پنج مانع پیشرو
تحلیلگران میگویند به علل گوناگون ۶ سال آینده دشوارترین دوره زندگی آقای ولادیمیر پوتین خواهد بود و عملکرد او بر کشورش و دیگر کشورها تاثیرات بزرگ خواهد داشت. در نظرسنجی از تعداد زیادی از تحلیلگران روسیه، پنج موضوع کلیدی شناسایی شده که رئیسجمهوری ۶۵ ساله این کشور طی دوره جدید ریاست جمهوری خود با آنها مواجه خواهد بود البته غیر از این موضوعات مسائل دیگری هم وجود دارد.
نخستین موضوع مهم، سرمستی از موفقیت است. در دوره مبارزات انتخابات ریاست جمهوری از ولادیمیر پوتین بهعنوان فردی موفق در دوره ۱۸ ساله قدرت یاد شده یعنی کسی که سبب شده روسیه به قدرت و اقتدار بازگردد. به ویژه نزدیکان او همواره بر دستاوردهایی که پوتین برای روسیه داشته تاکید کردهاند اما یکی از واقعیتها این است که برخی اقدامات او از جمله الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه نه تنها زمینه قدرتمندتر شدن روسیه را فراهم نکرده بلکه بر ضعف این کشور افزوده است. طرفداران پوتین او را کسی معرفی میکنند که سرزمین روسیه را یکپارچه کرده اما در عمل او اوکراین را از دست داده است و نیز به تدریج منطقه ترانسدنیستر مولداوی از حوزه نفوذ روسیه خارج میشود. ارمنستان نیز در حال فاصله گرفتن از روسیه و خروج از حوزه نفوذ این کشور است. حال این سوال مطرح میشود که آیا این یک موفقیت است که اوکراین ۴۰ میلیون نفری از دست برود و کریمه دو میلیون نفری به سرزمین روسیه الحاق شود و بر مبنای همین امر، فشارهای بزرگ از سوی غرب به روسیه وارد شود. از سوی دیگر نتیجه دخالت روسیه در سوریه مشخص نیست و امکان دارد بر مبنای همین دخالت، لطماتی به اقتصاد روسیه وارد شود.
دومین موضوع مهم، محافظهکاری پوتین است. برخلاف سالهای گذشته، انتظارات عمومی در روسیه افزایش یافته و یکی از این انتظارات، تمایل به تغییر است و تغییر با محافظهکاری که سبک رهبری پوتین است در تضاد قرار دارد. او که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر پیروزی قاطع کسب کرده احساس نمیکند تغییر جهت ضروری باشد. اساسا ساختار سیاسی و اقتصادی روسیه که تحت ریاست جمهوری پوتین شکل گرفته و استحکام پیدا کرده هیچگونه تغییری را نمیپذیرد. پوتین با حمایت اکثریت محافظهکار که نظم موجود را میپسندند به حاکمیت خود ادامه میدهد و این مخالف خواست اقلیت خواهان تغییر است. انتخاب فوری دیمیتری مدودوف بهعنوان نخستوزیر روسیه نشاندهنده محافظه کاری عمیق سیستم کنونی دولت است. در واقع کارشناسان معتقدند پوتین با کوچکترین تغییر مخالف است البته حتی اگر وزیر دارایی پیشین روسیه که فردی محافظهکار محسوب میشود بهعنوان نخستوزیر این کشور انتخاب شده بود وظیفهاش تضمین بالاترین سطح آزادیهای اقتصادی در مدل کنونی قدرت سیاسی نبود بلکه وظیفه او به حداقل رساندن زیانهای حاصل از حفظ سیستم پرنقص و غیر موثر سیاسی در روسیه بود.
سومین موضوع، تقابل سیاست و اقتصاد در روسیه است. تحلیلگران میگویند روسیه بهطور فزاینده با چالشهای اقتصادی مواجه است در حالی که سیستم سیاسی ایجاد شده از سوی پوتین به شکلی است که در آن، حفظ شرایط مورد نظر ولادیمیر پوتین در اولویت قرار دارد. تنها محرک تغییر، وضعیت رو به وخامت اقتصادی است البته شرایط اقتصادی به دلیل رشد قیمت نفت بهتر شده اما اگر به هر دلیل شرایط تغییر کند که احتمال آن بسیار زیاد است اصلاحاتی انجام خواهد شد. اما این اصلاحات کاملا تاکتیکی خواهند بود نه بنیادی.
