مسیر بورسی ضدسفته‌بازی

بورس تهران از ابتدای سال جاری تا پایان هفته گذشته بازدهی جذاب بیش از ۷/ ۱۳ درصدی را به ثبت رسانده است. این در حالی است که برخی از نمادهای بزرگ که توانایی جذب نقدینگی در حجم‌های بزرگ را داشته‌اند نیز بازدهی‌ قابل توجه۵۰ درصدی را به ثبت رساندند.وضعیت کنونی متغیرهای اثرگذار، فضا را برای فتح قله ۸۹ هزار و ۵۰۰ واحدی بیش از پیش مهیا ساخته است. در این میان این سوال مطرح می‌شود که چرا در این فضا حرفه‌ای‌های بازار از آینده خود در بورس نگران هستند.

چرا با وجود اینکه بسیاری بر ارزندگی نمادها در شرایط کنونی تاکید دارند اما همچنان از احتمال ریزش سهام پس از اوج‌گیری بورس هراس دارند و حتی حرفه‌ای‌های بازار که در ماه‌های اخیر بازدهی‌های قابل توجهی را کسب کرده‌اند نیز همیشه پشت ذهن خود خروج کامل سرمایه از بازار سهام را در برنامه دارند. به بیانی ساده‌تر چرا نمی‌توان بورس را مکانی مناسب برای سرمایه‌گذاری بلندمدت حتی برای کارکشته‌های بازار عنوان کرد. رونق مقطعی بازار سهام دغدغه همیشگی فعالان این حوزه بوده است. فعالان بازار همیشه پس از یک دوره با کسب بازدهی بالا، انتظار روزهای منفی را می‌کشند.

اگر نتوان امکان کسب بازدهی را برای سرمایه‌گذاران حوزه بورس در بلندمدت فراهم آورد، نمی‌توان انتظار داشت که بورس در راستای اهدافی که باید در اقتصاد ایفای نقش کند. در این خصوص سال‌هاست که آرزوی حذف نگاه دلالی از فضای اقتصاد کشور وجود دارد. اما مشخص است، این نگاه در تار و پود اقتصادی کشورمان پیشروی کرده است. این در حالی است که سیاست حاکم بر فضای کنونی اقتصاد کشور به دنبال حذف نگاه سفته‌بازانه از بازارهایی مانند ارز، مسکن و احتمالا سوق دادن سرمایه‌ها به سمت تولید است. در حالی‌که بورس می‌تواند به‌عنوان دروازه‌ای امن و نظام‌مند برای جذب نقدینگی‌ها به سمت تولید باشد این سوال مطرح می‌شود که چرا بورس آنچنان که باید این نیاز را برآورده نمی‌کند؟

در پاسخ به این سوال موارد متعددی مطرح می‌شود اما شاید ریشه تمامی آنها این است که هیچ سرمایه‌گذاری نمی‌تواند ادعا کند که بورس تهران می‌تواند جذابیت دائمی داشته باشد.شاید در دوره‌هایی مانند سال جاری، بورس محلی برای کسب بازدهی‌های قابل توجه باشد، اما آیا کسی که در شرایط کنونی بازدهی قابل توجهی را کسب کرده است می‌تواند ادعا کند که روند بازدهی ادامه دار خواهد بود. بهترین عملکرد فعالان بسیار هوشمند بازار احتمالا این است که می‌توانند از زیان احتمالی فرار کنند و تنها نظار‌ه‌گر ریزش احتمالی سهام پس از عبور از دوره رونق باشند؛ چرا «بورس تهران» بازار بلند‌مدتی نیست؟

