بازارگردانی بیانتهای اوراق سهام به قیمت مانعگذاری در مسیر تولید
مساله نخست راهکار تامین مالی صنعت از فضای بازار سرمایه بوده که در حال حاضر متمرکز بر راهکارهای فروش سهام، انتشار اوراق بدهی و استفاده محدود از برخی راهکارهای تامین مالی خاص بوده که به علت عدم کشش تقاضای بازار سرمایه، عدم تناسب نرخ بهره موثر برای صنعت یا حجم کوچک و پیچیدگی روش تامین مالی، جذابیت خاصی برای صنعت ایجاد نکرده است. مهندسی مالی در فضای بازار سرمایه کشور پتانسیلهای نهفته فراوانی دارد که میتوان در سال جدید از آن بهره مند شد و راهکارهای جدیدی با تمرکز بر متناسبسازی سه ویژگی مذکور (جذابیت تقاضا در بازار، نرخ بهره موثر مناسب و پتانسیل تامین مالی در حجم وسیع) به بازار ارائه داد. در ادامه این مساله، مساله دوم، امکان حمایت از فروش محصولات بخش تولید به وسیله تبدیل آن به اوراق بهادار مشتقه و در نهایت مدیریت ریسک فروش محصولات شرکتها در فضای بازار سرمایه است که آن هم با راهکار مهندسی مالی قابل طراحی و عرضه به بازار سرمایه خواهد بود.
در ادامه بحران بهوجود آمده در فضای کنونی بازار سرمایه که منجر به خروج نقدینگی و کاهش قیمت داراییهای مالی در بازار شده است، مساله جدیدی در این فضای اقتصادی تبدیل به یک معضل مهم برای صنعت شده و باید راهکاری برای آن در نظر گرفته شود؛ «مساله الزام بازارگردانی سهام ناشرین پذیرفته شده توسط ایشان». هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار در هفتم مهر ماه سال گذشته مصوبهای با موضوع فوق الذکر را به تصویب رسانده و از آن تاریخ تاکنون تمامی ناشرین پذیرفته شده در بازار سرمایه موظف به انعقاد قراردادهای بازارگردانی و تامین وجه مورد نیاز برای اجرای این مصوبه شدهاند. این مصوبه باعث صرف میزان قابل توجهی از سرمایه در گردش شرکتهای تولیدی برای خرید سهام خود در بازار شده که اولا باید صرف خرید مواد اولیه و تولید و خلق ارزش میشده و ثانیا در حال حاضر با نزول قیمتها در بازار، چیزی جز زیان، عاید این شرکتها نکرده است. اجرای این مصوبه بدون در نظر گرفتن نقطه معینی از پایان میزان وجه مورد نیاز، باعث ایراد فشار تامین نقدینگی بر دوش شرکتهای تولیدی شده و متاسفانه این شرکتها از تامین سرمایه در گردش تولید بازماندهاند. از طرفی تصمیمگیران در شاکله بازار سرمایه کشور نه تنها به سادگی از کنار این معضل روزافزون گذر میکنند، بلکه بهصورت مداوم شرکتهایی که توان اختصاص وجه نقد مازاد به فرآیند بازارگردانی ندارند را با نامههای متعدد اخطاریه و تهدید به تنبیه مواجه میکنند، به گونهای که گویی فراموش شده اصل بازار سرمایه مبنی بر تامین مالی صنعت و تولید بنا نهاده شده و اصل اقتصادی حاکم بر این فضا، اصل برابری عرضه و تقاضای موجود در بازار است و در این بین هیچ منطقی نیست که یک ناشر نسبت به خرید و جمعآوری سهم خود در بازار در قالب بازارگردانی بیانتها اقدام کند. متاسفانه با توجه به شرایط بازار سرمایه، بازارگردانی فعلی از یک عملیات دو سویه خرید و فروش به یک عملیات یک سویه صرفا خرید بدل شده و لذا بهصورت مداوم نیاز به تامین مالی سنگین دارد.
در نهایت ادامه یافتن این مسیر جز کاهش سود خالص شرکتها و ناگزیری ایشان در تقسیم سودهای پایین تر از انتظار در مجامع عادی سالانه پیش رو، عایدی دیگری در بر نخواهد داشت و حل این موضوع باید در اولویت تصمیمگیری ارکان بالادستی بازار سرمایه کشور قرار گیرد تا بار سنگین این معضل را بهعنوان یکی از موانع اصلی تولید در وضعیت کنونی اقتصاد کشور از روی دوش صنعت بردارند. در غیر این صورت این معضل به مرور در کوتاهمدت جای خود را به کاهش تولید، هزینههای مالی چشمگیر و درنتیجه تقسیم سود با درصد پایین در مجامع خواهد داد و از جریان نقدی حاصل از مالکیت سهم که اصلیترین معیار ارزشگذاری سهام شرکتها است کاسته خواهد شد.