زیر پوست کاهش نابرابری
ارجاع طرفداران کاهش نابرابری به ضریب جینی در حالی است که این شاخص یک نماگر آماری است که لزوما بیانگر بهبود وضعیت زندگی اکثریت مردم نیست و تنها بخشی از ماجرا را بازنمایی میکند. نمای واقعی داستان اما این است که بخش عظیمی از جامعه درگیر چالشهای جدی معیشتی شده، به گونهای که از اوایل دهه ۹۰ تا به امروز حدود ۱۱میلیون نفر به جمعیت فقرا در ایران افزوده شده و همین روند، قشر متوسط جامعه را روز بهروز به خط فقر نزدیکتر کرده است؛ وضعیتی که زنگ خطر را برای اقتصاد ایران به صدا درآورده و ضرورت بازنگری اساسی در سیاستهای اقتصادی کشور را بیش از پیش آشکار کرده است. مطالعه حاضر سعی دارد به شکلی آماری و شواهدمحور، پرده از روندهای حاکم بر فقر و نابرابری بردارد. به این منظور سعی شده است ضمن توضیح متغیرهای مهم حوزه فقر و نابرابری، تا حد امکان تصویری عینی از این دو متغیر در ایران امروز ارائه شود.
ضریب جینی چیست؟: ضریب جینی یک شاخص آماری است که برای سنجش میزان نابرابری در توزیع درآمد یا ثروت در یک جامعه استفاده میشود. به عبارت سادهتر، این ضریب نشان میدهد که درآمد و ثروت تا چه اندازه به طور مساوی بین افراد یک جامعه توزیع شده است. ضریب جینی صفر به معنای آن است که درآمد به طور کاملا مساوی بین همه افراد جامعه توزیع شده است و ضریب جینی یک به معنای آن است که یک نفر تمام درآمد جامعه را بهتنهایی در اختیار دارد و بقیه هیچ درآمدی ندارند.برخی منابع نزدیک به دولت قبل کاهش ضریب جینی را به عنوان بهبود توزیع درآمد در سالهای گذشته و کاهش فقر قلمداد کردهاند و گزارش کردهاند که «نرخ فقر در سه سال گذشته 8درصد کاهش یافته و 6.5میلیون نفر از زیر خط فقر خارج شدهاند». اما آیا این وضعیت شرحدادهشده، منطبق با واقعیت جامعه اقتصادی ایران است؟ اجازه دهید آمار مرتبط با فقر و علت کاهش این نابرابری را عمیقتر بررسی کنیم تا دریابیم آیا همراه با کاهش نابرابری، عملا وضعیت معیشتی مردم نیز بهبود یافته؟
نابرابری و فقر دو مفهوم متفاوت هستند: به نقل از داوود سوری، استاد دانشگاه صنعتی شریف، ارتباط مستقیم برقرار کردن میان کاهش ضریب جینی و کاهش فقر اشتباه است. فقر و نابرابری دو مفهوم متفاوتاند. فقر به آن دسته از خانوارها اشاره دارد که هزینههایشان از یک سطح مشخص، که خط فقر نامیده میشود و شامل حداقل نیازهای اساسی است، کمتر است. در مقابل، نابرابری با مقایسه درآمد خانوارها با یکدیگر سنجیده میشود و شاخص ضریب جینی این مقایسه را انجام میدهد. ضریب جینی نابرابری را اندازهگیری میکند و نشاندهنده میزان شکاف درآمدی بین خانوارهاست. کاهش ضریب جینی به معنای کاهش فقر نیست، بلکه به معنای کاهش نابرابری است. ممکن است نابرابری کاهش یابد بدون آنکه فقر کاهش یافته باشد، که در ادامه با تکیه بر آمار نشان خواهیم داد که علت این امر نزدیک شدن قشر متوسط جامعه به خط فقر است و از این طریق احتمالا نابرابری کمتر شده، زیرا گروه متوسط جامعه به فقرا نزدیکتر شدهاند.
