بررسی نقش تجار در دوره مشروطه
شکلگیری انجمنها؛ پاسخ به یک نیاز
تعداد و تنوع انجمنهای پایتخت بسیار زیاد بود. انجمنهایی با نامهای ایالات یا محلههای تهران همچون اصفهان، آذربایجان، جنوب یا انجمنهای دروازه قزوین، چاله میدان و شاهآباد. انجمنهای صنفی همچون انجمن صرافان، اصناف، کفاشان، کلاهدوزان؛ انجمنهایی متشکل از یک طبقه اجتماعی همچون شاهزادگان و امرا، مستوفیان و لشکرنویسان و تجار. انجمنهایی که به منظور حمایت از مرام خاص اجتماعی یا سیاسی به وجود آمده بودند؛ همچون انجمن اجتماعیون، هواداران مجلس و انجمن فرهنگ که به دنبال ترویج معارف و نشر علوم جدید و زبانهای خارجی بود. انجمن اتحادیه نسوان، غیرت، شرافت، حقیقت، مظفری و انجمن شاگردان مدارس که کارشان سرودخوانی در جلوی سر در مجلس بود و انجمن همتآباد که بهمنظور نهی از بادهنوشی و ریشتراشیدن به وجود آمده بود و انجمن منحصر به فرد قدس محمودی که انجمنی خانوادگی بود. با افزایش تعداد انجمنها، انجمن مرکزی و انجمن سیار به وجود آمد و مقرر بود از هر انجمن نمایندهای در آن شرکت کند تا تصمیمگیری عمومی در امور انجام شود.
برخی از این انجمنها اساسنامه تشکل خود را منتشر کردند، ولی هیچگونه طرح یا برنامه اصلاحی مشخصی از سوی آنان مطرح نشد. بدیهی است بررسی عملکرد انجمنها مورد توجه این پژوهش نیست. در اینجا از خیل بیشمار انجمنها به سه انجمن تجار، صرافان و اصناف توجه داریم و رفتار سیاسی آنان را در حوادث این سالها مورد بررسی قرار خواهیم داد تا جایگاه تجاری را که خارج از مجلس با این انجمنها همکاری داشتهاند، بازشناسیم.
تجار علاوه بر تاسیس انجمن تجار و انجمن تجارت، در دیگر انجمنها نیز حضور داشتند. فعالیت تجار در این انجمنها دو هدف اساسی را دنبال میکرد؛ یکی حفظ منافع صنفی و دیگری حفاظت و تلاش برای استقرار نظام نوینی که آنان به تاسیس نهادهای مدرن آن بسیار علاقهمند بودند. درخصوص انجمن تجارت که انجمنی رسمی بود در مجلس مذاکراتی صورت گرفت و قرار شد تا زمان مقتضی از سوی دولت مکانی در اختیار آن قرار داده نشود. روزهای متمادی مجلس بر سر قانون انجمنهای تجارتی یا مجالس تجارتی به شور و بررسی پرداخت؛ ولی به جز خبر بررسی قانون آن در مذاکرات مجلس به نکته دیگری برنمیخوریم. با این حال روزنامهها خبر از تشکیل انجمن تجارت در تهران میدهند که هفتهای دو روز توسط «تجار باغیرت» تشکیل میشد و از اموری که این انجمن به آن میپرداخت «ترویج مالالتجار داخله و رفع احتیاجات ملت از امتعه خارجه» و چگونگی تنزیل مسکوکات ایران با خارجه بود. بهطور مشخص این انجمن تشکلی کاملا صنفی بود و حضور تجار بزرگ در آن امری ضروری مینمود؛ از این جهت تجار صاحب نفوذ داخل مجلس برای تبدیل آن به یک نهاد رسمی، منظم و همیشگی تلاش کردند.
انجمن تجار در تهران و ایالات تشکیل شد. شیوه مرسوم انجمنها این بود که در مراسم، جشنها و تظاهرات هر یک تابلوهای خود را برمیافراشتند و غرفهای را به خود اختصاص میدادند. در هفته جلساتی به دعوت از سخنرانان اختصاص داشت و در مواردی از انجمنهای دیگر برای شرکت در جلسات خود دعوت میکردند. نمایندگان تجار در مجلس نیز با انجمن تجار همکاری میکردند. از جمله تلاش حاج محمدتقی بنکدار از وکلای مجلس برای برگزاری باشکوه جشن سالگرد مشروطیت در انجمن تجار را باید نام برد که بیانگر ارتباط اعضای انجمن تجار با نمایندگان مجلس بود. انجمن تجار در برنامهریزی اعتصابهای عمومی نقش اساسی داشت و هنگامی که به هر دلیلی لازم بود کسبوکار تعطیل شود، این انجمن خطاب به دیگر انجمنها یا عموم مردم خبر تعطیلی را میداد.
