نبود سرمایه و تامین مالی تخصصی بزرگترین چالش رشد استارتآپها
زنگ خطر برای سرمایهگذاری جسورانه
وی به «دنیای اقتصاد» گفت: در مراحل اولیه رشد این استارتآپها، جامعه سرمایهگذاری کشور هیجان زیادی برای حمایت مالی از این کسبوکارها داشت و وارد شد. اما تاکنون هنوز شاهد بازدهی اقتصادی از محل فروش این استارتآپها یا تقسیم سود آن نبوده است.در واقع، عایدی نداشتند. بنابراین، لازم است برای جذاب شدن فضای استارتآپی کشور یک شوک مثبت وارد شود. برای نمونه، یک یا دو استارتآپ وارد بورس شوند. البته در حال حاضر، چند استارتآپ در تلاشند که به این مرحله برسند. اما برخی از آنها تا سازماندهی ساختار مالی و شفافسازی گزارشهای مالی، آماده کردن گزارشهای مالی و اجرای استانداردهای بورس، هنوز کار دارند. علاوه بر این، بازار سرمایه ما فضای سنتی دارد و از شرکتهایی استقبال میکند که در صورتهای مالی داراییهای فیزیکی یا نقدینگی خوب دارند و چند سال متوالی سودده بودهاند. در شرایط فعلی سازمان بورس هنوز تغییری برای پذیرفتن استارتآپها ایجاد نکرده است. در نهایت اینکه نوسانات ارزی و کاهش ارزش پول ملی در سالهای اخیر باعث شده یک فضای محافظهکاری و نااطمینانی در کل بازار سرمایه شکل بگیرد و سرمایهگذاران بیشتر به دنبال بازارهای کمریسک و زودبازده باشند. در این میان، سرمایهگذاری روی استارتآپها که پس از ۷ تا ۱۰ سال به بازدهی میرسند، جذابیت بسیار کمتری نسبت به بازار طلا، ارز، مسکن و سهام دارد.
سرمایهگذارانی که سرمایهگذاری نمیکنند
بهبود اکوسیستم استارتآپی بیتردید منوط به ارائه ایدههای نوین و جذاب است که بتواند سرمایهگذار VC را برای تامین سرمایه متقاعد کند، اما زمانی این ایدهها به مرحله تجاریسازی و نقطه خروج میرسند که توسط یک تیم سرمایهگذاری متخصص در یک فرآیند صحیح حمایت مالی و هدایت شوند. در حال حاضر، نزدیک به ۵۰ صندوق سرمایهگذاریVC در کشور وجود دارد. مدیران این صندوقها با تیمهای استارتآپی زیادی جلسه برگزار و طرحهای آنها را ارزیابی میکنند. اما تعداد سرمایهگذاری اجرا و معاملات بسیار اندک است. در واقع، تعداد صندوقهای فعال از ۵ عدد فراتر نمیرود. عمده میزان سرمایهگذاری دو تا سه میلیارد تومان بوده و کمتر صندوقی معاملات با ارزش بیش از ۱۰ میلیارد تومان را انجام میدهد. از نظر ایمان عقیلیان، کارشناس حوزه سرمایهگذاری VC، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه در فضای استارتآپی کشور دو ضعف بزرگ دارند. نخست اینکه صندوقها موفق نشدند جایگاه Limited Partner یا LP (سرمایهگذار با مدیریت و اختیارات محدود) را تعریف کنند و رابطه بین آن و Partner General ایجاد کنند.
Partner General یا GP، یک شرکت تضامنی است که تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسوولیت تضامنی تشکیل میشود و اگر دارایی شرکت برای تادیه تمام قروض شرکت کافی نباشد، هر یک از شرکا مسوول پرداخت تمام قروض هستند. وی ادامه داد: در چند سال اخیر شاهد بودیم که هر شرکتی که سرمایهای در اختیار داشت و مدیریت سرمایه میکرد، اعلام کرد صندوق VC تاسیس کرده، این رویه نادرستی است. VC یک کار تخصصی است و نیاز به افراد متخصص در این حوزه دارد. VCها باید بهصورت تخصصی در قالب یک GP فعالیت کنند و بتوانند صاحبان سرمایههای بزرگ (در قالب LP) را متقاعد سازند که به آنها اعتماد کنند و سرمایه را در اختیار آنها قرار دهند تا VCها از محل این منابع سرمایهگذاری کرده و منافع ایجاد کنند. اما در بازار سرمایهگذاری VC کشور ما، جایگاهLP تعریف نشده است. هر فرد یا شرکت صاحب سرمایه میخواهد در قالب یک GP سرمایهگذاری کند و عجله دارد که زود عایدی آن را دریافت کند. خواستهای که امکان تامین آن در کوتاهمدت در فضای استارتآپی ممکن نیست. در نهایت، سرمایهگذار از ادامه همکاری انصراف میدهد. باید به صندوقهای سرمایهگذاری کمک کنیم جایگاه LP شکل بگیرد. آنها به صندوقهای VC اعتماد کنند تا فعالیت این صندوقها به شکل حرفهای انجام گیرد.
