هدفهای هوشمند؟
از عدم گسترش سلاحهای هستهای تا موضوعات حقوق بشری، همگی مواردی بودهاند که بهانه استفاده تحریمها علیه کشورهای دیگر قرار گرفتهاند. اما با اینکه تحریم بهعنوان ابزاری برای پرهیز از مواجهه نظامی تعریف میشود با این حال بر سر اجرای آن اختلاف نظرات عمیقی وجود دارد. بهعنوان مثال بهرغم اجماع جهانی در تحریمهای جامع علیه عراق در دهه ۹۰،این تحریمها به شدت مورد حمله نشریات و روزنامههای همان زمان قرار گرفت و نقض اصول حقوق بشری به نوک پیکان این حملات تبدیل شده بود. تحریمهای اقتصادی سختگیرانهای که کودکان عراقی را به قربانی اصلی تبدیل و سوءتغذیه و رنجهای طولانی مدت را به آنها تحمیل کرد و همچنین کمبود تجهیزات پزشکی و نبود آب سالم، یکی از بدترین بحرانهای انسانی در تاریخ مدرن را پدید آورد. برای بسیاری از دانشگاهیان، دیپلماتها و فعالان حقوق بشری، تحریم عراق همچون جرقهای بود که هزینههای اخلاقی تحریمها را برای همگان شفاف کرد. به همین خاطر در هزاره جدید شاهد تحریمهای هوشمندی هستیم که اقشار و افرادی خاص را نشانه میرود و سعی میکنند تا از انتقال رنجها و آسیبهای جانبی به گروههای غیرنظامی و مردم عادی جلوگیری شود.
هرچند که فارغ از مسائل انسانی و اخلاقی، موفقیت تحریمهای بینالمللی نیز به محل بحث علمی گستردهای در میان دانشگاهیان تبدیل شده است. آیا واقعا نحوه عملکرد و اثربخشی تحریمها با تخمین اولیه تصمیمگیران بینالمللی منطبق هست یا خیر؟ بررسیها نشان میدهد که تحریمها اساسا اثری بسیار ناچیز داشته و در بهترین حالت ممکن تنها میتواند ۲۰ تا۳۰ درصد موجب تغییر رفتار حکام کشور هدف شود. تصمیمات اخیر دولت ترامپ برای تحریمهای بیشتر علیه روسیه و ایران، مجددا موضوع استراتژی تحریم را به گود نقد کشانده است.
در سال ۱۹۶۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد با اجرای اولین مجموعه تحریمهای گسترده در عمر ۲۱ ساله خود، گامی تاریخی برداشت. این تدابیر ابتدا با هدف تضعیف رژیم سفید پوست ایان اسمیت در رودزیا اعمال شد، به فاصله چند سال با مجموعه دیگری از تحریمهای گسترده سازمان ملل متحد همراه شد که این بار در سال ۱۹۷۷ و در واکنش به نظام آپارتاید آفریقای جنوبی به مرحله اجرا درآمده بود. اما استفاده از این ابزار در دهههای بعدی و تحت تاثیر جو سیاسی ملتهب دوران جنگ سرد بسیار محدود شد. در مقطع ذکر شده اگر آمریکا تحریمهایی علیه یک کشور وضع میکرد، آن کشور به راحتی میتوانست برای تجارت خود را در آغوش اتحاد جماهیر شوروی بیندازد و همین مساله، وضعیت را بیش از پیش در مسیری خلاف باب میل آمریکا جلو میبرد. اما پس از سال ۱۹۹۱ درگیری بین ابرقدرتها فروکش کرد و این دو کشور برای حفظ صلح بینالمللی وارد همکاری شدند.
دیوید کورترایت، مدیر مطالعات سیاست موسسه مطالعات صلح بینالمللی کروک میگوید: «پس از پایان جنگ سرد، همکاری بیسابقهای در سطح شورای امنیت سازمان ملل ایجاد شد و مقدمات تشکیل سازمان حافظان صلح سازمان ملل پدید آمد. اوج این همکاری بعد از حمله عراق به کویت صورت گرفت که اجماعی جهانی علیه حکومت یک کشور شکل گرفت.»
اثرگذاری محدود: مشاهدات تجربی بین سال های ۱۹۱۵ و ۲۰۰۶ نشان میدهند تحریمهای جامع در بهترین حالت تنها ۳۰ درصد اوقات موفق بودهاند. علاوه بر این، دادهها نشان دادهاند که تحریمهای طولانیمدت از احتمال کمتری در کسب موفقیت برخوردارند؛ زیرا دولتِ هدف به جای تغییر رفتار، خود را با شرایط اقتصادی جدید سازگار میکند. اما قاعدتا این موضوع به معنای این نیست که تحریمها کاملا بیاثر هستند، در نیم قرن گذشته برخی تحریمها نیز موفق به حل مسالمتآمیز تعدادی از مسائل سیاسی با اهمیت شدهاند. بهعنوان مثال، تحریمهای اقتصادی نقش مهمی در آوردن ایران پای میز مذاکره داشت. پس از ۳۰ سال سنگاندازی آمریکا در سطح تجارت بینالمللی ایران، تولید نفت و ایجاد سایر محدودیتها، آمریکا از برخی از این موارد عقب نشست و سازمان ملل متحد نیز تحریمهای خود علیه ایران را در ماه ژانویه ۲۰۱۶ لغو کرد و این کشور را برای محدود کردن برنامه غنیسازی اورانیوم خود متقاعد ساخت. به جز این موفقیتهای معدود، تحریمها در اکثر مواقع از رسیدن به اهداف مورد نظر بازماندهاند. از سومالی و رواندا در اویل دهه ۱۹۹۰ گرفته تا کوبا و روسیه کنونی؛ این تحریمها نشان دادهاند که در صورت عدم مشارکت عمومی، هیچ افق روشنی برای موفقیت آنها متصور نخواهد بود. کورترایت میگوید: «در صورتی که کشور هدف گزینههای تجاری دیگری در اختیار داشته باشد(که تقریبا همیشه اینگونه است) با توجه به حجم بالای تجارت جهانی، این تحریمها بیاثر خواهند بود.»