انجمن تجار در ایالات نیز تاسیس شد. انجمن تجار شیراز از مواضع مشروطهطلبان حمایت میکرد. «انجمن سلسلهتجار اصفهان» که رسالهای با همین عنوان در سال ۱۳۲۵ هجری منتشر کرد و از اهداف خود ترویج منسوجات داخلی، ممنوعیت معامله متاع خارجی مگر برای گسترش صنایع و تاسیس کارخانهها، ترقی صنایع داخلی برای رونق منسوجات داخلی و تاسیس شرکتهای عمومی ملی را قرار داده بود. انجمن تجار یزد برای رشد صنایع در کشور شرکتی با سرمایه ۱۸ هزار تومان برای تاسیس و به کار انداختن کارخانههای پارچهبافی تشکیل دادند. آنان در نظر داشتند ماشینآلات و افراد متخصص آن را از روسیه وارد کنند و از علما بخواهند تا «قماش فرنگی را نجس اعلام کنند.» علاوه بر انجمنهای داخل کشور، تجار ایرانی در خارج کشور نیز مبادرت به تاسیس انجمن کردند. میرزامحمد امینالتجار که ریاست تجار ایرانی در بمبئی را داشت به سبب خدمات شایان توجه خود به تجارت کشور از سوی دولت ایران به گرفتن نشان درجه سوم شیر و خورشید نائل آمد. وی در سخنرانی خود برای ایرانیان مقیم بمبئی، پیشرفتهای تجاری در هند را مرهون تاسیس انجمن تجارت دانست. تجار ایرانی مقیم بمبئی در انجمنهای دیگری همچون انجمن وطنخواهان ایرانی که در محرم ۱۳۲۵ دایر شد، عضویت داشتند. مدیریت این انجمن با میرزاابراهیم، تاجر شیرازی بود. اساسنامه آن شرایطی را برای اعضا در نظر گرفته بود که شامل پرداخت حق عضویت معادل یک آنه(از اجزای روپیه) در ماه بود که ایرانیان پیرو مذهب اثنیعشریه که میخواستند به عضویت این انجمن درآیند، باید بپردازند. از اهداف انجمن، حمایت از مشروطه و مجلس ایران و اتحاد، برابری و برادری در بین اعضا بود.
تجار مقیم استانبول نیز طی جلسهای در حجره آقا میرزاآقا (مجاهد) تاجر اصفهانی به فکر ایجاد تشکل یا تجمعی میافتند. آنان در نخستین نشست خود با اعتراض دولت عثمانی مواجه شدند که به برخورد دولت عثمانی با تجار ایرانی انجامید. در نهایت پس از گفتوگوهای بسیار و توجیه کارگزاران دولت عثمانی که این تجمع صرفا مربوط به امور صنفی تجار ایرانی در عثمانی بوده و به امور داخلی این کشور مربوط نمیشود، مسائل به وجود آمده تا حدودی برطرف شد.