خطای نمونهگیری: ضرایب منتشرشده توسط مرکز آمار ایران از یک نمونه تصادفی به دست میآید. به این ترتیب که هر سال، مرکز آمار حدود 20هزار خانوار را بهطور تصادفی انتخاب کرده و ضریب جینی را بر اساس اطلاعات درآمد یا هزینههای این خانوارها محاسبه میکند. در علم آمار، به این کمیت محاسبهشده متغیر تصادفی گفته میشود؛ بدین معنا که اگر بهجای این 20هزار خانوار، نمونهای دیگر انتخاب میشد، ممکن بود به عدد متفاوتی برسیم. در مقایسه کمیتهای آماری، باید به تصادفی بودن نمونهگیری و خطای نمونهگیری توجه کرد. برای مثال، ضریب جینی در سال 97 برابر با 0.374، در سال 98 برابر با 0.365، در سال 99 برابر با 0.358، و در سال 1400 برابر با 0.355 بوده است. از نظر ریاضی، تغییرات بین این اعداد کم است؛ مثلا ضریب جینی در سال 98 نسبت به سال 97 تنها 0.009 کاهش یافته است و در سال 99 نسبت به سال 98، 0.007 کاهش داشته است.از نظر آماری، این تغییرات ممکن است ناشی از خطای نمونهگیری باشد و تفاوتهای واقعی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، با توجه به نزدیکی این اعداد و با در نظر گرفتن خطای نمونهگیری، احتمالا نابرابری درآمدی در این سالها تغییر چشمگیری نداشته است.حال لازم است برای درک عمیقتر نگاهی به وضعیت فقر در ایران بیندازیم.
مروری بر وضعیت فقر : گزارش مرکز پژوهشهای مجلس از وضعیت فقر حاکی از افزایش و تعمیق فقر در ایران در دهه 1390 تا به امروز است. خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 به طور سرانه یکمیلیون و 68 هزار تومان بوده که این عدد برای یک خانوار چهارنفره برابر 4میلیون و500هزار تومان خواهد بود. با این اعداد، نرخ فقر، یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق در کشور، در سال 1400 برابر 30.4درصد بوده است . به طور کلی نرخ فقر از سال 1385 با 15درصد روند فزایندهای داشته و از سال 1397 به بعد به بالای 30 درصد رسیده است. نگاهی به مصرف خوراک خانوار، سه اتفاق را به طور همزمان نشان میدهد: اول افزایش سهم خوراک از کل هزینه خانوار، دوم کاهش کل خوراک خانوار یعنی کاهش کالری دریافتی و سوم کاهش کیفیت کالری دریافتی خانوار.با افزایش قیمت مواد غذایی بهخصوص از سال 1397 و کاهش درآمدهای خانوار، از آنجا که خوراک کالای ضروری است خانوار مجبور شده سهم بیشتری از هزینههایش را به خوراک اختصاص دهد؛ از این رو سهم خوراک از هزینههای خانوار از 29درصد در سال 1396 به بیش از 32درصد در سال 1400 رسیده است.
همچنین همزمان، خانوار نتوانسته همان سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و کالری میانگین کالری دریافتی از 2431 سرانه در روز در سال 1396 به 2182 در سال 1400 رسیده است.سهم مسکن از کل هزینههای خانوار به عنوان دیگر کالای ضروری نیز از 23درصد در سال 1390 به 27درصد در سال 1400 افزایش یافته است. بررسیهای هزینههای غیرضرور خانوار نشان از کاهش رفاه خانوار دارد. سهم آموزش از کل هزینههای خانوار در دهه ۱۳۹۰ بیش از 50درصد کاهش یافته که میتواند خطر افزایش فقر بیننسلی را داشته باشد.
