افت بازارهای سهام در آمریکا چه اثراتی در بازار پایه به همراه دارد؟
سیگنالهای داوجونز به بازارهای کالایی
کاهش جدی شاخص داوجونز در ابتدای هفته میلادی جاری به معنی عمیقتر شدن ترس از رکود در بازارهای مالی و کالایی تلقی میشود آنهم در شرایطی که کاهش بهای نفت خام چیزی از سقوط آزاد قیمتی کم ندارد. این موارد در گزارش پیشین «دنیای اقتصاد» در روز یکشنبه با عنوان «شکست کانالهای مالی- کالایی در جهان» مورد بررسی قرار گرفت و عنوان شد که سهام آمریکا و نفت خام دوگانه افت نرخ را در بازارهای کالایی کامل کرده است و هیچ تضمینی وجود ندارد که این افت قیمتها ادامه نداشته باشد. این پیشبینی در فاصله زمانی بسیار محدودی محقق شد و دقیقا همین دو بازار افت جدی نرخ را تجربه کردند. همین روند نزولی به معنی تزریق جدی ترس در بین اهالی بازارهاست و از هماکنون باید جایگاه این سیگنال مهم را در معادلات بیش از گذشته برجسته دانست گویا تجربیات نگرانکننده سال ۲۰۰۸ و سقوط قیمتها و رکود عمیق جهانی در حال تکرار است.
آیندهنگری آلومینیوم در بازارهای جهان
بهای نفت خام برنت در بازارهای جهانی کاهش جدی داشته و تنها در روز ابتدایی هفته میلادی جاری افت ۶ درصدی را تجربه میکند. بهای مس کف قیمتی ۶ هزار دلاری را از دست داد و به کمترین حد در ۳ ماه اخیر رسید اگرچه هنوز هم در مسیر افت نرخ قرار دارد و البته موجودی انبارهای این فلز هم رشد مختصری در بورس فلزات لندن را نشان میدهد که از ترس خریداران از کاهش بیشتر قیمتها و عقبنشینی تقاضا در برابر عرضه حکایت دارد. آلومینیوم اما شرایط وخیم تری دارد و کف قیمتی ۱۹۰۰ دلاری را از دست داده است. این فلز با توجه به رشد جدی قیمتها در چند ماه گذشته، هماکنون در پایینترین سطوح در یک سال و نیم گذشته قرار گرفته است. البته موجودی انبارهای آلومینیوم رشد بیشتری از بازار مس دارد و همین سیگنال نگرانی از دورنمای بازار را برجسته میسازد.
حال اگر آلومینیوم را در سطوح مختلف فنی، تجاری و قیمتگذاری؛ فلز آینده در نظر بگیریم دادههای پیچیده تری به دست میآید. این فلز حداقل در ماههای گذشته نشان داده که آیندهنگر خوبی برای بازارهای فلزی است. کاهش قیمت آلومینیوم به رغم موجودی پایین انبارها شدیدتر از سایر بازارها بود و همچنین شاهد استمرار افت نرخ بودیم. این داده به این معنی است که آلومینیوم سریعتر از سایر بازارهای فلزی افت نرخ داشت و در نهایت آیندهنگری بازار را هم برعهده گرفته بود. از سوی دیگر میتوان گفت که آلومینیوم سایر بازارهای فلزی را هم با خود به زیر کشید. حال اگر این دادهها را مدنظر قرار دهیم ترس از کاهش بیشتر قیمتها در بازارهای جهانی فلزات جدی خواهد بود و البته رشد موجودی انبارهای آلومینیوم هم به این احتمال دامن میزند.
در بازار روی هم وضعیت تقریبا به این شکل است و میتواند تداوم افت قیمتها را در بر داشته باشد. در هر حال بهای نفت خام هم اکنون در کمترین ارقام در ۵ فصل اخیر قرار دارد و هنوز ترس از کاهش بیشتر این نرخ وجود دارد. البته در گزارش پیشین به این نکته اشاره کردیم که بهای فلزات پایه و در کل بازارهای کالایی به نسبت سایر بازارها مخصوصا بازارهای مالی از توانمندی بیشتری برای حمایت ذاتی از خود برخوردار است و این بازارها کاهش نرخ کمتری را تجربه خواهند کرد.