تجار بهجز در انجمنهایی که بهطور مشخص متعلق به گروه آنان بود، در انجمنهای دیگر نیز حضور مییافتند و با آنان همکاری داشتند؛ به جز امور خیریه و معارف، حضور فعال تجار را در انجمنهای ایالتی و ملی میتوان شناسایی کرد. حاجی امینالتجار در رشت به تاسیس انجمن ملی مبادرت کرد که این امر با مخالفت طرفداران استبداد مواجه شد. اقدام انجمن در این شرایط به واسطه تبعید افراد برجسته مخالف مشروطه موجب برخوردهایی در شهر شد. در هر حال تجار در انجمنهای ملی ایالات بسیار فعال بودند. هدف آنان به دست گرفتن قدرت انجمنها به عنوان یک نهاد سیاسی مدرن بود تا بتوانند با قدرت نهادهای سنتی که در دست مستبدان بود، مقابله کنند. حضور تجار در انجمن ملی محمره (خرمشهر) و لار و تلاش آنان برای مقابله با حکام مستبد ایالات و همچنین نظارت بر انتخاب وکلا از زمره فعالیتهای تجار در حفظ کیان مشروطیت به شمار میرفت. از آنجا که انجمنهای ملی ایالات نقش نظارت در ادارات و امور اجرایی را برای خود قائل بودند، حضور تجار در این انجمنها میتوانست بسیار موثر باشد. حاج محمود بنکدار از اعضای انجمن ملی اصفهان با تنی چند از اعضا در چگونگی اخذ مالیات و عملکرد اداره مالیه اصفهان و اداره عدلیه نظارت داشتند؛ ولی به تدریج جناح مستبدان برای مقابله با انجمن اصفهان از طریق برخی از «تجار ورشکسته» به ظاهر مشروطهخواه، ولی وابسته به جناح مستبدان در آن رسوخ میکنند. در انجمن تبریز که از زمره فعالترین و تندروترین انجمنها محسوب میشد، حضور تجار را میتوان یافت. تجار تبریز علاوه بر کمکهای مالی، با انجمن نیز همکاری داشتند. آنان از زمره ۱۲ نفر موسس مرکز غیبی بودند که دسته نظامی «مجاهد» را در حمایت از مشروطه بنا نهاده بودند. این گروه به شدت تحت تاثیر سوسیال دموکراتهای روسی بوده و با ترجمه مرامنامه آنان به فارسی آن را سرلوحه خود قرار دادند. آنان در درون خود به دو جناح تندرو و میانهرو تقسیم میشدند. جناح تندرو را دسته «قفقازیها» تشکیل میدادند که از قفقاز آمده بودند. تبریزیها جزو میانهروها بودند و در مواردی در بین آنان اختلافهای داخلی بروز میکرد. به طور قطع حضور و همکاری تجار تبریز با این انجمن جنبه حمایت از دیدگاههای سوسیال دموکراسی نداشت. آنان برای حفظ مشروطیت و مقابله با مستبدان و در مواردی جلوگیری از برخی تندرویها با انجمن همراهی میکردند. نمایندگان تجار در مجلس نیز بر این قائل بودند که انجمنها در ایالات نقش نظارت بر اعمال حکام داشته باشند.
اعضای انجمن تجار تهران بهطور عمده از تجار بزرگی تشکیل میشد که با خارج از کشور معاملاتی داشتند. انجمن تجار در مقایسه با انجمن اصناف از فعالیت چندانی برخوردار نبود و حتی نقش و حضور آن در مسائل سیاسی کمتر به چشم میخورد. حتی یکی از اعضای انجمن تجار از عدم تحرک این انجمن شکایت میکند و آن را یکی از «بیکفایتترین انجمنهای شهر» مینامد و ابراز میکند: «در اول امر از همه پیش بودیم بلکه آنچه شد از زیر سرما بیرون آمد، ولی حالا بدبختانه از همه پسیم، ابدا [پروگرام] نداریم، ملکمان مشخص نیست. از آغاز تاسیس تا امروز یک لایحه مفید در اینجا خوانده نشده.»
بررسی منابع و روزنامههای این دوره نیز تاکید میکند که انجمن تجار چندان فعال نبوده است. شاید یکی از دلایل آن، حضور تجار بزرگ در مجلس و کانونهای تصمیمگیری دولتی بود که لزوم فعالیت آنها را در انجمن کاهش میداد. تجار و حتی بازاریان صاحب اسم و رسم در انجمن مرکزی اصناف نفوذ بسیاری داشتند. همچنین بازاریان صاحب اسم و رسم در انجمن مرکزی اصناف بسیار فعال بودند. نمیتوان گفت انجمن اصناف کاملا زیر نفوذ تجار عمل میکرد؛ چون واکنشهای تندروانه آن در مواردی و جدایی دیدگاهها و فهم آنان از مسائل، رفتارهای متفاوتی را از انجمن اصناف بروز میداد که تمایز آنان از تجار را آشکار میکرد. بهدلیل نزدیکی و نفوذ تجار در این انجمن و بازتاب عملکرد آنان بهعنوان «کنش بازار» بررسی واکنشهای همسو یا متمایز آنان با تجار میتواند در بازشناسی روابط این دو گروه موثر باشد. تجار همواره خود را به لحاظ طبقاتی بالاتر از اصناف میدانستند. قائل شدن شأن ویژهای که تجار نسبت به اصناف برای خود قرار میدادند حتی در مذاکرات مجلس نیز بازتاب مینماید. نقش مدیریت و رهبری اصناف به عهده تجار بود. اصناف بازوی عملی تجار در واکنش به حوادث بودند. بستن بازار، گشودن درهای مغازهها، لزوم تحصن در مکانی خاص از جمله سفارت انگلستان در اوایل جنبش، لزوم تظاهرات در مقابل مجلس یا خیابانها و شرکت در مراسم و جشنهای عمومی، همه و همه با حضور آشکار و پنهان تجار صورت میگرفت.
