در این اثر، اهمیت فناوری گذشته به بحث گذاشته شده و جزئیات این تکنولوژی‌ها بیان شده است.در فصل اول، صنایع رایج در دوره قاجار و مسائل و مشکلات مانع از رونق آنها معرفی شده‌اند. معرفی جالبی از کشاورزی و محصولات و روش‌های آن، معضلات موجود در صنایع بافندگی و فلزکاری، تلاش تجار برای نجات آنها و هماهنگی با پیشرفت‌های صنعتی جهان، بحران‌های موجود در جامعه ایران و تاثیر آنها براقتصاد آن زمان ارائه شده است. در این فصل، مولف به زوال صنایع سنتی در سال‌های ۱۸۶۰-۱۸۳۰ و ورود تکنولوژی صنعتی مدرن اروپا و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران می‌پردازد. علت اصلی این زوال، حداقل از منظر تولیدکنندگان ایرانی، گرایش فزاینده به واردات اروپایی در نیمه نخست قرن ۱۹ است که در دهه‌های ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ به اوج رسیده است. نویسنده معتقد است که در این دوره، تلاش ایران برای جلوگیری از «سیل واردات اروپا» به دلیل ناتوانی سیستم اقتصادی در دفاع از «صنعت ملی» با شکست مواجه شده بود. فلور تجزیه وتحلیل خود را محدود به زوال تولید نکرده بلکه سقوط فراگیر اقتصادی، برای مثال با رجوع به جغرافیای اصفهان نوشته میرزاحسین‌خان تحویلدار در سال ۱۸۷۰م. را مطرح می‌کند.

اما چنان‌که ویلم فلور نیز تایید می‌کند نتیجه‌گیری کلی از این جغرافیا دشوار است. تحویلدار صنایع زمان خود را با صنایع «گذشته» (سابق) مقایسه می‌کند اما خواننده به سختی متوجه می‌شود که این «گذشته» مربوط به چه دورانی است.اصفهان در دوره قاجار درعمل اعتبار خود را از دست داد. پایتخت جدید، تهران، از اوایل قرن نوزدهم توجه بیشتر صنعتگران را به‌خود جلب کرد. تحویلدار ادعامی‌کند که بیشتر تراشکاران اصفهان، بافندگان پارچه‌های ابریشمی زرباف و حتی صرافان به تهران، تبریز و دیگر شهرهای بااهمیت دوره قاجار، جایی که پول بود، کوچ کردند. در واقع تحویلدار از سقوط یک شهر و به تبع آن از سقوط صنایع آن سخن می‌گوید. چنین سقوطی در تاریخ ایران به هنگام تغییر پایتخت مرسوم بوده است.  در فصل دوم به صنایع سفال و سرامیک‌سازی، معرفی روش‌های ساخت محصولات آن، لعاب‌ها، مواد اولیه، شرایط کاری تولیدکنندگان و سازندگان، سنگتراشان، مناطق ساخت این تولیدات، تجارت آنها و تغییرات موثر بر نتیجه کار پرداخته شده است. فصل سوم، به شیشه‌گری ایران در زمان قاجار، نحوه تولید محصولات شیشه‌ای، واردات شیشه از خارج و تاثیر این امر بر تولید داخلی و کیفیت پایین شیشه‌های ایرانی در آن زمان می‌پردازد. 

فصل چهارم به‌طور مفصل به مبحث روشنایی اماکن عمومی و مسکونی در دوره صفویه و قاجار می‌پردازد. به‌رغم نام کتاب که معطوف به صنایع سنتی دوره قاجار است، به لحاظ نیاز به آگاهی از پیشینه تاریخی برخی چیزها، در این قسمت، از انواع چراغ‌ها و سوخت‌های مورد استفاده جهت روشنایی از زمان صفوی تا آخرقاجاریه سخن به میان می‌آید، منشأ سوخت‌ها معرفی می‌شود و اعتقاد و احترامی که مردم ایران برای نور و روشنایی قائل هستند بیان می‌شود؛ زیرا دانستن این مطلب که عده‌ای از ایرانیان حتی با نفس خویش، شمع و چراغ را خاموش نمی‌کنند -زیرا اعتقاد بر احتمال ناپاکی نفس انسان و آلوده شدن نور و شعله به سبب آن دارند- برای مردمان ملت‌های دیگر می‌تواند شگفت آور باشد.  فصل پنجم کتاب به انواع معادن، فلزات و صنایع مرتبط آن می‌پردازد. ایران همواره به منابع غنی و فراوانی دسترسی داشته که متاسفانه همه آنها به بهره‌برداری نرسیده‌اند؛ به‌خصوص در دوره قاجار به سبب شرایط نابسامان کشور و عدم آشنایی با روش‌های پیشرفته‌تر، بهره‌برداری ازمعادن با کندی انجام می‌گرفت.

باوجود این، حجم واردات فلز در دوره قاجار تنها یک درصد از حجم کل واردات ایران بود. در فصل ششم، روش‌های تولید، کاربرد کاغذ و انواع آن، تاریخچه کاغذ در ایران، به‌ویژه از دوره صفوی تا قاجار، صنعت صحافی، نوشت‌افزار، ساخت مرکب، تزئینات اوراق و سایرصنایع مرتبط معرفی شده‌اند. در این بخش، انواع کاغذهای وارداتی و ویژگی‌های هر یک، میزان واردات و  کشورهای سازنده مرغوب‌ترین کاغذها نیز مورد بررسی قرار می‌گیرند. یکی از نکات جالب توجه در این قسمت، توجه به تفاوت رنگ اوراق دستورات حکومتی در زمان شاهان مختلف قاجار است. فصل هفتم به صنعت صابون‌سازی، روش‌ها، مواد اولیه، واردات صابون، تغییر روند ساخت و کیفیت محصولات جدیدتر اختصاص دارد. این بخش به نحوه زندگی مردم، جایگاه وسایل پاکیزگی و امر بهداشت و سطح پایین آن در آن دوران اشاره دارد. فصل هشتم کتاب به تولید و واردات شیرینی‌ها و شکر، انواع مواد اولیه، محصولات نهایی، شهرهای محل تولید آنها، روش‌های تولید و فرآوری، جایگاه شکر در اقتصاد و فرهنگ ایران، معرفی انواع شیرینی‌های ایرانی و گیاهانی که منبع تولید شیره و شیرینی هستند، می‌پردازد. در فصل نهم، صنعت پوست، چرم و دباغی، محصولات این صنعت، صادرات آنها، نحوه تولید و فرآوری مواد اولیه و جایگاه این اقلام در اقتصاد آن زمان ایران به‌خوبی بررسی می‌شود.

 

بخشی از یک مقاله به قلم دکتر بنفشه مقدم، فصلنامه نقد کتاب، تابستان ۱۳۹۳