شاید سوالی که ذهن بیشتر فعالان بازار ما را به خود مشغول کرده این باشد، چرا همیشه کارشناسان برجسته بر لزوم داشتن نگاه بلندمدت در بازار سهام تاکید می‌کنند اما آمار واقعی عمدتا خلاف این موضوع را نشان می‌دهد. به بیانی ساده‌تر بورس برای فعالانی که آرزو دارند سهمی را خریده و به حال خود رها کنند تا در آینده سود کسب کنند، شاید جای مناسبی نباشد.در این باره باید گفت شاید اصلا نگاه کردن به بورس به‌عنوان بازاری که بنا دارد همیشه صعود کند کاملا اشتباه باشد. نمی‌توان همیشه به صعود ممتد یک سهم امیدوار بود؛ زیرا متغیرهای بسیاری در این میان اثرگذار هستند.این متغیرها کاملا با یک فضای عدم قطعیت مواجه هستند.

در شرایط کنونی قیمت فلزات در بازار جهانی به‌صورت قابل توجهی نسبت به سال‌های گذشته رشد کرده‌اند. کارشناسان بازار جهانی نیز بعضا اعداد عجیبی برای قیمت آتی این فلزات عنوان می‌کنند. با این حال بابد توجه کرد فعالان بازارهای مالی اعم از کالایی یا سهام با احتمال بالایی تحت تاثیر این فضا قرار می‌گیرند.در شرایط کنونی که بازار فلزات بسیار پررونق است امید به ادامه رالی قیمتی افزایش یافته است. این در حالی است که اگر به حدود دو سال قبل و دوره رکود محسوس بازار جهانی فلزات (پایان سال ۲۰۱۵ میلادی) بازگردیم احتمالا هیچ‌کس تصور رشد این‌چنینی قیمت فلزات را نداشت.

برای مثال قیمت هر تن فلز روی در بازار جهانی طی دو سال گذشته رشد بیش از ۲ برابری را تجربه کرده است و به تبع آن قیمت سهام وابسته در بورس تهران نیز رشد داشته است. پایداری کنونی نیز باعث شده که امیدواری نسبت به رشد سودآوری گروه فلزات با وجود تعدیل مثبت سودآوری همچنان وجود داشته باشد، با این حال عدم قطعیت در اقتصاد جهانی موجب می‌شود حتی با وجود فضای مثبتی که در شرایط کنونی در بازار جهانی فلزات وجود دارد،نتوان نسبت به قیمت‌های آتی اظهار‌نظر دقیقی کرد. علت استفاده از فلزات در این مثال رشدهای ماه‌های اخیر شاخص بورس تهران است که بخش قابل توجهی از آن ناشی از رشد قیمت سهام فلزی بوده است. این رونق با یک سیگنال منفی از اقتصاد چین می‌تواند کاملا رنگ ببازد و سهام را در مسیر نزولی قرار دهد.

بر این اساس، به نظر می‌رسد نمی‌توان در بورس ما سهمی را بدون در نظر گرفتن وضعیت کنونی و دیگر متغیرهای اثرگذار خریداری کرد و آن را برای مدت زمان طولانی بدون در نظر گرفتن نوسانات متغیرها نگه داشت. دغدغه دیگر بورسی‌ها که در دسته حرفه‌ای‌های بازار قرار می‌گیرند، این است که این افراد نیز با وجود اینکه با رصد لحظه‌ای متغیرها دید روشنی نسبت به آینده دارند نمی‌توانند به فعالیت پایداری برای مدت زمان طولانی و مداوم امیدوار باشند. به بیانی ساده‌تر نمی‌توان همیشه انتظار صعود از یک سهم را داشت.زمانی‌که این انتظار نسبت به سهام وجود داشته باشد یا باید در انتظار تشکیل حباب قیمتی بود یا اینکه عده‌ای با رسیدن سهم به قله مورد انتظار مسیر خروجی را در پیش می‌گیرند و احتمالا راه‌حل منطقی را خروج سرمایه از بازار تا مشاهده دوباره سیگنال‌های رونق بدانند. در نتیجه کاملا مشخص است که نگاه بلندمدت برای مبتدیان بورسی و همچنین حرفه‌ای‌های بازار نمی‌تواند مطرح باشد.