بهعنوان مثال در مورد کره شمالی، کریستوفر دیویس، مدرس علوم سیاسی روسیه و شرق آسیا میگوید: «گرچه ایالات متحده و اتحادیه اروپا از تحریمها حمایت میکنند؛ ولی بسیاری از اقتصادهای بزرگ دیگر نظیر چین، هند و کره جنوبی حضور دارند که در تحریمها شرکت نمیکنند.» او در سخنرانی خود در دانشکده اقتصاد دانشگاه آکسفورد بیان کرد «مطالعات من نشان میدهد که کشورهای شرکتکننده در این تحریمها، تولید ناخالص داخلی حدود ۴۲ تریلیون دلار دارند؛ در حالی که دیگرانی که در تحریم مشارکت نمیکنند هم حرف برای گفتن زیاد دارند و هم تولید ناخالص داخلی کشورشان ۳۱ تریلیون دلار است.»
حقوق بشر: همانطور که تاریخ نشان دادهاست، چنین استراتژیهایی میتواند منجر به عواقب ناخواسته، فاجعهبار و اغلب دردناک و رنج آوری در طیفی گسترده از مردم کشور هدف شود. حتی طنز تلخ ماجرا اینجاست هنگامی که تحریمها با اهداف حقوق بشری به کار گرفته میشوند نیز تاثیر شدید آنها میتواند باعث ضررهای بیشتر به طبقههای آسیبپذیری شود که در اصل برای حفاظت از حقوق آنها تحریمها تعریف شدهاند.
معروفترین مثال از اوج رنج تحریمها، تحریم جامعی است که در عراق از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ اعمال شد. چهار روز پس از حمله عراق به کویت، شورای امنیت سازمان ملل متحد یک تحریم همهجانبه مالی و تجاری را بر این کشور اعمال کرد که طی یک دهه بعد، به شدت بر زندگی روزمره همه شهروندان تاثیر میگذارد. قبل از آغاز تحریمها، عراق برای تامین دو سوم منابع غذایی خود به واردات متکی بود که با قطع ناگهانی این منابع اصلی، قیمت کالاهای اساسی طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ به میزان هزار درصد افزایش یافت و سوءتغذیه گسترده و گرسنگی، به ویژه در میان کودکان پدید آورد. براساس گزارش سازمان نجات کودکان، طی آن مدت میزان مرگ و میر نوزادان ۱۵۰ درصد افزایشیافت و محققان تخمین میزنند که بین ۶۷۰ هزار تا ۸۸۰ هزار کودک زیر پنج سال نیز در نتیجه شرایط کمبود ناشی از این تحریمها جان دادهاند. همچنین در جنگ خلیجفارس، تقریبا تمام زیرساختهای اساسی عراق توسط ائتلاف به رهبری ایالاتمتحده بمباران شد و این کشور را بدون آب آشامیدنی سالم و تاسیسات تصفیه فاضلاب مواجه کرد که موجب شیوع گسترده وبا و حصبه شد.
در حالی که سیاستگذاران تلاش کردهاند تاثیر بشردوستانه تحریمها را با تغییر برای اقدامات هدفمند به حداقل برسانند، با این حال شواهدی وجود دارد که کماکان تحریمها موجب ضربه دیدن برخی اقشار کشور هدف میشود. هرچند که وضعیت غذای کرهشمالی در مقایسه با قحطی ویرانگر دهه ۱۹۹۰ بهبود یافتهاست، اما کماکان بیش از ۷۰ درصد جمعیت این کشور دچار سوءتغذیه هستند و اینکه تنها ۲۰ درصد از زمینهای این کشور بهعنوان زمینهای زراعی زیر کشت قرار دارند. تخمین زده میشود ۳۰۰ هزار نفر از مردم کرهشمالی در سالهای اخیر برای فرار از خشکسالی، سختی و قحطی به شمال شرق چین مهاجرت کردهاند.
درست همانطور که تحریمهای اقتصادی جامع علیه کره شمالی موجب مشکلاتی شدید برای شهروندان آسیبپذیر آن شده، اقدامات هدفمند کنونی نیز میتواند تاثیرات منفی ناخواستهای بر مردم داشته باشد. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده قانون Dodd-Frank را تصویب کرد که شرکتها را از تهیه «مواد معدنی مورد تعارض» از جمهوری دموکراتیک کنگو ناتوان ساخت. حال آنکه این تحریم با مقاصد بشردوستانه برای تضعیف این صنعت خونین صورت گرفت، ولی در نهایت به بسیاری از شهروندان بیگناه کنگو آسیب رساند.
براساس گزارش اخیر سازمان ملل متحد، تحریم واقعی مواد معدنی کنگو منجر به از بین رفتن بیش از ۷۵۰ هزار شغل در بخش معدن کشور شده است. از دست دادن درآمد ناشی از این حجم بیکاری انبوه، تاثیر شدیدی بر سلامت کودکان در این کشور داشته است و حتی برآوردهایی محافظهکارانه، افزایش ۱۴۳ درصدی در میزان مرگ و میر نوزادان را نشان میدهد. مثال کنگو نشان میدهد که اقدامات هدفمند هم به رغم ادعای تصمیمگیران هنوز از مخاطرات اخلاقی آزاد نیستند.
ارسال نظر