همکاری در دوسوی آتلانتیک

دو هفته پیش کمیسیون اروپا که بازوی اجرایی اتحادیه ۲۷ عضوی اروپاست برنامه‌ای ۱۱ صفحه‌ای را با عنوان «برنامه اتحادیه اروپا و آمریکا برای تغییر جهان» منتشر کرد. این یک نشانه کاملا آشکار است که از لزوم دگرگونی در جهان و نقشی که بایدن می‌تواند در این حوزه ایفا کند، حکایت دارد. هدف از این برنامه که در آن پیشنهادهایی در حوزه‌های مختلف از مهار ویروس کرونا گرفته تا تغییرات آب و هوایی، تجارت و فناوری مطرح‌شده بهره‌بردن از فرصتی است که در هر چند دهه تنها یک‌بار فراهم می‌شود.

در این برنامه از پیشنهاد بایدن برای تشکیل نشست دموکراسی‌ها در سال نخست ریاست‌جمهوری وی و تدوین برنامه همکاری دو سوی اقیانوس اطلس استقبال شده است. این برنامه باید مبنای یک ائتلاف جدید جهانی متشکل از کشورهای همفکر باشد. نقشی که بایدن می‌تواند در متحول کردن جهان ایفا کند حاصل تجربه او و تیم معرفی شده از سوی وی در این دوران پر بحران جهان است. دوست قدیمی بایدن و وزیر دفاع اسبق آمریکا می‌گوید: «در حال‌حاضر بی ثباتی، ابهام و سردرگمی شدید در جهان وجود دارد. دنیا به‌دنبال تحول است و کسی که می‌خواهد این تحول را به وجود آورد باید دانش، تجربه و ظرفیت این اقدام را داشته باشد.»

احتمالا بایدن خیلی زود درک خواهد کرد سیاست خارجی همان حوزه‌ای است که او به‌راحتی می‌تواند در آن به رئیس‌جمهور وحدت بخش تبدیل شود یعنی هدفی که او به‌دنبال آن بوده است. در مسائل داخلی، مدیریت نیروهای چپ‌گرای حزب دموکرات و نیروهای تندرو جمهوری‌خواه آسان نیست. مقابله با چین یکی از معدود مسائلی است که همه نیروها معتقدند هرچه سریع‌تر باید انجام شود. بایدن و شرکای اروپایی آمریکا برای دستیابی به این هدف، ابتدا باید روند از میان رفتن هدف مشترک دو سوی اقیانوس اطلس را معکوس کنند. این هدف مشترک در هفتاد و پنج سال اخیر وجود داشته است. این همان شراکتی است که به شکل‌گیری سیستم قانون‌محور جهانی کمک کرد؛ یعنی همان سیستمی که به پیشرفت دموکراسی و افزایش رونق از طریق توسعه تجارت و سرمایه‌گذاری منجر شد و از رویارویی قدرت‌های بزرگ جلوگیری کرد.

بذر آن نظم که اکنون با تهدید مواجه است مدت‌ها قبل از پایان جنگ جهانی دوم کاشته شد. رهبران پیشین آمریکا و اروپا برای شکل دادن به این نظم و تاسیس نهادهای ضروری، دشواری‌های بزرگ را پشت‌سر گذاشتند. بایدن برای ایفای نقش یک رئیس‌جمهوری تحول‌آفرین نیازی ندارد نهادها و رویه‌هایی که قبلا ایجاد شده را بار دیگر به‌وجود آورد. او باید صرفا وظایف خود را در این راه درک کند و تغییراتی که باید رخ دهد را به خوبی مدیریت کند تا دورانی جدید آغاز شود.