بورس مرهمی بر اقتصاد دلالی؟

خروج سرمایه‌ها پس از مشاهده پایان دوره رونق بورس تهران احتمالا بهترین راهکار برای سرمایه‌گذاران باشد. در دوران اصلاحی بورس معاملات کم‌رمقی را تجربه خواهد کرد. ارزش معاملات و به دنبال نقدشوندگی سهام به شدت کاهش خواهد یافت و در نتیجه فعالان بازار به دنبال شرایطی برای خروج از فضای خسته‌کننده بازار خواهند بود. شاید علت نگاه نه‌چندان مناسبی که در جامعه نسبت به بورس وجود دارد نیز همین موضوع باشد. شاید علت این‌که بازار سرمایه در کشورهایی مانند آمریکا به‌عنوان یکی از مقاصد اصلی سرمایه‌گذاری مطرح است و در مقابل در کشور ما همچنان جامعه نسبت به حضور در بورس رغبت ندارد نیز همین باشد.

گرچه در اقتصاد کشور دلالی جلوه خوبی میان عموم جامعه ندارد اما این فضای اقتصاد کشور به سمتی رفته است که اگر سرمایه‌ای بنا باشد در جایی سرمایه‌گذاری شود سرانجام آن به دلالی منتج می‌شود. گرچه متغیرهای اقتصادی و فضای کلان سیاسی ریشه تمامی این نگاه‌ها است اما با فرض ثبات نسبی در اقتصاد نیز به نظر می‌رسد سرمایه‌ها چاره‌ای به غیر از دلالی برای کسب بازدهی ندارند. این موضوع باعث شده که خرید و نگهداری مسکن برای فروش با قیمت بسیار بالاتر در آینده (این نگاه خود از تورم عجیب مسکن از بیش از یک‌دهه گذشته تشدید شد) در نگاه عمومی جامعه مشکلی نداشته باشد اما برعکس فعالیت در بورس، کاری خطرناک و در زمره دلالی قرار گیرد. این در حالی است که سیاست کلان به دنبال این است که مسکن را از فضای سفته‌بازی دور کند و فضا را به گونه‌ای مهیا سازد که تقاضای واقعی مسکن توانایی خرید را در این بازار داشته باشد.

این موضوع برای بازار ارز نیز در سال‌های اخیر به وضوح مشاهده شده و نهاد ناظر ارزی نیز به شدت در پی حذف این نگاه از بازار است. اما چرا این مهم در اقتصاد کشور (حذف نگاه دلالی از برخی بازارها) نمی‌تواند محقق شود. شاید بتوان یکی از دلایل موجود بی‌توجه به ظرفیت‌های موجود در بورس باشد. همیشه این‌گونه بوده که با وجود ادعاهای موجود همیشه بورس در اولویت‌های نهایی سیاست‌گذار اقتصادی بوده است. هیچ‌گاه مشکلات بورس به‌صورت کامل ریشه‌یابی نشده و شاید خود سیاست‌گذار اقتصادی نیز این تصور اشتباه را دارد که بورس بازاری برای دلالی است.

شاید این موضوع است که همچنان عده‌ای از عموم جامعه تصور می‌کنند که معامله‌گری در بورس می‌تواند کاری نیمه‌وقت باشد.در قالب این نوع نگاه ابزارهای جدید سرمایه‌گذاری در بورس‌های معتبر دنیا نیز به‌عنوان مکانی برای جولان سفته‌بازان معرفی می‌شود. این در حالی است که تجربه‌های جهانی کاملا این موضوع را مشخص کرده که نمی‌توان بدون حضور این ابزار به کارآیی بورس در اقتصاد امیدوار بود. بعضا نیز با وجود آگاهی از اثرات مثبت این ابزارها در بورس و به دنبال آن فواید قابل توجه بورس در اقتصاد کشور از هر گونه اقدامی سر باز می‌زنند. در حالی‌که نسبت به از دست دادن کنترل‌ها نسبت به بازار هراس وجود دارد از قدرت دست نامرئی اقتصاد آگاهی کافی ندارند و این موضوع باعث می‌شود همیشه با دغدغه‌های غیرمنطقی خود روند «دخالت در بازار» را در پیش بگیرند.