تدارک مالی حرکتهای جمعی چه در تحصنها و چه در بستن بازار به عهده تجار بود. آنان بودند که با تمول مالی خود امکان ادامه اعتصاب یا شکستن آن را تنظیم میکردند. اما با همه این موارد انجمن اصناف را عاملی بیچون و چرا در دست تجار نمیتوان قلمداد کرد. در هر صورت در مواردی نظرگاههای متفاوت آنها بروز میکرد. تجار به دلیل روابط گستردهتر، امکانات مالی بیشتر و آگاهیهای جدیدتری که بر اثر ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با غرب بهدست آورده بودند، گاه از وسعت نظر بیشتر برخوردار بودند. از این رو، به دلیل روابط نزدیک خود با عناصر قدرت و تمول بیشتر، از محافظهکاری بیشتری نسبت به اصناف برخوردار بودند. رابطه نزدیک تجار و روشنفکران این امکان را در اختیار اصناف قرار میداد که از نظرات آنان در سخنرانیهای انجمن بهرهمند شوند. اما بسته بودن فضای کسبوکار آنان و نزدیکی و پیروی آنان از علمای روحانی، گاه باعث میشد که در قیاس با تجار از خود فهم سنتیتری از مسائل نشان دهند. تجار صاحب نفوذ علاوه بر آنکه سعی میکردند انجمن اصناف را با خود همراه سازند، در مواردی دیدگاههای محافظهکارانه خود را نیز به آنان القا میکردند.
انجمن اصناف هم در مسائل صنفی فعالیت داشت و هم در مسائل سیاسی، کنش سیاسی از خود بروز میداد. در مورد مسائل صنفی نظر خود را از طریق تلگراف بهطور مستقیم به مجلس اعلام میکردند یا در روزنامههای انجمن اصناف به نام بامداد و دیگر روزنامهها اعلام میکردند. به طور مثال تلگراف انجمن اصناف و انجمن جنوب به مجلس برای جلوگیری از حمل پوست بره به خارج از کشور و در مورد دیگر سفارش انجمن به صنف کفاشها که از جنس قلابی و نامرغوب نباید استفاده کنند، از این نمونه بود.
انجمن تجار در همراهی با مشروطیت از هیچگونه تلاشی کوتاهی نکرد. آنان در تهیه تدارک سفر نمایندگان خود از ایالات به تهران دریغ نکردند. در جشنهای سالگرد مشروطیت در غرفههای مخصوص با برافراشتن لوحه انجمن حضور مییافتند و پایبندی خود را به نظام مشروطه ابراز میکردند. در جلسات عمومی انجمن از افراد سرشناس و برجسته و از مشروطهخواهان و روشنفکران و علما و گاه وزرا و وکلا برای شرکت یا سخنرانی دعوت میشد. در این جلسهها درباره مسائل روز و روند مصوبات مجلس و چگونگی پیشرفت امور سخن گفته میشد. رابطه نزدیکی بین سردمداران امور و اعضای انجمن برقرار بود و گاه به مباحثه و ابراز نظر و پاسخگویی چندجانبه میانجامید.