البته همانگونه که در گذشته هم عنوان شد کاهش قیمتها هنوز در بازار محصولات کشاورزی خودنمایی گستردهای نداشته است و این بازارها تاکنون توانستهاند یک کف قیمتی نسبتا مطلوب را برای خود حفظ کنند. این داده را میتوان جدی گرفت و با توجه به تاثیر متقابل بازارهای مختلف بر یکدیگر، شاید بتوان مقاومت بازار محصولات کشاورزی در برابر افت قیمتها را یکی از دادههای حمایتی از سایر بازارهای کالایی به شمار آورد. البته این بازار هم به مرور زمان و با نزدیکتر شدن به روزهای گرم سال و نیمکره شمالی تغییر فاز خواهد داد و با توجه به افزایش حجم عرضه در اوایل بهار و اواخر زمستان، سیگنال کاهشی جدیدی به بازارهای جهانی تزریق میشود.
داوجونز و بازارهای مالی دنیا
همانگونه که مشخص است؛ آمار و ارقام به وضوح از رکود حکایت دارد. داوجونز و شاخصهای اصلی سهام آمریکا به شدت افت کرده و ترس از افت بیشتر قیمتها بسیار جدی است. به نظر میرسد بازارهای سهام مخصوصا در آمریکا مستعد کاهش نرخهای بزرگتری باشد آنهم در شرایطی که بازارهای سهام در اقصی نقاط جهان ریزش قیمتهای خود را از ماههای گذشته آغاز کرده و به تازگی این روند نزولی به آمریکا رسیده است. با توجه به این شرایط تضعیف شاخصهای سهام مخصوصا در آمریکا برای آینده بازارها چندان دور از ذهن نخواهد بود.
این موارد بهصورت کلی در کنار کاهش بهای نفت خام، ترس از کاهش بیشتر نرخ، افت جدی در بازارهای کالایی، ناآرامیهای اجتماعی و ترس از گسترش آن در روزهای پایانی سال میلادی، بیم و امید از کاهش رشد اقتصادی در جهان با فرض فراگیر شدن رکود، کاهش احتمالی تقاضا که از هماکنون در موجودی انبارهای فلزات قابل تشخیص است، بیم و امید از کاهش جدی تقاضا در جهان مخصوصا برای محصولات نهایی و مصنوعات صنعتی که نگرانی از بروز مشکلات در واحدهای تولیدی را تقویت میکند و بسیاری از این قبیل موارد همگی میتوانند به عمیقتر شدن رکود فعلی و دقیقتر؛ جدیتر شدن بحران منجر شوند.
این در حالی است که کاهش ارزش بسیاری از ارزها در جهان در ماههای گذشته هنوز در خاطره اقتصادی بسیاری از فعالان اقتصادی وجود دارد و این نکته میتواند بهعنوان آتشزیرخاکستر در مسیر وخیمتر شدن بحرانها ایفای نقش کند. در هفتهها و ماههای گذشته کشورهایی همچون برزیل، ترکیه، هند، روسیه، اندونزی، آرژانتین و ایران با کاهش ارزش پولهای ملی و حتی تکانههای تورمی روبهرو شده بودند؛ یعنی پتانسیل وقوع یک بحران جدید در ذات این اقتصادها وجود دارد. این در حالی است که کشورهایی که با بدهی خارجی بالاتری همراه هستند با پتانسیل بحران بیشتر هم روبهرو خواهند بود و اگر به هر دلیل در بازپرداخت وامهای خود مخصوصا در بخش خصوصی و صنعتی با مشکل مواجه شوند به معنی عمیقتر شدن بحرانها خواهد بود. البته این نکته را باید در نظر گرفت که بدهی بالای کشورهای مهم در جهان در فاز دوم خود مستعد یک تغییر جدی اقتصادی است و اگر کشورها نتوانند هزینههای خود را تامین کرده و در برابر رکود احتمالی هم قدرتمندانه از اقتصادهای خود حمایت کنند دیگر وضعیت اقتصادی در جهان به یک دومینوی فراگیر بدل خواهد شد و حتی ممکن است از بحران ۲۰۰۸ هم عمیقتر شود.
