما پیشنهادی که میتوان داد سرمایهگذاری روی دانش محلی از طریق استخدام نیرو، استقرار طولانیتر و صرفا انگیزهبخشی در کارکنان است تا تعامل دقیقتری با بازیگران محلی داشته باشند.
۲) بیرونیها هم باید قمار کنند
یکی از جنبههای متقاعدکنندهتر نظریه توافقهای توسعه این است که، آنها قمارهایی برای بازیگران داخلی هستند؛ هیچ تضمینی برای رسیدن به پاداشها یا کسب موفقیت وجود ندارد، اما یکی از پیامدهای این انتخاب این است که افراد بیرونی خواهان پشتیبانی از یک توافق توسعه نیز قمار میکنند. از برخی جهات این یک قمار دوگانه است؛ چون کمککنندگان با اطلاعات ناقص و نامتقارن در مورد محتوای واقعی توافق فرادستان مواجه هستند، آنها در مورد ماهیت واقعی توافق فرادستان مطمئن نیستند. آنها ابتدا باید روی این مساله شرطبندی کنند که آیا اصلا توافق توسعه وجود دارد یا خیر، سپس اگر وجود چنین توافقی را بهدرستی تشخیص دادند، باید با اختصاص پول به آن برای شتابدهی به پیشرفت، حتی در فعالیتهایی (مانند توصیههای سیاستی و تلاش برای تغییر و بهبود مدیریت اقتصادی) با احتمال نامشخص موفقیت، دوباره قمار کنند. این قمار دوگانه یک رویکرد بسیار متفاوت نسبت به روند کلی در شیوه عمل کمککنندگان است. کمککنندگان معمولا بهدنبال مداخلات مقرونبهصرفهای هستند که دادهها و مطالعات در طیف وسیعی از زمینهها نشان میدهد بازدهی خوبی دارند، اما مفهوم تز درکان این است که بسیاری از انواع پشتیبانیها که در بسترها و زمینههای دیگر شکست میخورند، زمانیکه توافق توسعه وجود دارد، شاید بتوانند کارساز باشند. پشتیبانی از اصلاحات اقتصادی در جاییکه دزدسالاری و محیط وحشتناک کسبوکار، بازی غالب فرادستان است، با این هدف که موانع ورود را بالا ببرند و بازدهها و پاداشهای کوتاهمدت برای نیروهای خودی و اندرونیها را بیشینه کنند، شاید شبیه به دور ریختن پول باشد، اما ممکن است تاثیر چندبرابری بر توسعه و رشد داشتهباشد؛ زمانیکه یک توافق توسعه برقرار است. این نشان میدهد که دستکم بخشی از پورتفوی کمککنندگان باید نه به چیزهایی که بهطور گسترده در زمینههای مختلف کار میکنند، بلکه به چیزهایی اختصاصداده شود که فقط زمانی کار میکنند که یک توافق توسعه وجود داشتهباشد، اگر که فکر میکنید یکی از آنها دست بالا را دارد. اگر فرادستان در یک کشور شرطبندی بلندمدتی روی توسعه میکنند، کمککنندگان باید مایل به هماهنگشدن با آنها باشند، حتی زمانیکه خطر فروپاشی توافق و دستیابی به چیزهای اندک وجود دارد.
۳) روی بوروکراتها شرطبندی کنید
کتاب «قمار روی توسعه» مملو از داستانهایی در مورد بوروکراتهای باهوشی است که موفق میشوند توافقهای پیچیده فرادستان را بهگونهای پیش ببرند که به نتایج واقعا خوب اقتصادی و توسعه بینجامد یا که حتی اگر فقط بتوانند جلوی فاجعه اقتصادی را بگیرند. او از ریاض سلامه میگوید که بهخاطر تواناییاش (حداقل تا سال۲۰۱۹) در دورکردن فاجعه اقتصادی از بانکمرکزی لبنان بهعنوان جادوگر لبنان شناخته میشود. در اتیوپی آتو نوای جبراب که مشاور اقتصادی رئیسجمهور ملس زناوی بود؛ در مراسم رونمایی از کتاب خود در آکسفورد، با تحسین از مرحوم بنو ندولو، رئیس سابق بانک تانزانیا صحبت کرد. همه این سیاستگذاران دانش تخصصی خود را با توانایی هدایتکردن محیط سیاسی ترکیب کردند. آنها توافقهای موجود را درک میکردند، میفهمیدند برای پیشرفت کشور به کجاها میتوان فشار وارد کرد و چگونه پیشرفت را به پیشبرد. حرف بر سر چگونگی مشاوره سیاسیدادن به مقامات عالی در شرایط نامرتب پرهرجومرج است، اما پیامدهای آن برای بازیگران توسعه فوریتر است. آنها باید روی افراد مناسب و همچنین روی ساختن سیستمهای خوب شرطبندی کنند. البته در درازمدت، سیستمی که به افراد خاص وابسته نباشد تا بهخوبی کار کند، ترجیح داده میشود، اما درازمدت میتواند زمان واقعا طولانی باشد. در درازمدت، یافتن بوروکراتها و تیمهایی که کار میکنند و یافتن صاحبان قدرتی که به توصیهها گوش میکنند و میخواهند سیاستهای اقتصادی معقولی را پیش ببرند که از رشد و توسعه پشتیبانی میکنند، ارزشمند است، حتی اگر این بهمعنای سازش و مصالحهکردن در میانه راه باشد. این رویه تا حدی با این ایده که برای کمک به برنامهها و موفقیت برنامهها، به یک قهرمان محلی نیاز است، پیوند نزدیکی دارد.
در نهایت، نسخه این است که گامهایی برای نزدیکترشدن به یک توافق توسعه برداشته شود. درکان پیشنهاد میکند از آن دسته از بوروکراتهایی حمایت کنید که نتایج اقتصادی خوبی را در چارچوب توافق فرادستان موجود دنبال میکنند و مستقیما با بنگاههای اقتصادی کار میکنند تا اقتصاد را بهجایی برسانند که برای فرادستان، شرطبندی بلندمدت روی توسعه، معقولتر بهنظر میرسد و کمتر شبیه یک قمار دیوانهوار باشد. بدون وجود چنین توافقی، توسعه (و قطعا رونق و رفاه اقتصادی) بسیار کند، دردناک و احتمالا دور از دسترس خواهد بود.