«آلزایمر» در مدیریت شهری
شاید این تشابهات با اختلالات حاکم بر زیست و مدیریت توسعه شهری ساکنان تهران است که گزینه منتخب شورای اسلامی شهر تهران برای تصدی سمت شهرداری تهران یکی از وعدههای مهم خود را در تلاش برای درمان «آلزایمر» تاریخی تهران خلاصه میکند. واقعیت آن است که امروز مدیریت شهری تهران به نوعی تواناییهای ذهنی خود را برای اتخاذ تصمیمات صحیح و بهینه از دست داده است.
به اعتقاد شهردار منتخب، اکنون مدیریت شهری تهران همچون بیمار آلزایمری است که در موارد پیشرفته تر بیماری خود قرار دارد و آگاهیاش را نسبت به بیماری از دست داده و از این رو با وجود اذعان متخصصان و درمانگران شهری، مدیریت شهری مبتلا به بیماری نمیداند یا نمیخواهد بپذیرد دچار ناتوانی در انجام برخی امور است و ممکن است اقدامات ناگهانی و خطرسازی انجام دهد که نتایجش سالها بعد در زیست شهروندان رخ خواهد نمود! اقداماتی که سالهاست با نابودی میراث مصنوع تاریخی و طبیعی شهر تهران همراه شده است و اکنون تهران را به یکی از شهرهای نامطلوب جهان از منظر شاخصهای زیستپذیری، سلامت روانی شهروندان، ایمنی، رضایتمندی سکونتی، ارتباطات فراشهری و قابلیت تحرک و جابهجایی بدل ساخته است.
پس پر بیراه نخواهد بود که چنین شهری، مشابه با بیمار مبتلا به آلزایمر پیشرفته توانایی حرکتی خود را از دست دهد، دستخوش آسیب شده و مکررا تعادلش را از دست داده، زمین بخورد و اگر درمان فوری شهر مدنظر قرار نگیرد، تلاطم و بیثباتی مدیریتی را تجربه خواهد کرد.
در چنین شهری حافظه کوتاه مدت و نیز حافظه تاریخی مردمان تهران نیز دچار چالش شده است. به این ترتیب پربیراه نیست که مردم با فراموشی پشتوانه تاریخی خود مواجه شوند و بی توجه به بستر تاریخی تهران، دست به نابودی شهر بزنند. سیستم توسعه شهری تهران امروز یک سیستم خود تخریب گر است که نهایتا به سوی نابودی هرآنچه بهعنوان دارایی شهر تهران محسوب میشود، اقدام خواهد کرد. از این روست که شهرداری و شورا باید برای پیشگیری یا درمان این آلزایمر پیش از همیشه هم قسم شوند.
برای نگارنده، ابلاغ حکم انتصاب دکتر پیروز حناچی در سمت شهردار تهران، میتواند این امید را زنده کند که بالاخره تهران، درمانگری برای «آلزایمر تاریخی» خود که سالها بهطور جدی روی تحولاتش کار تخصصی و حرفهای را تجربه کرده، شناخته است. گرچه شاید او نتواند تمامی آثار و آلام این بیماری را از تهران بزداید، اما حداقل مانند پزشک متخصص کارکشته درک درستی از بیماری و علل شکلگیری آن دارد.
از این روست که میتواند از پیشرفت شتابان این بیماری بکاهد و بر اساس شواهد در این مسیر بیش از همه رقبای خود امید و درک صحیح و عمیقی از شرایط پیشرفت این بیماری بحرانی در اندام واره فضایی شهر تهران و نیز پیکره ناچابک شهرداری تهران داشته است.
حناچی در برنامه تقدیمی خود سیاستهایی چون حرکت در مسیر پیاده گستری شهر تهران و کاهش غلبه سواره بر پیاده در این شهر؛ تامین درآمدهای پایدار شهر از طریق وضع شارژ شهری و واقعی کردن بهای خدمات و عوارض نوسازی؛ ارتقای شفافیت و گردش آزاد اطلاعات؛ رفع پهنههای فرسوده و عرصههای ناکارآمد شهری؛ فعال کردن ظرفیتهای گردشگری خلاق در شهر تهران با پشتوانه بخش خصوصی و ایجاد تبعیض مثبت در شهر برای دسترسی به خدمات را مدنظر قرار داده است.
آنچه در برنامه منتخب تهران، شاخص و واجد ارزش خواهد بود، نگاه او به تهران خلاق، نوآور، روامدار و انسان محور است.
حناچی مسیر حرکت خود را از توجه به قلب شهر تهران یعنی پهنههای واجد ارزش تاریخی تهران آغاز مینماید و در احترام به طرح جامع مصوب شهر تهران، سیر حرکت خود را از مسیر محورهای طبیعی شمالی- جنوبی تهران تداوم میبخشد. خوشبختانه پاکدستی «علی بسیجی» سالیان جنگ از یکسو و جایگاه علمی و پشتوانه تخصصی او از سویی دیگر که طی سالیان پژوهش توام با مسوولیت با تسلط به روند تحول تجارب ملی و فراملی همراه شده است.
اگر حناچی کار خود را در دفتر خیابان بهشت آغاز کند، به خوبی میداند تهران شهری است که از بوذرجمهری گرفته تا پیروزی در یکسو و از کرباسچی تا قالیباف در سویی دیگر همیشه به شهرداران خود وفا نداشته و حافظه تاریخی مردمان این شهر بسیار کوتاه است.
از این روست که زمانی محدود برای عملیات نجات و بقا در اختیار شهردار جدید تهران خواهد بود. شهرداری باید روزانه حدود ۲۵ میلیارد تومان درآمد به خزانه شهر واریزی داشته باشد و جز این در پرداخت هزینههای روزمره نگهداری شهر تهران و نیز نحوه مواجهه با دهها هزار کارمند و مدیر شهرداری تهران دچار مشکل خواهد بود.
بگذرد که برای مطالبات انباشته و هزینههای بیحاصل در پروژههای نمایشی سالهای قبل هنوز راهحلی پیدا نشده است.
این بار شهرداری برای تهران انتخاب شده است که از دل مردم به مسوولیت رسیده است و او را باید شهردار مردمی برای #شهر- مردم خواند که فقط ماموریت ساخت و افتتاح ندارد، بلکه درمانگری برای دردهای این شهر خواهد بود.
آلامی که نتیجه تصمیمات پیشین مدیریت شهری از ابتدای شکلگیری آن در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی تا به امروز است. او در شرایطی شهردار تهران خواهد شد که عامه شهروندان ایران شهرداریها را جزو «فاسدترین» نهادها میدانند و شواهد از شکلگیری فساد سیستماتیک در آنجا حکایت دارد. از سویی دیگر نظام مشاوره و پیمانکاری کشور به این تغییر امید بسته است که در چارچوبی شفاف در مسیر توسعه شهر تهران همراه شهردار خواهد شد.
مهمتر از همه اینها شهردار محترم باید مسیر مسدودجلب مجدد سرمایه و اعتماد اجتماعی به این نهاد را سد معبر و بازگشایی کند. تنها در این صورت است که میتوان امید داشت تا اندام فرتوت تهران آلزایمری به همت طبقه خلاق و نیروی امید متخصصان جوانش دوباره به حیات بازگردد و معجزهای برای حیات تهران روی دهد.
ارسال نظر