در نتیجه وضعیت اقتصادی بدتر و بدبینی اجتماعی عمیقتر خواهد شد و سیستم سیاسی حاکم بر روسیه برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود و منحرف کردن افکار عمومی از شرایط بد اقتصادی، بر نفرت از دشمنان اعم از آمریکاییها، اوکراینیها، مخالفان داخلی و ... دامن خواهد زد. واقعیت این است که در سیستم کنونی که ولادیمیر پوتین بر حفظ آن تاکید دارد گزینهها برای اصلاح اقتصاد محدود است. شرکتها و سرمایهگذاران خارجی به او و سیستم سیاسی و اقتصادی روسیه اعتماد کافی ندارند، در نتیجه حضور آنها در روسیه محدود است و در مقابل، کشور مورد تحریمهای غرب قرار گرفته و انتظار میرود بر شدت این تحریمها افزوده شود. در این شرایط طبیعی است که ولادیمیر پوتین به دنبال کسب موفقیتهای کوچک و آسان در داخل است. مبارزه نمادین با فساد اقتصادی و تخصیص بودجه برای مبارزه با فقر جزء اینگونه اقدامات هستند. در دوران استالین نیز همین مسیر طی شد البته اکنون پوتین با ظرافت بیشتری همان اقدامات را انجام میدهد.
چهارمین موضوع ناامیدی مردم است. ولادیمیر پوتین در ۶ سال آینده باید با این واقعیت روبهرو شود که بسیاری از مردم روسیه به ویژه جوانان، آیندهای امیدبخش پیش روی خود نمیبینند. یک دلیل این وضعیت وابستگی شدید حکومت و ساختارهای سیاسی و اقتصادی به شخص ولادیمیر پوتین است. بسیاری معتقدند آیندهای بدون پوتین وجود ندارد گویی حیات روسیه به حضور او وابسته است. نسلی از مردم روسیه وقتی به دنیا آمدند او رئیسجمهوری بوده و آنها دوران قبل را به یاد ندارد. در دوران رهبری برژنف نیز خیلیها معتقد بودند او برای همیشه زنده خواهد بود و آینده بدون او قابل تصور نیست. اما در نهایت پوتین نیز مانند تمام رهبران دیگر از بین خواهد رفت و سوال اصلی این است که آیا ساختار سیاسی و اجتماعی روسیه انعطاف لازم را برای حضور مسالمتآمیز فردی دیگر در قدرت دارد؟ البته این احتمال وجود دارد که قبل از سال ۲۰۲۴ یعنی زمان پایان دوره ریاست جمهوری پوتین، با اعمال تغییراتی در قانون اساسی، امکان شرکت مجدد پوتین در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری فراهم شود.
پنجمین موضوع، افزایش تعداد جوانان است. ساختار جمعیتی روسیه در حال تغییر است و طی سالهای آینده ولادیمیر پوتین باید برای اجرای برنامههای خود روی جوانان که خلق و خوی متفاوت با پدرانشان دارند حساب کند. شاید برای جوانان روسیه تصور یک تزار دیگر جالب نباشد و آنها مایل باشند فردی جوان با دیدگاهی متفاوت در مسند قدرت قرار گیرد. در حال حاضر عدهای از جوانان طرفداران پوتین هستند و با او سلفی میگیرند اما عدهای طرفدار تظاهراتکنندگان هستند و مایلند نظام کنونی تغییر کند. در سالهای اخیر پوتین زمینه حضور جوانان را در برخی پستهای حکومتی در شهرها و استانهای مختلف روسیه فراهم کرده و نمیتوان گفت حکومت داران تغییر نکردهاند اما آیا جوانان با طرز فکر متفاوت با سیستم کنونی امکان بالا رفتن از نردبان قدرت را دارند؟ این سوالی مهم است که اگر جواب آن مثبت باشد میتوان به آینده روسیه بهعنوان یک قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی امیدوار بود.
ارسال نظر