انجمن اصناف از دیدگاههای سیدین(آیات سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی) پیروی میکرد و در تصمیمهای مجلس موثر و در مواردی عامل فشار برای تصویب یا رد مصوبهای در مجلس محسوب میشد. علت این امر امکانی بود که این انجمن برای بستن بازار و کشاندن موضوعات به کوچه و بازار داشت. این انجمن از زمره انجمنهایی بود که مساله بانک ملی را که در مجلس شورای ملی مطرح شد و به تصویب رسید پیگیری کرد و طی نامهای به مجلس ضرورت انجام این امر را خاطرنشان ساخت و ابراز کرد انجمن اصناف نیز همچون دیگر انجمنها ضرورت تاسیس بانک را در انجمن خود تاکید کرده و مبلغی در حدود ۵۰۰ تومان نیز جمعآوری کرده، ولی نمیداند چرا طی این مدت نظامنامه، موسسان، رئیس و عمل تاسیس بانک مشخص نشده است و سپس درخواست میکند که عدم استحکام اساس و پیشرفت نکردن ترتیبات بانک را در این مدت روشن کنند و به مجلس پیشنهاد میکند کمیسیونی مرکب از ۵۰ نفر شامل ۱۵ نفر از وکلای محترم، پنج نفر از روحانیون، ۱۰ نفر از رجال دولت، دو نفر از زرتشتیان، دو نفر از ارامنه، شش نفر از تجار و ۱۰ نفر از دانشمندان ملت تشکیل شود و در خصوص کم و کیف تاسیس بانک تحقیق و بررسی کنند و آنچه مقتضی است معمول دارند. جالب اینجا است که نمایندگان اصناف مجلس چندان فعال نبودند و به ندرت در مذاکرات رد پای حضور آنان در مجلس مشخص میشود. دقت نظر و پیگیری و حتی پیشنهاد به مجلس از سوی انجمن اصناف چیزی جز نفوذ و مداخله روشنفکران و دستههایی از تجار که شاید بیشتر تجار متوسط باشند، نیست. ابراز نظر مشخص در خصوص همکاری تجار متوسط با انجمن اصناف نیازمند مدارک و اسناد بیشتری است؛ اما راهبری این انجمن توسط روشنفکران با فعالیتهای دولتآبادی در این انجمن و تلاش در نشر روزنامه بامداد ارکان این انجمن کاملا روشن است.
نفوذ روحانیون، به خصوص سیدین در مواضع انجمن اصناف به طور مشخص از صدور قطعنامه آنان بر ضد احتشامالسلطنه ریاست مجلس مشخص میشود. آنان با اعمال فشار خواهان استعفای احتشامالسلطنه میشوند و در این امر با بهبهانی همراهی کردند.
اختلافنظر بر سر خوانین زنجان بود که یکی را احتشامالسلطنه و دیگری را بهبهانی حمایت میکرد، این امر به ضدیت آن دو با یکدیگر و علنی شدن مخالفت آنان انجامید. در چنین برخوردها و مقابلههای فردی هر یک از افراد درصدد جذب انجمنهای صاحب نفوذ بودند. سیدعبدالله بهبهانی نیز چند نفر از روسای انجمن را با خود همراه کرد و از آنان خواست بیاطلاع او کاری در انجمن انجام ندهند.
پس از ریاست وزرایی امینالسلطان، در انجمن اصناف جلسهای منعقد میشود تا در خصوص عملکرد دولت اتابک و خیالات او به بحث بپردازند. طی جلسه گفته میشود که هر چه فساد حاصل شده به دلیل وجود امینالسلطان است؛ به این دلیل برای روشن شدن دیدگاهها و چگونگی عملکرد وی نامهای به وی نوشته میشود و واسطه ابلاغ آن را نیز دولتآبادی تعیین میکند، زمانی که وی نزد امینالسلطان میرود وی را در حال مذاکره با روسای تجار میبیند.
امینالسلطان علت کندی کارها را عدم همراهی شاه با وی میداند و شاه را مانع پیشرفت مشروطه و قانون مینامد. نبود اطمینان و تردید انجمن اصناف در مورد امینالسلطان در این مقطع از حوادث، بیانگر اختلافنظر انجمن اصناف با تجار بود؛ ولی موضعگیری آنها در خصوص قتل اتابک نوعی سازگاری و توافق نهایی با نظر تجار را آشکار میسازد. انجمن اصناف طی نامهای به مجلس شورای ملی از خدمات اتابک قدردانی و از وی به صفت مشروطهخواهی یاد کرد و تقاضای مجازات محرکان این عمل شنیع را کرد و پیشنهاد ایجاد کمیسیون تحقیق را داد. واکنش اعتراضآمیز اصناف، موضعگیری آنان را در برابر جبهه افراطیها آشکار کرد و در مقابل آنان نیز در پاسخ به این عمل انجمن اصناف، آنان را دستنشانده و تحریکشده نامیدند و به ابراز تاسف آنها در قتل اتابک انتقاد کردند.
منبع: از کتاب تجار، مشروطیت و دولت مدرن، سهیلا ترابی فارسانی