باید پذیرفت که در خلال ۱۰ سال اخیر یعنی فاصله دو رکود با یکدیگر اغلب بازارهای مهم در جهان نتوانستند رشد اقتصادی بزرگی ثبت کنند گویا جهان در این سالها موفقیتهای بزرگی به جز در آمریکا و آلمان و تا حدودی در هند تجربه نکرده است. این داده به این معنی است که زیرساختهای قدرتمندی برای خروج از رکود در کشورهای مهم در جهان وجود ندارد. بهعنوان یک نمونه مشخص بدهی دولتی آمریکا به نسبت تولید ناخالص داخلی این کشور به بیش از ۱۰۵ درصد رسیده که بالاترین حد از دهه ۵۰ میلادی است. این رقم برای ژاپن اما ۲۵۳ درصد است که باز هم به شدت بالاست و برای کل اتحادیه اروپا بیش از ۸۷ درصد است اگرچه اندکی بهتر شده است. این رقم در فرانسه ۹۷ درصد، برزیل ۷۴ درصد، ایتالیا ۱۳۱ درصد، کانادا ۸۹ درصد و برای اسپانیا ۳/ ۹۸ درصد است. این ارقام خود به معنی بشکههای باروت بزرگی در اقصی نقاط جهان است که برای اهمیت این دادهها میتوان به تجربه بحران بدهی اروپا پس از رکود ۲۰۰۸ و شرایط یونان اشاره کرد ولی این بار این پتانسیل جدیتر از قبل شده است.
نکته دیگر پتانسیل بروز ناآرامیهای اجتماعی در کشورهای غربی است آن هم در شرایطی که دارایی بسیاری از افراد مستقیما به بازار سهام وابسته است و اگر رکود جدیدی در این حوزه اقتصادی مهم با محوریت آمریکا بروز کند به معنی تکانههای جدی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ناآرامیهای جدید خواهد بود آن هم در وضعیتی که سقوط بازارهای سهام نهتنها به افراد ضعیف جامعه، بلکه به طبقات متوسط زیان وارد خواهد کرد.
اهمیت دادههای اقتصادی آمریکا برای بازارهای دنیا
دادههای موجود در اقتصاد آمریکا را باید با دقت بالاتری لحاظ کرد. افزایش نرخ بهره در شرایطی که پتانسیل ریزش وال استریت وجود داشت تصمیمی به شدت دشوار بوده است. فدرال رزرو با افزایش نرخ بهره هم ریزش بازار سهام آمریکا را تسریع کرده و هم داده مشخصی برای افزایش ارزش دلار به بازارهای جهانی ارائه کرد. این در حالی بود که روند رشد نرخ بهره مدتی است ادامه داشته ولی تاثیر مستقیم و جذابی بر ارزش دلار بر جای نگذاشته است. این وضعیت به این معنی است که بانک مرکزی آمریکا از هماکنون خود را برای مقابله با بحران آماده کرده و همچنین پتانسیل کاهش مستمر نرخ بهره را هم ایجاد کرده است. از سوی دیگر خبرها از فروش اوراق قرضه آمریکایی در بازارهای جهانی حکایت دارد که خود شاید یکی از دلایل عدم رشد جدی ارزش دلار در مقایسه با سبدی از ارزهای معتبر خواهد بود. همین نکته در وضعیتی خودنمایی میکند که بانکهای مرکزی هم به خرید طلا روی آوردهاند.
تجمیع این دادهها برای دورنمای بازارها به شدت نگرانکننده خواهد بود. اگر بپذیریم که قیمتها حداقل یک فاز دیگر افت خواهند کرد باید پذیرفت که دولتها نیز برای حمایت از اقتصادهای خود به افزایش تزریق نقدینگی، سیاستهای انبساطی و در نهایت کاهش ارزش پولهای ملی روی خواهند آورد. در این شرایط دارایی طلای بانکهای مرکزی در جهان خود بهعنوان یک گنج مهم به شمار رفته و البته ناخودآگاه جذابیت طلا برای معاملهگران هم افزایش مییابد که در دورههای پیشین هم چنین رخدادی تجربه شد. این بار اما جنگ ارزها قربانی میگیرد و بدهی بالای کشورها در کنار نوسان ارزش پولهای ملی به معنی نگرانیهای جدیدی از ناتوانی در بازپرداخت ارزها تعبیر میشود. اگر دادههای فوق محقق شود و باز هم شاهد جنگ ارزها در جهان باشیم باز هم یک سیگنال افزایشی جدی به بازارها وارد خواهد شد و رشد نرخهای شدیدی را البته برای سالهای آینده خواهیم داشت که در ادامه به آن میپردازیم.