فقر مطلق: فقر مطلق را میتوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف کرد. فقر مطلق عدم دسترسی به حداقلهای معیشت را در جامعه بررسی کرده و تحتتاثیر توزیع درآمد در جامعه نیست. در سال 1400 خط فقر سرانه متوسط کشوری با رشد حدود 50درصدی نسبت به سال 1399، به میزان حدودی یکمیلیون و هفتصدهزار تومان رسیده است.خط فقر طبیعتا به دلیل تاثیری که از تورم دریافت میکند همواره صعودی است، اما آنچه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، تعدیل درآمد خانوار متناسب با افزایش خط فقر یا به عبارتی نرخ فقر است. خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 برای یک خانوار چهارنفره در حدود چهارمیلیون و پانصدهزار تومان بوده است. همچنین برآورد شده بود این عدد در شهریورماه 1401 به هفتمیلیون و پانصدهزار تومان برسد که بعد از این ما آمار رسمی برای گزارش مشاهده نکردیم.
روند نرخ فقر: آمار تاسفبرانگیز و شوکهکننده این است که به طور کلی در سال 1400 نسبت به سال 1390 حدود 11میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده است. شکاف فقر که فاصله فقرا تا خط فقر را اندازهگیری میکند، در سالهای 1400 و 1401 به بالاترین مقدار خود، یعنی حدود 29درصد، رسیده است. به عبارت دیگر بررسی جمعیت زیر خط فقر نشان میدهد هرچند در چهار سال 1398 تا 1401 نرخ فقر ثابت و در حدود 30درصد بوده اما فقرا بهطور مرتب فقیرتر شدهاند.
خانوادههای بالای خط فقر : نمودار 4 نکات جالبتوجهی دارد. فاصله غیرفقرا تا خط فقر نیز به طور مرتب در حال کاهش بوده است. حتی در سالهای 1390 تا 1393 که نرخ فقر بیش از سالهای 1394 تا 1396 بوده، اما فاصله غیرفقرا با خط فقر بیشتر بوده است. به عبارتی فقر در ابتدای دهه 90 بیشتر مختص گروههای بسیار پایین درآمدی بوده و گروههای بالاتر هنوز فاصله بیشتری با خط فقر داشته و از رفاه نسبی برخوردار بودند. اما یک دهه کاهش در درآمد سرانه باعث شده از سال 1397 به بعد، فاصله غیرفقرا هم با خط فقر کم و کمتر شود. این بدین معناست که فقر تنها مختص گروههای ناتوان یا بازمانده از رشد اقتصادی نیست و میتواند به سایر گروههای مختلف با ویژگیهای مختلف تسری پیدا کند. همچنین نگاهی به تفاوت بین فاصله غیرفقرا با خط فقر در نقاط شهری و روستایی نشان میدهد که هرچند در سالهای ابتدایی دهه 1390 غیرفقرای شهری و روستایی هر دو فاصله نسبتا یکسانی با خط فقر داشتهاند (فاصله تا خط فقرهای منطقهای)، اما به مرور زمان غیرفقرای روستایی نسبت به غیرفقرای شهری بیشتر به خط فقر نزدیک شدند و در سالهای 1398 تا 1400 فاصله آنها با خط فقر کمتر از فاصله غیرفقرای شهری با خط فقر است.
نتیجهگیری: با وجود کاهش گزارششده در ضریب جینی، که نشاندهنده بهبود نسبی در توزیع درآمد است، واقعیتها از عمق فاجعهای خاموش در وضعیت معیشتی مردم ایران پرده برمیدارند. افزایش چشمگیر فقر، بهویژه در دهه گذشته و افزوده شدن حدود ۱۱میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر، نشاندهنده این است که کاهش نابرابری درآمدی به معنای بهبود وضعیت زندگی اکثریت مردم نیست. در حقیقت، کاهش نابرابری ممکن است به دلیل نزدیک شدن قشر متوسط به خط فقر و تعمیق وضعیت معیشتی فقرا باشد؛ نه بهبود واقعی در شرایط اقتصادی. بنابراین، نیاز مبرم به بازنگری در سیاستهای اقتصادی کشور و تمرکز بر واقعیتهای معیشتی مردم برای دستیابی به بهبود واقعی حس میشود.