راه‌حل استفاده از پتانسیل بازار سهام

گرچه در نگاه اول داشتن بورسی کارآ در اقتصاد کشور دشوار به نظر می‌رسد اما شاید بهترین گزینه در یک اقتصاد عقب‌مانده استفاده از تجربه‌های موفق در جهان باشد. در این خصوص گرچه ابزارهای اختیار معاملات در بورس تهران منتشر می‌شود اما این ابزارها به حدی محدود بوده‌اند که هیچ اثری نداشته اند. شاید این موضوع مطرح شود که نهاد ناظر با انتشار این ابزار رسالت خود را به پایان رسانده است و دیگر نیازی به اقدامات بعدی نیست. در این خصوص علت رکود در بخش ابزارهای جدید علاوه بر ناشناخته بودن آنها دخالت‌های بیجای نهاد در بازار است.جلوگیری از فروش سهامی که یک شرکت‌ حقوقی قصد خروج از آن را دارد آن هم تنها با بهانه خراب کردن بازار و سرخورده شدن سهامدار خرد، یکی از معضلاتی است که به وفور در بورس مشاهده می‌شود. تماس‌های تلفنی و قراردادهای نانوشته از عدم امکان عرضه سهام در بازار از سوی یک سهامدار کاملا روند معاملات آزاد را مختل می‌کند. وجود دامنه محدود نوسان قیمتی و حجم مبنا در فضای کم‌عمق بازار نیز تنها اختلال در روند معاملات ایجاد می‌کند.

در حالی‌که سرمایه‌گذار (اعم از حقوقی و حقیقی) در کنترل سرمایه احساس ضعف می‌کند و هر بار با یک قاعده و قانون نانوشته و تهدیدهای موجود روبه‌رو‌ می‌شود چگونه می‌توان به کارآیی بازار امیدوار بود. سیاست‌های غلط و دخالت‌های بیجا در بازار سرمایه تنها به سهام محدود نمی‌شود و در بازار بدهی نیز اقدامات غیرکارشناسی مشکلات زیادی را در کل اقتصاد به وجود آورد؛ به طور مثال جلوگیری از توسعه بازار بدهی.  شاید این سوال مطرح شود که وظیفه نهاد ناظر و سیاست‌گذار اقتصادی چیست. شاید مهم‌ترین وظیفه نهاد ناظر انجام تکلیف خود یعنی نظارت باشد.

به این ترتیب از ایجاد قوانین محدودکننده و دست و پا گیر خودداری کند و علاوه بر این در انتشار ابزارهای جدید تردید نداشته باشد. برخی از مشکلات بورس تهران ریشه‌های عمیقی دارد اما شاید عدم دخالت و امکان حرکت بازار مطابق با تجربه‌های موفق دنیا بتواند راه را برای حل بسیاری از مشکلات آتی باز کند.در پایان باید گفت تا رونقی پایدار برای سرمایه‌گذاران بورس ایجاد نشود نمی‌توان انتظار داشت که از بورس به‌عنوان یکی از مقاصد اصلی سرمایه‌گذاری یاد شود. زمانی که حتی حرفه‌ای‌ترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری در بورس نیز باید در انتظار زیان با ریزش بازار باشند نباید انتظار جلب اعتماد عموم جامعه به سرمایه‌گذاری در سهام را داشت؛ زیرا همیشه امکان زیان در این بازار وجود دارد. بر این اساس ابزارهای معاملات دو طرفه (اختیار معاملات) از راه‌حل‌های عبور از رونق مقطعی بورس است که البته پیش‌زمینه آن حذف دخالت‌های بیجا در بازار است.

 


سلیمان کرمی