نگرانیهای موجود در کنار ناآرامیهای ژئوپلیتیک، پتانسیل حوادث اجتماعی و تداوم ریزش بازار سهام به بازبینی دادههای عمیقی در بازارها منجر خواهد شد. اگر به سطور فوق و گزارشهای پیشین توجه کنیم از دو سیگنال مهم یاد کردیم یکی پتانسیل تداوم افت نرخ جدی در بازارهای مالی در جهان و دیگری احتمال یک پله کاهش نرخ در بازارهای کالایی. بهصورت دقیقتر این احتمال وجود دارد که قیمتها در بازارهای کالایی و مخصوصا طلا شرایط مطمئنتری از بازارهای مالی پیدا کنند و شاهد سقوط آزاد جدی این نرخها نباشیم اگرچه در هر حال این بازارها نیز یک فاز تعدیل را احتمالا متحمل خواهند شد. اگر این اتفاق رخ دهد شاهد مهاجرت جدی سرمایهها به بازارهای کالایی و طلا خواهیم بود و بهصورت روزشمار جذابیت بازارهای مالی و حتی اوراق قرضه کوتاهمدت هم کاهش خواهد یافت. البته با فراگیر شدن بحران در جهان تقاضای محصولات نهایی هم کاهش مییابد و در نهایت تقاضا برای مواد اولیه، فلزات و بازارهای کالایی نیز تضعیف خواهد شد ولی باز هم اوضاع در این بازارها بهتر خواهد بود.
شاید بیش از این نتوان اظهارنظر قاطعی در مورد دورنمای بازارها داشت زیرا روزهای به شدت حساسی پیش روست و آغاز به کار بازارهای جهانی در کنار پتانسیل جدی افت نرخ میتواند دادههای بهتری را برای تحلیل فراهم کند. هنوز بازارهای کالایی با توجه به نوسان شاخصهای قیمتی در حال مقاومت در برابر افت نرخهای جدید هستند و این شرایط تا زمانی که ادامه یابد میتواند یک داده مثبت تلقی شود. در صورتی که بازارها وارد یک فاز کاهش نرخ شوند باید بیش از همه به ارزش دلار آمریکا در برابر سبدی از ارزهای معتبر توجه کرد زیرا هر گونه تضعیف جایگاه دلار در جهان به معنی تضعیف زیرساختهای اصلی اقتصاد بینالملل تعبیر میشود. این در حالی است که نرخ بسیار بالای بدهی در آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان را هم نمیتوان نادیده گرفت ولی در صورت ثبت اولین جرقههای این قبیل بحرانها شاهد خواهیم بود که ارزش طلا بسیار بیشتر از انتظارات ما افزایش نرخ داشته باشد.
پس از تعطیلات پایان سال میلادی قطعا دادههای بیشتری برای بررسی وجود دارد ولی نمیتوان از پتانسیل ناآرامیهای اجتماعی در این روزها غافل شد که هم تاثیرگذاری روانی داشته و هم تاثیرات سیاسی و اقتصادی بر جای میگذارد. این در حالی است که کاهش قیمتها در روزهای اخیر در نهایت بر آمارهای مورد مخابره در ماههای آینده هم تاثیر میگذارد و به احتمال قوی موفقیتهای اقتصادی پیشین در آمارهای پیش رو نمود چندانی نخواهد داشت.شاید برای برخی از مخاطبان بررسی روزشمار رخدادها و مقالات ارائه شده، بتواند به بررسی دقیقتر رخدادهای موجود در بازارها و دورنمای قیمتها کمک کند زیرا به کمک آنها میتوان روزشمار تغییرات موجود را به وضوح رصد کرد.
شکست کانالهای مالی- کالایی در جهان در تاریخ دوم دیماه، «ردیابی رکود با دوربین بازارهای کالا» در تاریخ ۵ آذرماه، «روشن شدن آژیر رکود در بازارهای جهان» ۲۵ شهریورماه، شبح ترامپ بر بازارهای کالایی در تاریخ ۱۹ تیرماه و در نهایت سرگیجه در بازارهای کالایی در ۹ اردیبهشت سال جاری مطالبی است که توجه به آنها چهره شفافی از رخدادها را ترسیم میکند. هماکنون که قیمتها در ماههای گذشته قابل دسترسی است میتوان به بازبینی دادههای ارائه شده پرداخت. اولین هشدار رکود در بازارهای کالایی را در تیرماه امسال عنوان کردیم و به جرات میتوان گفت که این بازارها از همین زمان وارد فاز نزولی شد ولی هماکنون شتاب افت نرخ کالاییها بیشتر شده است.
ارسال نظر