ضرورت توسعه صنعت فراموش شده
از اینرو توسعه صنعت نساجی و پوشاک به معنی درگیری بخشهای کشاورزی، دامپروری، صنایع بالادست پتروشیمی، صنایع کارخانهای، ماشینسازی و خدمات به صورت توامان است. از طرف دیگر از منظر جغرافیایی هم زنجیره این صنعت قابلیت این را دارد که بخشی از زنجیره مانند تامین مواد اولیه و تولید و تکمیل پوشاک در استانهای پیرامونی کشور انجام گرفته و بخشهای مربوط به بازاریابی و فروش و همچنین تحقیق و توسعه در شهرهای بزرگ انجام شوند. از طرف دیگر از منظر فناوری هم این صنعت از حلقههای نسبتا ساده مانند مونتاژ پوشاک تا حلقههای بسیار پیچیده مانند رنگرزی یا بازاریابی و برندیگ تشکیل شده است. از اینرو توسعه این صنعت، هم برای نیروی کار غیرمتخصص و هم برای نیروی کار متخصص و تحصیلکرده اشتغال ایجاد میکند.
مزیت دیگر این صنعت، کاربر(labour intensive) بودن آن است؛ به این معنی که بخش قابلتوجهی از بهای تمامشده محصولات این صنعت سهم نیروی کار بوده و از اینرو برخلاف صنایع سنگین و منبعمحور به سرمایهگذاری هنگفت در ماشینآلات نیاز ندارد. برای مثال ایجاد یک کارخانه تولید پوشاک با ۵۰۰چرخکار به حدود ۵ تا ۱۰میلیون دلار سرمایهگذاری نیاز دارد؛ اما سرمایه لازم برای ایجاد یک واحد پتروشیمی با همین تعداد کارکن در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰میلیون دلار است! پس از آشنایی با ویژگیهای اساسی صنعت پوشاک نوبت به برشمردن خصایص اقتصاد کشورمان میرسد تا دلیل مناسب بودن توسعه صنعت نساجی و پوشاک برای اقتصاد ایران در این لحظه مشخص شود. اولین ویژگی اقتصاد کشور، مربوط به نیروی کار بسیار فراوان و نسبتا ارزان آن است. از ۶۴میلیون ایرانی که در سن کار هستند، تنها ۲۶.۵میلیون جزو جمعیت فعال (مجموع شاغلان و بیکاران) محسوب میشوند؛ یعنی در حدود ۲۰میلیون ایرانی در سن کار در اقتصاد رسمی کشور سهمی ندارند.
این جمعیت یک سرمایه انسانی عظیم بالقوه است که از طریق توسعه صنایع کاربر مانند صنایع نساجی و پوشاک میتوان زمینه بالفعل شدن آن را فراهم کرد. از طرف دیگر، به علت مشکلات اقتصادی دهه ۹۰ که عمدتا ناشی از تحریمها بود، هزینه دلاری نیروی کار ساده (با معیار حداقل حقوق) از ۳۰۰دلار سال ۹۰ به کمتر از ۲۰۰دلار سقوط کرد که این اتفاق هم برای توسعه صنایع کاربری مانند پوشاک یک فرصت است. از طرف دیگر، استانی مرزی مانند سیستانوبلوچستان با بحران کمبود مشاغل مولد مواجه است که به علت نزدیکی به پاکستان و دریا، از موقعیت بسیار مناسبی برای توسعه حلقههای ساده و کاربر مانند مونتاژ پوشاک(CMT) و صادرات برخوردارند. چهبسا ایجاد یک منطقه ویژه صادراتی بتواند زمینه سرمایهگذاری خارجی بهویژه چینیها را در آن منطقه فراهم کند. از بعد فناوری هم بهطور متوسط صنعت نساجی و پوشاک نسبت به سایر صنایع از پیچیدگی فناورانه کمتری برخوردار بوده و از اینرو شانس موفقیت در این صنعت احتمالا بیشتر از بسیاری از صنایع بعضا پیچیده است.
مهمتر اینکه تجربه و دانش تاریخی قابلتوجهی تقریبا در همه حلقههای زنجیره ارزش این صنعت، از کشت پنبه و پشم و ابریشم گرفته تا ریسندگی و تولید و تکمیل پارچه و پوشاک و همچنین بازاریابی و خردهفروشی در ایران وجود داشته و این مساله هم به موفقیت سریعتر این صنعت کمک خواهد کرد. با توجه به موارد ذکرشده، از جمله اشتغالزایی بسیار بالا، پیوند داشتن با تمام بخشهای اقتصادی از کشاورزی تا صنعت و خدمات، سرمایهگذاری بهنسبت پایین در مقایسه با سایر صنایع، فناوری نسبتا ساده، امکان توسعه در استانهای مرزی بهویژه سیستانوبلوچستان در کنار ویژگیهای اقتصاد ایران شامل محدودیت سرمایه، محدودیت فناوری، نیروی انسانی فراوان و ارزان و زنجیره ارزش صنعت نساجی را میتوان به عنوان یک گزینه «ممکن و مطلوب» برای توجه ویژه دولت بهمنظور توسعه صنعتی معرفی کرد.