زادروز رهبر معنوی هند
فلسفه عدم خشونت او روی بسیاری از جنبشهای آزادیخواهانه در سراسر جهان تاثیر گذاشته است. اکنون حکومت هند را بزرگترین دموکراسی جهان مینامند. هندوستان پس از استقلال به رهبری گاندی درحالی به سازندگی پرداخت که گاندی، رهبر معنوی کشور و نهرو، رهبر سیاسی آن بود. قانوناساسی تدوین شده، هند را کشوری فدرال تعریف کرد که در آن رئیسجمهور، مقامی تشریفاتی دارد و سمبل وحدت و نخستوزیر، صاحب کلیه اختیارات اجرایی است. خانواده نهرو-گاندی تاکنون سه نخستوزیر در هند داشته و دولتهای به رهبری این افراد، دولتهایی سکولار و طرفدار بردباری و آزادیهای مذهبی بودهاند. این خانواده سیاست بیطرفی بین شرق و غرب را مدنظر قرار دادند و توانستند هندوستان را با وجود مشکلات فراوان و تنوع بینظیر ادیان و مذاهب و ملیتها به کشوری متحد، نیرومند و موثر در معادلات سیاسی جهان تبدیل کنند.
جان باختن کلنل
کلنل محمدتقی خان پسیان از نظامیان اواخر دوره قاجاریه ۹ مهر سال ۱۳۰۰ در قوچان کشته شد. او اولین ایرانیای بوده که در یک کشور اروپایی دوره آموزش خلبانی دیده است. در سال ۱۹۲۱ میلادی (۱۳۰۰ خورشیدی) کلنل محمدتقی خانپسیان فرمانده ژاندارمری خراسان حکومت شبه خودمختار جمهوری خراسان را تشکیل داد، اما مدت کوتاهی بعد توسط قوامالسلطنه سرکوب و کشته شد. کلنل در سال ١٢٧٠خورشیدی در تبریز متولد شد. اصلیتش قفقازی است و پدرانش پس از عقد قرارداد گلستان زیر بار رعیتی خارجی نرفتند و راه وطن آبا و اجدادی را در پیش گرفتند. او هم در مدرسه و مکتب و سپس چند ماه در مدرسه لقمانیه درس خواند. کلنل برای تکمیل تحصیلات به تهران رفت و وارد مدرسه نظام شد. وزارت جنگ او و ٩ تن دیگر را برخلاف میل و رضایت خودشان از مدرسه خواست و با رتبه نایبدومی (ستواندومی) وارد خدمت کرد. با معرفی «کلنل کسترزیش»، معلم مدرسه، نزد ژنرال یالمارسن رفت و به اسم داوطلب شش ماه در یوسفآباد در سمت معلم، دانشآموز و مترجم خدمت کرد.
با اینکه قرار نبود قبل از پایان دوره مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری، کسی از میان داوطلبان، صاحب رتبه شود، خدماتش نظر صاحبمنصبان سوئدی را جلب کرد و در اول ماه ششم به درجه سروانی نائل شد و به سمت آجودان مترجمی ریاست گروهان «سیراب» مامور به خدمت در همدان شد. یک ماه قبل از اختتام دوره مدرسه به ریاست یک اسکادران منصوب و عازم بروجرد شد. «هوگو اردمان» در کتابش به نام «جهاد در سفر ایران» درباره کلنل گفته است: «در میان هموطنان خود نفوذ بزرگی داشت و جنگ را با مهارت تمام اداره میکرد و شخصا دارای شجاعت فراوانی بود و همین استعداد بود که بارها جنگ را به نفع ما پایان داد. شبانگاه صدای مهیب و موثر مارش ژاندارمری ایران بلند شد که خود محمدتقیخان، آن دلیر دلیران در حضور سرکردگان ایران میخواند. برای شنیدن این آواز که حزن مرگ میآورد و با این همه تاثیر قوت و سطوت داشت و از گلولهریزان و مرگ شیرین یاد میکرد و زمان و مکان موافق بود و این آواز را یک ایرانی میخواند که صفات شهامت و شجاعت را با یک وطنپرستی آتشین جمع کرده بود. صدای تقیخان در سینه این شب هولناک فرو پیچید و مرگ را برای کشتگان، مقدس و آسان کرد؛ مرگی که خود او چند بار خود را به کام او انداخت و ما را در سختترین مواقع نجات داد.»
مرور زندگی شخصی محمدتقیخان نشان از هوش و ذکاوت منحصر به فرد او دارد؛ او که در ماه مه ١٩١٧ برای معالجه ورم کبد از ژاندارمری کنارهگیری کرده بود، به آلمان رفت و همان جا بود که وارد خدمت هوانوردی شد اما پس از گذراندن دوره و ٣٣ پرواز بیمار شد و در نتیجه درخواست داد به قسمت پیاده منتقل شود و تا شکست آلمان و متارکه جنگ جهانی اول در خدمت ارتش آلمان بود. همانجا ریاضیات عالیه و موسیقی یاد گرفت و مختصری از سرودهای ژاندارمری و اشعار ملی ایران را به اسامی «سه سرود ملی و هفت آواز محلی ایرانی» با مختصری مقدمه به زبان آلمانی به چاپ رساند که توجه موسیقیدانهای آلمانی را جلب کرد. تعدادی از فصلنامه های مختلف را هم ترجمه و آماده چاپ کرد که به دلیل نداشتن استطاعت مالی موفق به چاپ آنها نشد. از آلمان به سوئیس رفت و بعد عازم ایران شد. کلنل ایرانی تا تاریخ سقوط کابینه وثوقالدوله در ایران بیکار بود اما در این مدت از فرصت استفاده کرد و «تاریخچه تصنیف لامارتین» را که مقداری از آن در روزنامه آگاهی در مشهد چاپ شد، ترجمه کرد.
ارسال نظر