می‌‌‌توان برای لوکاس و تاثیرات عمیق او در حوزه علم اقتصاد دستاوردهای بسیاری شمرد؛ اما از نظر نگارنده، بزرگ‌ترین کار او همان «انقلاب انتظارات عقلایی» است. او با این کار انسان را به مقام کنشگر اقتصادی ارتقا داد. به بیان دیگر، اهمیت کار بزرگ لوکاس در آنجا بود که نشان داد انسان‌‌‌ها در تناسب با وضعیت جدیدی که حاصل سیاست جدید سیاستگذار اقتصادی است، رفتار اقتصادی جدیدی از خود نشان خواهند داد. در نتیجه، سیاست‌‌‌های اقتصادی که معطوف به رفتار گذشته انسان است، لزوما نمی‌‌‌توانند به نتایج دلخواه سیاستگذار منتهی شوند؛ زیرا انسان‌‌‌ها در مواجهه با سیاست جدید وضع‌شده رفتار جدیدی از خود نشان می‌دهند که سیاستگذار قادر به پیش‌بینی آن نبوده است. در نتیجه، لوکاس در دل نظریه اقتصاد کلاسیک جدید، انسان را از مقام یک‌مهره در نظام اقتصادی به مقام یک‌کنشگر ارتقا داد؛ امری که به واقع از آن می‌‌‌توان به عنوان یک انقلاب علمی یاد کرد. حال با این مقدمه و به بهانه درگذشت این اقتصاددان فقید، شماره امروز «باشگاه اقتصاددانان» را به رابرت لوکاس و دستاوردهای علمی او در علم اقتصاد اختصاص داده‌‌‌ایم؛ اقتصاددانی که با بازمفصل‌‌‌بندی نظریه اقتصاد کلان بر مبنای نظریه اقتصاد خرد، معمار نظریه اقتصادکلان جدید شد.