از نظر این کارشناس حوزه سرمایهگذاری، یکی دیگر از ضعفها در بازار سرمایه به نقش سرمایهگذاری مشترک یا lead investor برمیگردد که هنوز در بازار شکل نگرفته است. lead investor، سرمایهگذاران خصوصی هستند که بزرگترین سهام را در دست دارند و مدیریت تامین مالی و مشارکت فعال در پروژه کلی بر عهده آنها است.VCها تمایل دارند تمام معاملهها در حوزههای مختلف را خودشان به تنهایی مذاکره کنند. در حالی که در اکوسیستمهای بالغتر هر VC در تعداد محدود حوزه تخصصی دارد و از طریق شبکه معاملات به VCهای مربوطه هدایت میشود. در واقع، ارزیابی از طریق VC تخصصی انجام میگیرد و در صورت جذاب بودن در نقشlead investor سرمایه را بهصورت جمعی جذب میکنند. سایر VCها که در سرمایهگذاری مشارکت میکنند، درخصوص مذاکره و ارزشگذاری به VC متخصص بهعنوان سرمایهگذار هدایتکننده یا lead investor اعتماد میکنند. اما این سازوکار در کشور ما شکل نگرفته است. در این شرایط VCها رشد نمیکنند و توان مالی کافی ندارند، تعداد و میزان سرمایهگذاریها کم میشود.
دولت: از حمایت تا دخالت
سرمایهگذاران و VCهای خصوصی بازیگران بلندمدت اکوسیستم استارتآپها هستند. در واقع، بخش خصوصی اجرای واقعیتری از اقتصاد را نمایش میدهد. انتظار میرود این بخش بتواند اتفاقاتی را در این بخش رقم بزند. اما در سالهای اخیر استارتآپها متولیان متعددی پیدا کردهاند. در واقع، دولت درصدد است از برند استارتآپها برای کارآمدی خودش استفاده کند. به هر حال، استارتآپها در چند سال اخیر توانستند جو امید و کارآفرینی و نوآوری را در نسل جدید ایجاد کنند و رشد و موفقیت آنها مشهود بوده است. اتفاقی که در صنایع و بخشهای دیگر به ندرت دیده میشود. از طرفی، فعالیت استارتآپها مبتنی بر نیروی انسانی به ویژه نخبگان بوده و این نکته همیشه برای دولت وسوسهبرانگیز است تا در این حوزه وارد شده و مانور تبلیغاتی انجام دهد. از نظر رضا زرنوخی، مدیرعامل صندوق توسعه تکنولوژی ایران، وسوسه استفاده از فرصت رشد استارتآپی دولت را مایل به دخالت در این فضا میکند. بهطوریکه نهادی را ایجاد کرده و پول اندکی را به اکوسیستم تزریق میکند، اما زمانی که زمینه فعالیتها گسترش پیدا میکند، دیگر سرمایه دولت و از طرفی قوانین دستوپاگیر آن راهگشای ادامه فعالیت کسبوکارهای نوپا نیست.
این رفتار دو خطر بزرگ برای اکوسیستم استارتآپی کشور دارد. نخست آنکه زمانیکه سرمایهگذاران خصوصی شاهد حضور و دخالت دولت هستند، وارد بازی نمیشوند. از طرفی، از آنجا که دولت به دنبال بهرهبرداری تبلیغاتی است و وامهای کمبهره یا بلاعوض میدهد، استارتآپها نیز وسوسه میشوند سراغ دولت بروند. زیرا دولت دنبال سوددهی نیست. درنتیجه، آنها دولت را به VCهای خصوصی ترجیح میدهند. تا زمانی که دولت پرچمی برای حمایت از استارتآپها بلند کرده و دنبال ادبیات جدید از جمله شرکت تحقیقاتی و بعد شرکت دانشبنیان باشد تا طرحهای متعدد رونمایی کند، اکوسیستم را گمراه کرده و اثر منفی دارد. به گفته وی، دولتها معمولا رویکرد بلندمدت ندارند و مایلند در دوره کاری خود به نتیجه برسند، بنابراین به دنبال حمایت از استارتآپها هستند و کمتر به VCها توجه دارند. در کشور ما سیاستهای تشویقی برای دلگرم کردن و حمایت از سرمایهگذران VC وجود ندارد. همه دوست دارند به استارتآپ توجه کنند. در واقع، دولت به جای ایجاد طرحهایی که صرفا از استارتآپها حمایت میکنند، باید به دنبال قانون ثبات اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار عمومی باشد تا در بستر آن سرمایهگذاریهای VC و به دنبال آن استارتآپها موفق شوند. باید قانون شفافسازی اقتصادی وضع شده و مانع از رانتخواری شود. در این شرایط سرمایهگذاری جسورانه و ریسکپذیر هم بیشتر وارد خواهد شد. در صورت انزوای سرمایهگذاران VC، سرمایهها وارد سایر بازارهای سرمایه میشوند یا از کشور خارج میشوند، ایدهها از بین میروند، نخبگان مهاجرت میکنند و در نهایت اکوسیستم استارتآپها ضعیف میشوند.
ارسال نظر